کیانوش عیاری در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
نگران بودن برای مردم معنایش این نیست که بجایشان تصمیم بگیریم/ "خانه پدری" نماد و سمبل ایران و ایرانی نیست/ بالاترین آمار زنآزاری به اروپا تعلق دارد
کارگردان فیلم سینمایی "خانه پدری" میگوید: همه فقط صحنه اول فیلم خانه پدری را دیدند و کسی به زنانی که آخر فیلم و در عصر حاضر در اجتماع فعال هستند، دقت نکرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلم سینمایی "خانه پدری" به کارگردانی کیانوش عیاری بعد از سه بار توقیف، اجازه یافت که برای دو هفته در سینماهای سراسر کشور اکران شود. اما ما با کیانوش عیاری قبل از توقیف مجدد فیلمش با دستور دادستانی گفتگویی انجام داده بودیم که در ادامه میآید.
حال امروز شما بعد از اینکه فیلم خانه پدری سرانجام اکران شد، چگونه است؟
طبیعی است که اکران اثر یک فیلمساز باعث خوشحالی او میشود و خانه پدری نیز بعد از 12 سال رنگ پرده را دید. آخرین فیلمی که از من به صورت گسترده اکران شد. فیلم بودن یا نبودن در سال 76 بود. البته فیلم بیدار شو آرزو نیز به صورت محدود اکران شده بود و من بعد از 21 سال طعم واقعی اکران را چشیدم و امروز برنامهریزیهای خوبی از سوی پخشکننده انجام شده است و در یکی دو اکرانی که با مردم فیلم را دیدم همه چیز خوب و مثبت بود. البته خب طبیعی است که عدهای فیلم را دوست نداشته باشند.
خانه پدری از جمله فیلمهایی است که موافقین و مخالفین خود دارد دارد. تحلیل شما از نظرات مخالفان چیست و چقدر این مخالفتها از جنس سینماست؟
در طی این مدت متوجه شدم که مخالفان این تیم 4 دسته هستند. گروهی این فیلم را با یک نگاه سینمایی و هنری ارزیابی میکنند و آن را دوست ندارند که امری طبیعی است و کسی نمیتواند ایراد بگیرد که چرا گروهی این فیلم را دوست ندارند. گروهی دیگر فیلم خانه پدری را اثری مضر برای جامعه میدانند اما تجربه اکران فیلمهای توقیفشده قبلی سایر فیلمسازان نشان داد که چنین حرفی خیلی درست نیست. گروهی دیگر افرادی هستند که به همه مسائل نگاه سیاسی دارند و به این فیلم نیز نگاهی سیاسی دارند. گروهی دیگر مخالفت جدی با فیلم ندارند و حتی شاید آن را دوست داشته باشند اما معتقدند و به خود من نیز گفتهاند که تحمل فضای سنگین فیلم و بعضی صحنههای آن آزاردهنده است. در این میان گروهی از مخالفانی که نگران چیز دیگری به جز هنر و مردم هستند از نظر من نگران بودن برای مردم معنیاش این نیست که به جای مردم تصمیمگیری کنند بلکه مردم حق دارند خودشان تصمیم بگیرند که فیلمی را ببینند و دوست داشته باشند یا خیر.
یکی از مواردی که درباره این فیلم مطرح شده داستان ابتدای فیلم است و گروهی میگویند چنین اتفاقاتی در ایران رخ نداده و واقعی نیست. آیا شما این ماجرا را از یک اتفاق واقعی برداشت کردید؟
این سوال بارها از من پرسیده شده است. زمانی که فیلم در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد کسی به من گفت آیا اینجا ایران است و کدام منطقه است که مردم به زبان فارسی با هم صحبت میکنند؟ من چه همان زمان و چه امروز اعلام کردم که این فیلم در ایران ساخته شده و داستان آن در ایران رخ داده است و پنهان کردن اتفاقاتی که در این فیلم رخ داده به صورت واقعی امکانپذیر نیست. حدود سالهای 1353 و 1354 در یکی از شهرهای جنوبی کشور یک دختر زندانی قرار است بعد از پایان محکومیتش از زندان آزاد شود اما به زندانبان التماس میکند که او را در زندان نگه دارد زیرا معتقد بوده است که پدر و برادرش، عمو و خانواده او قصد کشتن وی را دارند. زندانبان به او میگوید که نمیتواند او را در زندان نگه دارد و براساس قانون او را آزاد میکند. خانواده وی نیز به استقبال او میآیند و ابتدا با او خوب برخورد میکنند اما چند روز بعد جنازه وی در یکی از رودها پیدا میشود. مورد دوم اینکه چند سال بعد از پایان فیلمبرداری خانه پدری در شهرک غرب کاملا اتفاقی مشابه در آنچه در فیلم خانه پدری بود، رخ داد. پدر خانوادهای متمول همه اعضای فامیل و خانواده را جمع میکند که حدود 17 نفر میشوند. پدر در جمع اعضای فامیل اعلام میکند که دختر جوانش که تازه نیز طلاق گرفته است، کارهای نامربوط زیادی انجام میدهد و آبروی خانواده را برده است و با او باید چکار کنیم و در آن جمع تصمیم میگیرند که برای حفظ آبروی خانواده، دختر باید کشته شود و مجری قتل نیز پسرعموی دختر میشود. بنابراین چه ما فیلمی مانند خانه پدری بسازیم و چه نسازیم این اتفاقات در جامعه وجود دارد اما فیلم میتواند جامعه را آگاه کند.
بنابراین این مشکلات و ناهنجاریها از بین نرفته است؟
صددرصد از بین نرفته است زیرا زمانی میتوانیم بگوییم یک مشکلی حل شده که حتی یک مورد نیز برای آن رخ ندهد زیرا تا زمانی که چنین نگاههایی که در فیلم خانه پدری به آن اشاره کردیم، وجود دارد، قطعا چنین فجایعی رخ خواهد داد.
چرا باید در زمانهای که ارتباطات اجتماعی گسترش پیدا کرده و حتی به نوعی همه از جهانی شدن سخن میگویند فجایعی مانند قتل دستهجمعی یا اتفاقاتی از این دست رخ بدهد؟
فوندانسیونهای طرز تفکرهایی که اینگونه میاندیشند که باعث فاجعه میشود ریشه در باورهای غلط دارد. باور غلط با دین و سنت متفاوت است. مثلا یکی از باورهای غلط این است که در ازدواج اشکال ندارد که آقایان سوابق ناجوری داشته باشند اما اگر خانمها خطاهایی کرده باشند بسیار ایراد دارد.
یکی از نکاتی که راجع به آثار شما گفته میشود بحث واقعیتنمایی و نشان دادن صحنه با جزئیات است و شاید نشان دادن این جزئیات و به دنبال آن تماشای آن برای مخاطبان آسان نباشد.
اگر صحنه آغازین فیلم خانه پدری قوی و محکم نبود تماشاگر هیچ انگیزهای برای تعقیب فیلم تا انتها را ندارد. آن صحنه باعث میشود تا تماشاگر متوجه بوی مرگی که در آن زیرزمین جاری شده، باشد. البته بوی مرگ بوی خوبی نیست اما ما از این مسئله استفاده فنی کردیم اما خود من هرگز موافق نشان دادن خشونت بیجهت و عریان نبودم. مگر آنکه پیشبرد داستان و فیلم به آن خشونت نیاز داشته باشد و خانه پدری جزو معدود فیلمهایی است که به این مسئله نیاز داشت مثلا خود من نمیدانم چرا باید در برخی فیلمهای سینمایی بدون آنکه نیاز باشد، صحن تزریق آمپول با سرنگ با جزئیات کاملا نشان داده شود.
گروهی میگویند اجازه نمایش به فیلم خانه پدری به نوعی استفاده انتخاباتی و ابزاری دولت در آستانه انتخابات است و خواستند با نشان دادن این فیلم دل گروهی از هواداران خود را به دست بیاورند.
من گوشهای نشستهام و به قول معروف نون و ماستم را میخورم و از نظر من بسیار ناجوانمردانه است که بگوییم خودم را دستاویزی قرار دادهام تا کمک به جریانی سیاسی بکنم اما حتی اگر بدون آنکه من بخواهم این مسئله باعث شود تا مردم فیلم را ببینند و اجازه نمایش پیدا کند خوب است. از سوی دیگر اگر طیف دیگری بر سر کار بیایند با این گروهی که امروز بر سر کارند تفاوت 180 درجهای که نخواهند داشت و دشمنان قسمخورده هم نیستند.
هرچند شما معتقدید که عرف با سنت و دین تفاوت دارد اما گروهی از مخالفان شما معتقدند که فیلم خانه پدری فیلمی ضددین و ضدسنت است.
اینگونه برداشت باعث تاسف است. آیا چون شخصیت اصلی ما فردی است که در بازار کار میکند و فردی سنتی است، آیا آن فرد تبدیل به نماد کل سنت شده و فیلم نیز تبدیل به اثری ضددینی میشود و اگر مثلا شغل اصلی پدر فیلم آپاراتچی سینما بود و یا در پستخانه کار میکرد، مشکلات حل شده بود؟ چرا کسی در این فیلم به این مسئله توجه نمیکند که در پایان فیلم زنان به حدی از رشد رسیدهاند که نامزد شهاب حسینی که همعصر ما زندگی میکند. پزشک شده و در جامعه کاملا آزاد فعالیت میکند و یا دختر نسل قبلی در فیلم کارگاه آموزش قالیبافی راهاندازی کرده است. این صحنهها را کسی در فیلم نمیبیند و فقط همه صحنه قتل را میبینند! جنایتی که در این فیلم رخ میدهد مربوط به یک فرد و یا جامعه یا گروه خاص و زمان خاصی نیست و اصلا محدود به ایران نیست و حتی در قلب اروپا که ادعای دفاع از حقوق زنان را دارند و کنوانسیونهای مختلفی درباره حقوق زنان تشکیل میدهد را شاهد هستیم. چه اتفاقات هولناکی درباره زنان رخ میدهد و امروز بالاترین آمار زنآزاری در برخی کشورهای اروپایی است و اگر کسی بخواهد در اروپا چنین فیلمی بسازد آیا متهم به سیاهنمایی شده است؟ به همین دلیل این که گروهی میگویند این خانه نماد و سمبل ایران است را قبول ندارم زیرا من اصولا فرد سمبلیکی نیستم و از سوی دیگر نیز هرچند واقعیت را دوست دارم اما به ناتورالیسم علاقهای ندارم.
رشدی که امروز زنان پیدا کردهاند و بخشی از آن نیز در فیلم خانه پدری نمایش داده شده، چه میزان مرهون تلاشهای خود زنان و چقدر مرهون نگاه دولتها و حکومتهاست؟
متغیرهای اجتماعی و خود افراد در جامعه بر روی یکدیگر تاثیر میگذارند. گاهی متغیرهای اجتماعی باعث توقف طولانی رشد گروهی از جامعه میشود اما در همان زمان که این رشد متوقف شده شخصیتی مانند بیبی حکیمه ظهور میکند و کارهایی میکند که از توان مردان نیز خارج است و البته که هر رفتاری در هر شرایطی با تشویق و تنبیه افراد دیگر روبهرو میشود. ناراحتکننده این است که ما از تحول جلوگیری کنیم و دیوارهای بلند اجازه ندهد که تحولخواهی یک نفر به همسایهاش نرسد.
نقش حکومت و نهادها در این تحولخواهی و رشد چگونه و چقدر است؟
بستگی به این دارد که یک حکومت منافع خودش را چگونه تعریف کند و نفع او از وقایع و اتفاقات جامعه و پیرامون چه باشد.