استاد دانشگاه افه فرانسه در گفتوگو با ایلنا:
دسترسی زنان در ایران باستان به آموزش بیش از سایر ملل بود/ انسانها حتی از دیوها که نماد پلیدی هستند هم میتوانند بیاموزند
در اثر مشهور «دینکرد» به آموزش دیدن محدود امور مرتبط با منزل و مسائل دینی توسط بانوان نیز اشاراتی شده است که براساس آن میتوان گفت که زنان ایرانی به امور آموزشی دسترسی بیش از سایر زنان ملل دیگر داشتند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نظام آموزشی ایران در ادوار تاریخی کهن و اعصار باستانی همواره دستخوش دگرگونیهای بنیادین شده و متناسب با تغییرات در بنیادهای آموزشی ایران نیز، نتایج فرهنگی و تمدنی را به فراخور آن میتوان دید. یکی از ادوار درخشان تاریخ تمدن ایران پیش از اسلام، هزاره پسایونانی (پساهلنی) بود که در مجموع بیش از نهصد سال امپراتوری اشکانیان و شاهنشاهی ساسانیان را دربرمیگیرد. از این دوران، دستاوردهای تمدنی فراوانی برجای مانده مشتمل بر مکتوباتی مختلف که تنها بخشهای کوچکی از آثاریست که پس از کتابسوزیهای اعراب برجای مانده بود، آثاری نظیر بندهشن، درخت آسوریک، شایست نشایست، دینکرد، شکند ویچار گمانیک، زند وهومن یسن، ارداویرافنامه، یشتها، گاتها، ویسپرد، وندیداد، کلیله و دمنه، مینوی خرد، جاودان خبر، ادب بزرگ و ادب کوچک از جمله برخی از این آثار است. با این حال برخی از پژوهشهای صورت گرفته بر آثار برجای مانده از دوران ساسانیان، بیانگر طبقاتی بودن نظام آموزشی ایران در بخشی از آن دوران است و البته ردیههایی نیز بر این یافتههای پژوهشی وارد شده است که در گفتگوی ایلنا با پروفسور «فیلیپ ژینوکس» استاد دانشگاه افه پاریس مورد بررسی قرار گرفته است.
آرتور کریستینسن معتقد است که از اسناد مربوط به آموزش در عصر اشکانی اخبار چندانی وجود ندارد و در دوران ساسانیان نیز، فقط شاهزادگان و اشرافزادگان حق آموزش داشتند و حتی طبقه دهقانان ایرانی از این حق بیبهره بودند. چنین چیزی با واقعیات تاریخی برجای مانده از ان دوران مطابقت میکند؟
بله این گزاره تاریخی درستیست البته با ملاحظاتی باید به آن توجه کنیم. بهطور مثال طبقه بازرگانان شهری ایران، خواندن و نوشتن و محاسبه را بلد بودند و در واقع، کالای آموزش متعلق به شاهزادگان، اشراف و دبیران اداری بود که بعد از اسلام به کاتبان مشهور شدند. در آثاری مثل خسروارداگ و جماسپسانا هم نحوه آموزشها به فرزندان خانوادههای اشراف و طبقههای نجیبزادگان را توضیح داده است. این آموزشها شامل فنون مربوط به نوشتن و خواندن، دستورالعملها و آداب دینی، فنون بدنی و ورزشی و هنرهای لازم و مهارتهای سیاستورزی و دادورزی بود. کودکان نجیبزاده از پنج سال تا هفت سال در فرهنگستان (مدرسه)، آموزش میدیدند و آموزشها و مطالعات دینی را تا سن پانزده سالگی به پایان میرساندند. بچهها وندیداد را میآموختند و با مسائل حقوقی دینی آشنا میشدند و ارداویرافنامه را میخوانند تا از نظر اعتقادی با مسائل مربوط به معاد جسمانی و روحانی آشنایی داشته باشند و یسنها و زندها (تفاسیر ترجمهای به زبان پهلوی از اوستا) و همگی پس از آن با فنون نظامی آشنایی پیدا میکردند.
در شاهنامه فردوسی که مربوط به پس از اسلام است و در یادگار زریران که مرتبط با دوران پیش از اسلام است، نمایههایی از مسائل آموزشی در دوران باستانی ایران وجود دارد. آیا این روایتهای نسبتا همسو، تطابقات تاریخی با پژوهشهای تاریخی دارند؟
در شاهنامه تاکیدات بسیاری بر لزوم آموختن شده است و انسان را مساوی با آموختههایش میکند. شاید بشود سوژه دکارتی را در شاهنامه این گونه دنبال کرد که: من میآموزم، پس هستم! بر آموزشهای جانبی و خارقالعاده بسیار زیادی تاکید میکند و جالب است که بدانید در این اثر هنری بزرگ، انسان حتی از دیوها که نماد پلیدی هستند هم، میتواند بیاموزد. نمونههای بسیار زیادی از این افراد هست که از دیوان میآموزند که میشود به تهمورث و جمشید اشاره کرد. آموزشهای سیمرغ به زال، آموزشهای رستم به شاهزادگان سیاوش و بهمن و داستانهای پایانی شاهنامه در مناظره بزرگمهر و انوشیروان بر حق آموزش مردم عادی، نشان دهنده سیر تحول مسائل پیرامون آموزش در تاریخ باستانی ایران است.
آیا آموزشهای شاهزادگان در بیرون از دربار توسط رستم، توضیحی بر کارآمدی آموزش در بیرون از محدوده دربار کیانی بود؟
توضیحات فردوسی در مورد آموزش شاهزاده سیاوش توسط رستم در زابل، الگویی از آموزش شاهزادگان را در ساسانیان و احتمالا پارتی نیز ارائه میدهد. شاهزاده نه تنها در اسبدوانی، تیراندازی با کمان، شکار و هنرهای جنگ کارآزموده میشد بلکه آداب و معاشرت اجتماعی، مناسک تشریفاتی، رفتار در مناسبتهای جشنها و آداب عملیات نظامی را نیز آموخته است. نتایج تحصیلات او بعدا در مهارتهای مرتبط با تیراندازی، چوگان و شکار که وی هنگام زندگی در دربار افراسیاب نشان میداد، آشکار شد که باعث شد افراسیاب، نحوه آموزش در میان ایرانیان را به عنوان راز برتری ایرانیان در نبرد با توران عنوان کند. این موضوع به عنوان یک کیفیت تاریخی تثبیت شده در اذهان شاهزادگان بعدی میماند تا جاییکه اسفندیار پس از شکست خوردن از رستم، از او میخواهد که بهمن را همچون فرامرز فرزند خودش آموزش دهد.
چه یافتههایی در ارتباطات با سایر اشکال آموزش در نظام آموزشی تاریخی و اسطورهای، در آثار پژوهشی مرتبط با ایرانشناسی و اسطورهشناسی ایران در دست است که قابلیت اتکا داشته باشد؟
اطلاعات زیادی در مورد آموزشهای رزمی، نحوه آواز خواندن و نواختن سازهای مختلف، شطرنج و تخته نرد، امور محاسباتی و قوانین وجود دارد، که توسط دبیران و موبدان آموزش داده میشده است. در اثر مشهور «دینکرد» به آموزش دیدن محدود امور مرتبط با منزل و مسائل دینی توسط بانوان نیز اشاراتی شده است که براساس آن میتوان گفت که زنان ایرانی به امور آموزشی دسترسی بیش از سایر زنان ملل دیگر داشتند.