استاد دانشگاه دولتی ورشو در گفتوگو با ایلنا:
آتشکدههای بسیاری اطراف ایران هست که نشاندهنده نفوذ تاریخی ایران در منطقه است
پروفسور باربارا کایم، باستانشناس و استاد دانشگاه دولتی ورشو معتقد است که وجود آتشکدههای متعدد در سرزمینهای مجاور ایران کنونی، نشان دهنده عمق نفوذ سیاسی و فرهنگی ایران در سرزمینهای اطرافش بوده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از پیوستارهای همیشگی که با دین و دینداری آمیزشی دیرینه داشته و دارد، پرستشگاه است و تمامی ادیان آسمانی و حتی ساختگی، برای انجام آیینهای پرستندگی خود به این اماکن روی میآورند و از کنستهای آیین یهود تا کلیساها و دیرهای ترسایان، از مساجد مسلمین تا امریتسارهای بودیستها و از آتشکدههای زرتشتی تا بتکدههای هندو، جملگی پیروان ادیان را به تعظیم در برابر معبودشان وا میدارند. ایران سرزمینیست که پیوسته مردمانش به دینداری یکتاپرستانه اشتهار و اشتغال داشتند و در برابر پروردگار زیباییها، بر آیات خاکی و آتشینش پاسبانی و پاسداری کردهاند. آتشکدههای ایرانی پیش از اسلام، پرستشگاههایی بود که مردمان ایرانشهر، در برابر مزدا، آیینهای بندگی مزدیسنی را با خواندن اوستا و گاتها و دینکرد، به جای میآوردند.
گفتگوی ایلنا با پروفسور باربارا کایم (باستانشناس لهستانی و استاد دانشگاه دولتی ورشو) هم از این رو خواندنیست که او عمری را صرف یافتن آتشکدههایی در مرزهای ایرانشهر کرده که روزگارانی دراز است که با سجده بر خاک، در زیر آوارهای انبوهی از تلماسههای رسی و شنی، شکم خاک از آنها آبستن جاویدان است.
برخی از پژوهشگران همچون مرحوم احمد تفضلی، معتقدند که دانش ما از آتشکدهها، حداکثر به دوران امپراتوری ساسانی و دوران اسلامی بازمیگردد. آیا در اکتشافات شما، اثری از آتشکدههای دوران پیش از ساسانیان وجود دارد؟
بله ما در آتشکده میله هایرام در ۳۳ کیلومتری مرز سرخس، آثاری از یک آتشکده وسیع اشکانی پیدا کردهایم که به نظر میرسد به اواسط دوران اشکانی مرتبط باشد و این آتشکده به احتمال زیاد، محل تجمع مردمان بسیار زیادی در دوران پارتها بوده است. چون تالار بسیار بزرگی در مرکزیت مجاور به آتشدان دارد و قربانگاه بسیار بزرگی نیز در کنار اینجا پیدا شده که به طور مشخص از سکوها و آبخوان آن میتوان تشخیص داد که این قربانگاه بزرگ، مسلخ حیوانات قربانی است و در ضلع جنوب غربی این تالار هم، یک انبار سردابی بزرگ وجود دارد که احتمالا محل نگهداری ذخایر خوراکی و نذورات مردم بود. در تمامی سرزمینهای اطراف ایران نیز آتشکدههای مشابهی وجود دارد که نشان دهنده نفوذ سیاسی و فرهنگی دولت ایران در این سرزمینها در سدههای پیشین دارد.
بناهای چهارتاقی بسیاری با معماری مشابه در سراسر ایران در دوران ساسانیان و اواخر عهد اشکانی ساخته شد. این نشانهها که برای این بنا مورد اشاره قرار دادید، لزوما کشف یک آتشکده باستانی را اثبات نمیکند. چه شواهد دیگری برای شناسایی آتشکده در این سرزمین در حفاریهای شما به دست آمده است؟
سکههای نقرهای و برنزی بسیار زیادی با طرح آتشدان بزرگ و یا مشعلهای کوچکتر متعلق به عصر مهرداد دوم و تیرداد اول اشکانی وجود دارد که به احتمال زیاد، به شکل اختصاصی برای این بنا ضرب شده باشند و باید دید که آیا این سکههای به دست آمده در کاوشهای باستانشناسی از محل مالیاتها و نذورات مردم برای آتشکده بود یا در واقع شامل کمکهای سلطنتی امپراتورهای وقت ایران بوده است. در این رابطه نمیشود با قاطعیت نظر داد اما شواهد دیگری نشان میدهد که این بنا برای مراسمهای دعا و عبادت بوده است و محراب موبدان بزرگ (ارشد یا موبدان موبد) هم در شمالیترین نقطه بنا وجود دارد.
حتما در مطالعاتتان به وجود طاقهای ضربی با کرسیهای پستتر از ارتفاع عادی ساختمان در خانههای ایرانیان در عصر ساسانی مواجهه داشتهاید. آیا وجود چنین سازهای به عنوان محراب میتواند مورد تایید باشد؟
بله در خانههای بسیاری از ایرانیان عصر ساسانی در کرمانشاه و خراسان و ترکیه و عراق و هند، بناهای طاقی و دارای اختلاف ارتفاع موجود بوده است اما من به سازه محراب شکل، به دلیل تفاوت در مساحت و همنشینی با دلایل دیگر، به عنوان مستندات اشاره کردم و البته اسناد دیگری هم برای این مشاهدات وجود دارد. در دیوارهای نیمه سالم و سالم این بنا، دستکندهایی وجود دارد که از دستکندهای عمومی بزرگتر بودند و به احتمال فراوان، محل نگاهداری مشعلهای موبدان دیگر بوده که به ترتیب رتبه و جایگاهشان، هنگام مراسمهای مذهبی در کنار آتشدان بزرگ ظاهر میشدند.
با توجه به اینکه به یافت شدن سکههای مرتبط با دوران شاهنشاهی اشکانی در این سازه اشاره کردید، آیا مستنداتی مربوط به وجود ستونهای متعدد در این سازه به سبک یونانیها وجود دارد یا نشانههای معماری سازه همگی دال بر ساسانی بودن بنا دارند؟ از این جهت که بناهای عصر ساسانی بیشتر گرد و مدور بودهاند و بناهای اشکانی فیلوهلنیک و مثلثی و مربعی شکل بود...
سازه بیرونی محوطه، دایرهای شکل است و یادآور معماری ساسانی است اما بنا بیشتر به مربع شباهت دارد تا مثلث، ضمن اینکه خاستگاه پارتها در شمال شرقی ایران بوده است و این آتشکده دقیقا در محل اصلی خاستگاه تاریخی پارتها قرار دارد و نزدیکی آن به مخازن بزرگ نفتی و گازی مرو و سرخس، مکان مناسبی برای ایجاد آتشکده بوده است. باید بدانیم که ایرانیان آن زمان به مخازن سوختهای فسیلی و کاردکردهای سنتی آن دسترسی و آشنایی دارند.
با توجه به اینکه مهمترین آتشکدههای ایران در خراسان، فارس و آذربایجان بوده و هر کدام کانونی طبقاتی برای پرستش جنگاوران، دهقانان و پیشهوران و موبدان بوده است و سایر آتشکدهها در ذیل یکی از این آتشکدهها تعریف میشدند، میتوان وابستگی مرکزی این آتشکده را تشخیص داد؟
بله با توجه به بافت تاریخی خراسان بزرگ که مرکز تاریخی دهقانان ایرانی بوده است، به نظر میرسد که این آتشکده نیز وابسته با آتشکده بزرگ آذربرزین مهر بود و دهقانان ایرانی برای پرستش اهورا مزدا به این آتشکده مراجعه میکردند. با توجه به تغییر پایتخت ایران از شهر صددروازه در شرق ایران و استقرار یافتن پایتخت امپراتوری ساسانیان در تیسفون در غرب ایران، رفته رفته از اهمیت این آتشکده کاسته شد و آتشکدههای جدیدی در کرمانشاه و عراق و آذربایجان و خوزستان ساخته شد که از اهمیت بیشتری برخوردار شدند.
در پژوهشهای پیشین توسط افرادی نظیر آرتور کریستینسن، رومن گیرشمن و جان هینلز، مشخص شد که در آتشکدهها مخازنی با اندازههای متفاوت وجود دارد که دربردارنده آتشهای وهومن، دادگاه، رادمان و غیره بود و هرکدام از آتشکدههای پیرامونی، مرکز یک آتش کاربردی و با کارکرد موضوعی متفاوت بود. آتشکده حفاری شده توسط شما مرکز کدامیک از این آتشها بود؟
به احتمال فراوان این آتش دادگاه بود و و دو سکوی جلوی آتشدان که شبیه به محاکم یونانی است و اندازه آتشدان، به احتمال فراوان میشود از این آتشکده به عنوان یک آتشکده دادگاه یاد کرد اما در زمان اشکانیان این اندازه از سختگیری برای تمایز میان آتشها نبود و این در دوران ساسانیان بود که تمایزهای جدی ایجاد شده نسبت به عصر اشکانی برای کارکردها و اندازه آتشدان تعریف شد. ضمنا در آتشکدههای عصر اشکانی حساسیت چندانی روی محل تابش نور خورشید به آتشدان وجود نداشت که این عدم حساسیت نیز در زوایه ساخت این بنا دیده میشود.