رسول نجفیان:
بعضیها جنبه شهرت را ندارند/ هنرمند باید دکتر جامعه در بخش آرامش و امید دادن باشد
رسول نجفیان ضمن بیان اینکه برخی از بازیگران جنبه شهرت را ندارند، گفت: هنرمند باید دکتر جامعه در بخش آرامش و امید دادن باشد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، رسول نجفیان در مجموعههای مختلف تلویزیونی چون از یادها رفته، معمای شاه، در حاشیه، مرد هزار چهره، آواز در باران، کاکتوس، روشنتر از خاموشی، آپارتمان و چشمه زندگی حضور داشته است. او همچنین کارگردانی مجموعههایی همچون پاپیچ، نمایشهای طنز، داروخانه پر ماجرا و مستند رسم زمانه را نیز در کارنامه دارد. اگرچه بیشتر فعالیت هنری نجفیان در حوزه تلویزیون بوده اما او در فیلمهایی مانند دزد عروسکها، ساعت ۵ عصر، خالتور و... نیز جلوی دوربین رفته است.
نجفیان ازجمله نویسندگان مجموعه «آرایشگاه زیبا» به شمار میرود که حدود سه دهه پیش ساخته شده است. این سریال روایت زندگی آرایشگری است که قصد ازدواج دارد و به خواستگاری افراد مختلف میرود. این مجموعه هماکنون در حال پخش از کانال آی فیلم ۲ است. به همین بهانه با او به گپ و گفتی دوستانه پرداختیم که در ادامه آمده است.
مجموعه «آرایشگاه زیبا» سالها قبل تولید شده اما همچنان از جمله آثار محبوب است. دلیل این اتفاق چیست؟
این سریال ریشه در ضرورت داشت. ضرورت مثل یک چشمه به شدت تشنه در کویر است که هیچ چیز به جز آب نمیشناسد. سعدی میگوید فردی بسیار تشنه بود، به ظرفی رسید و فکر کرد که داخل آن آب است. وقتی دید در آن طلا است، بسیار ناراحت شد و گریست. وقتی ضرورت ایجاب میکند که به آب برسیم اما به طلا میرسیم، واقعاً به این اندازه دردناک است. ضرورت هنر همین است. کار هنری باید بر اساس دردها، گرفتاری و شادیهای مردم ساخته شود تا به دل بنشیند. وای بر هنری که بیهودهگو است. به طور کلی همه چیز باید سر جای خود و به موقع باشد. اگر کاری نیازهای معنوی، مادی و اجتماعی را درک کند و بر آن اساس ساخته شود، حتماً مورد استقبال قرار میگیرد. آرایشگاه زیبا از این خصوصیت برخوردار بود.
من تمام صحنههای داخل خانه را مینوشتم و داستانهای داخل آرایشگاه با مرحوم بهبهانی بود. اگرچه خانم برومند در تیتراژ نوشتند که فیلمنامه با همکاری رسول نجفیان نوشته شده است، اما واقعیت این بود که تمام سکانسهای خارج از آرایشگاه را من مینوشتم و در نهایت هم خانم برومند آنها را نهایی میکرد.
استقبال از سریال هم برایم قابل پیش بینی بود، چراکه تمامی سکانسها به خوبی ساخته و پرداخته میشد. به شدت اعتقاد داشتم که کار دیده خواهد شد. شخصیتهای اسد خمارلو، مادرش و پدرش که شاهنامهخوان بودند، بسیار جالب تصویر شده بود. همچنین افرادی که به خواستگاری آنها میرفت و خانوادهها هم خاص بودند. نقش یکی از اعضای این خانوادهها را مرحوم رقیه چهرهآزاد بازی میکرد. باور داشتم که دیالوگهای این افراد از دل خودشان جوشیده و بر همین اساس موفق خواهد بود.
یک سریال چه ویژگیهایی باید داشته باشد تا مورد پسند قرار گیرد؟
مهمترین ویژگی همان است که گفتم، یعنی درک ضرورت. هنرمند باید با شاخکهای حسیاش ضرورت جامعه را درک کند و به آن بپردازد. وقتی ضرورت درک شود، مردم از کار استقبال میکنند. تصور کنید که در کشور همچون زمانی که انگلیسیها در ایران قحطی ایجاد کردند، قحطی آمده و شما بیایید طلا بفروشید، مشخصاً مردم شما را نمیپذیرند و چه بسا مورد ضرب و شتم آنها هم قرار گیرید. اما اگر به آنها نان و آرد عرضه کنید، مورد استقبال قرار خواهید گرفت. به طور مثال، هرچه جامعه معنویتر شود، نیازها معنویتر میشوند. هر چه آثار هنری بیشتر بر اساس ضرورت جامعه باشند و ضرورتها را بازتاب دهند، بیشتر مورد استقبال قرار میگیرند.
ما وقتی درد داریم به دکتر مراجعه میکنیم. هنرمند نیز دکتر جامعه به خصوص در بخش آرامش و امید دادن و تلنگر زدن است. دکتر اول درد را تشخیص میدهد که بخش ضرورت است و بعد دارو تجویز میکند. امکان ندارد، آپاندیس شما مشکل پیدا کرده باشد و دکتر بگوید که یک آمپول به گوشش بزنید. کاری که ضرروت جامعه را نفهمد به همین اندازه بیربط است. شاخکهای حسی هنرمند آنقدر باید حساس باشد که پیش از جامعه دردها و ضرورتها را بفهمد و به آنها بپردازد. هنرمند باید بفهمد که اکنون کدام ناهنجاریها تبدیل به هنجار شدهاند. مثلاً اختلاس رواج پیدا کرده و جوانان تمایل دارند که یک شبه پولدار شوند. در این شرایط، باید به این موضوعات پرداخت. متأسفانه بعضی از سریالهای ما خیلی پرت هستند، انگار که سازندگان اصلاً در جامعه ایران زندگی نمیکنند. به همین دلیل است که کارها مورد استقبال قرار نمیگیرند.
شما در زمینههای مختلف اعم از بازیگری، کارگردانی، نویسندگی، خوانندگی و نوازندگی فعالیت دارید، کدامیک برایتان الویت است؟
بیشتر کارگردانی را ترجیح میدهم چراکه تصور میکنم همه کارهایی که انجام میدهم در آن ملحوظ است. من همیشه سعی میکنم موسیقی کارهایم را خودم بسازم و دیالوگها را هم خودم بنویسم. تصور میکنم کارگردانی میتواند کارهای مختلف مرا سر جمع کند، مثلاً شاهنامه خوانی، بازیگری و کارهای دیگری که انجام میدهم، میتواند در یک فیلم یا سریال جمع شود و به ضرورتها پاسخ دهد.
برایم فرقی نمیکند که چه نقشی را ایفا کنم. وقی برای نقشی دعوت می شوم به آن فکر میکنم. نقشها ابعاد مختلفی دارند. مثلاً نقش پدری که در سریال «از یادها رفته» آقای بهرام بهرامیان ایفا کردم، خیلی خاص بود و دوستش داشتم. بعضی نقشها هم چند لایه هستند و ابعاد مثبت و منفی دارند که به نظرم جالب است، چون انسان چند بعدی است.
این روزها فضای مجازی گستردگی بسیاری پیدا کرده و بازیگران در آن بسیار فعال هستند. این فضا را برای بازیگران یک فرصت میدانید یا تهدید؟
فکر میکنم این فضا یک فرصت است. همه چیز در حال پیشرفتبوده اما سوال اینجاست که آیا ما جنبه شهرت را داریم یا نه؟ فضای مجازی مانند دریایی است که همه چیز در آن وجود دارد؛ هم خاویار دارد و هم آشغال. بعضی افراد واقعاً سلبریتی نیستند اما در این فضا مشهور شدهاند و عقدهگشایی میکنند. اما جناب سعدی یک حرف زیبایی دارند که میگوید: محال است که هنرمندان بمیرند و بی هنران جایشان را بگیرند. هنرمندی که پا به پای دردها، غمها و شادیهای مردم حرکت میکند، ماندگار میشود؛ چه در فضای مجازی باشد چه نباشد. من به همه هنرمندان احترام می گذارم اما تأسف میخورم که برخی از افراد جنبه شهرت را ندارند و این عرصه را با عقده گشایی هایشان آلوده کردهاند.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
اخیراً مشغول بازی در سریالی به نام «عین شین قاف» کار دوست عزیزم، قاسم جعفری هستم. در این کار هم نقش یک پدر را برعهده دارم. این سریال برای تلویزیون آماده و فکر میکنم بعد از ماههای محرم و صفر از شبکه دو پخش شود.