خبرگزاری کار ایران

استاد دانشگاه آیداهو:

همزمان با قرون وسطا دوره‌ای طلایی از عقلانیت و آزادی در ایران، چین و هند حاکم بود/ مدرنتیه قدرت شبکه‌ای کلیسا را درهم شکست

همزمان با قرون وسطا دوره‌ای طلایی از عقلانیت و آزادی در ایران، چین و هند حاکم بود/ مدرنتیه قدرت شبکه‌ای کلیسا را درهم شکست
کد خبر : ۷۹۹۵۴۰

پروفسور «استیو ماگان» استاد تاریخ معتقد است که اصالت عقل و آزادی، محصول دوران مدرن بوده و در پی تحول در نظام معرفت‌شناسی و هستی‌شناسی و بر اثر شکل‌گیری سوژه مدرن دکارتی، پدید آمده است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، تاریخ اروپای مدرن که آغازگر عصر روشنگری به مفهوم پدیدار شدن سوژه کوژیتوی دکارتی بود، بسان زلزله‌ای در بنیان‌های نظری و به تبع آن، بنیان‌هایِ زیستیِ بشر بود که در مرحله نخست، شکاف شگرفی در ساحت اندیشه بشری و نظام هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی انسان عصر مدرن ایجاد کرد و رعیت‌های کلیسای قرون وسطا را، از شهروند ظاهری آسمان به عنوان شهروند زمین تبدیل کرد و در گام دوم، با دگرگونی در روابط میان نیروهای سیاسی و روابط کار در شیوه تولید اقتصادی، سبک زندگی متمایزی را فرا روی بشر گستراند که دیگر نه گزیری برای آهنگ شتابان این تحول وجود داشت و نه گریزی از آن بود؛ آن چنان می‌نمود که به زعم هگل: «روح زمانه فرمان به جلو داده است» و هرکس که در برابر آن ایستادگی کند، محکوم به فرسودگی و نابودی‌ست. به این معنا که عصر مدرن، انسان مدرن را بایستگی می‌کند و عکس این رابطه را نیز الزامی می‌کند. آنچنان که کم‌وبیش کاروان عموم کشورهای جهان به روح مدرن زمانه آمیزش یافتند و پیوندی با ساحت‌های  Objective و Subjective آن برقرار می‌کنند. پروفسور «استیو ماگان» استاد دپارتمان تاریخ دانشگاه آیداهو آمریکا، در گفتگو با ایلنا در رابطه با اهمیت نظام تحول در تاریخ بشر و شکل‌گیری محور عقلانیت در سده‌های متاخر در غرب و تسری آن به سرتاسر نظام‌های مفهومی معرفت‌شناسی در اقصی نقاط جهان اشاره می‌کند.

عصر مدرن، با مساوی پنداشتن هستی انسان با خرد ( من می‌اندیشم پس هستم ازسوی دکارت) آغاز شد و تاکنون بر همین محور تداوم یافته است. آیا پیش از آن، تاریخ در مرحله بی‌خردی متوقف شده بود؟

 درست است که سرآغاز عصر مدرن، همزمان با شروع خردورزی‌های سکولار (عرفی) فلسفی بود اما این به معنای فقدان خرد در قرن‌های پیش از آن نیست! در دوران پیش از مدرنیته نیز خرد به مفهوم ناب دکارتی (پیش از دکارت)، وجود داشت اما در حاشیه تاریخ بود! تفسیرهای یک‌سویه که کلیسا از مسیحیت ارائه می‌داد و با قدرت شبکه‌ای خود، این تفسیر را به پشتوانه دربار پادشاهان وابسته به کلیسا، در سرتاسر اروپا تثبیت می‌کرد. شهروندی، مفهومی زمینی بود که برای خرد هر فردی، مستقل از تفسیرهای کلیسایی و جمع‌گرای دیگر، ارزش مستقل قائل بود. انسان می‌توانست اصالت فردی خودش را داشته باشد و با عقلانیت اختصاصی خودش، برای نحوه زیست اقتصادی، حقوقی، اجتماعی و دینی‌اش، تصمیم‌گیری کند. البته پیش از آغاز قرون وسطا و فروپاشی امپراتوری روم، در یونان باستان و در جمهوری روم، خرد به مفهوم دکارتی‌اش حکم‌فرمایی داشت. عصر طلایی اندیشه در یونان وجود داشت و انسان به عنوان یک شهروند آزاد و اصیل به رسمیت شناخته می‌شد.

در آثار شما، محوریت تاریخ با اروپاست و حتی تاریخ عقلانیت را هم با سنجه‌های اروپایی می‌سنجید. آیا برای خرد یک مفهوم تام اروپایی قائل هستید یا صورت‌های دیگر خرد را که در بازه‌های دیگر تاریخ و در سرزمین‌های دیگر در جریان بوده را هم به رسمیت می‌شناسید؟

حتما همین‌طور است. خرد یک مفهوم غربی نیست و در هر جایی که انسان را به عنوان یک سوژه مستقل دارای عقل و آزادی به رسمیت بشناسند، باید بگوییم که خرد دکارتی (کوژیتو) در آن سرزمین نفوذ گسترده داشته است. هم‌زمان با قرون وسطا، دوره‌ای نسبتا طلایی از عقلانیت و آزادی در مشرق‌زمین وجود داشت که در ایران، چین و هند آشکارتر بود. عقلانیت جمعی و در سیاست‌گذاری، زمانی به شکل اصیل ظهور خواهد کرد که به انتخاب‌های انسان‌ها برای آزادی احترام گذاشته شود و این لزوما یک سنت اروپایی و غربی ـ به مفهوم عام آن ـ نیست. حتی رگه‌های بسیار جالبی از این سوژه خردورزی در آفریقا نیز وجود دارد اما من متخصص تاریخ اروپا هستم و در تاریخ اندیشه سرزمین‌های دیگر تخصصی ندارم.

تکنولوژی و سیاست، چه نقشی در شکل‌دهی به این خرد ناب دارند؟ نسبت تکنولوژی و سیاست با آزادی و خرد، یک‌طرفه و از سطوح بالا به پایین است؟

تکنولوژی محصول همین خرد است که به آزادی و عقلانیت انسانی احترام گذاشته و اجازه داده تا خلاقیت بشری به شکل دلخواه خود بشر، شکوفا شود. هرچند خود این تکنولوژی، می‌تواند موجب گسترش آزادی و عقلانیت در سرزمین‌هایی که محدودیت‌های فنی بر آزادی اعمال می‌کنند، داشته باشد. البته تکنولوژی می‌تواند به عنوان شمشیر داموکلس توسط سیاست‌مداران توتالیتر علیه آزادی و عقلانیت فردی به کار گرفته شود. همه چیز به بسترهای سیاسی و اجتماعی جوامع و مشارکت عمومی مردم آن جوامع در تعیین تکلیف نهایی این وضعیت بستگی دارد! رابطه سیاست با این خرد ناب هم می‌تواند در دو سطح خارجی و درون‌سرزمینی مورد ارزیابی قرار بگیرد و پژوهشگران سیاسی البته باید در رابطه با آن نظر بدهند. سیاست‌ورزی عاقلانه، در جهت افزایش آزادی انسان‌ها عمل می‌کند و نمی‌تواند با محدود کردن آزادی شهروندان، به افزایش خلاقیت عمومی کمک کند. این باعث افزایش فشار خارجی به کشورهایی می‌شود که آزادی را محدود می‌کنند و باعث از بین رفتن نیروی گسترده خرد عمومی و خلاقیت کاربردی مردم می‌شوند و ایده‌های مردم را بسیار محدود و در مواردی، به سمت مخرب بودن هدایت می‌کند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز