"موسیقی" اتریش را زنده نگه داشت!/ اشکها و لبخندها روایتی موسقیایی از هراسها و امیدهای کودکانه
شب سوم از اجرای کنسرتتئاتر «اشکها و لبخندها» در تالار وحدت، با استقبال گسترده مردم مواجه شد. این اثر که پیشتر و در سال 1392 در ایران اجرا شده بود، به دنبال آن بود تا با درهم آمیختن نور و رنگ و موسیقی، تصویری از دنیای مطلوب کودکان را با هراسها و نگرانیهایشان در هم آمیزد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، شب سوم از اجرای کنسرتتئاتر «اشکها و لبخندها» در تالار وحدت، با استقبال گسترده مردم مواجه شد. این اثر که پیشتر و در سال 1392 در ایران اجرا شده بود، به دنبال آن بود تا با درهم آمیختن نور و رنگ و موسیقی، تصویری از دنیای مطلوب کودکان را با هراسها و نگرانیهایشان در هم آمیزد.
تصویری از محراب یک دیر کوچک در شهر زالتسبورگ اتریش با نوری سبز که نشاندهنده تقدس آنجاست، ایماژی میخکوب کننده و قرون وسطایی از رفتارهای کلیسایی تارکان دنیا را در ذهن مخاطب به ودیعه میگذارد. موسیقی اپرایی کلیسایی با صدای گروه کر خواهران مقدس حاضر در دیر آغاز میشود و همه زنانی که سوگند یاد کردند که تمام عمر خود را، در آن دیر صرف پرستش خداوند کنند، همصدا ترانهای را درباره تفاوتهای رفتاری راهبهای به نام ماریا میخوانند! راهبهای که در مراسم عشای ربانی حاضر نشده و به قول یکی از خواهران حاضر در دیر، از زمانی که او به آن دیر آمده، آرامش آن دیر و ساکنانش بهم ریخته است!
خواهران ارشد (سپتاها) تصمیم گرفتند که با مادر مقدس (ارشدترین زن ساکن دیر) این موضوع را در میان بگذارند که ماریا با آوازخوانی خود برای راهبههای جوان و آموختن این فن به آنها، در حال به انحراف کشاندن آنهاست. یکی از خواهران با آشفتگی به مادر مقدس اعلام کرد که ماریا فرزند کوه و صحراست و هر روز ساعاتی طولانی را در میان دشتها به آوازخوانی میگذراند و دیروقت به دیر میآید و به همین دلیل باید از دیر اخراج شود. مادر مقدس هم تصمیم میگیرد که شخصا با ماریا حرف بزند و عذرش را بخواهد. ماریا با مادر مقدس آوازی را میخواند که سالها پیش، مادر مقدس آن را به فراموشی سپرده بود و او این راز را با ماریا در میان میگذارد که خودش نیز فرزند کوه و دشت است و جوانیاش را با آوازخوانی در میان کوهها سپری کرده است. این آوازخوانی مشترک اما باعث نمیشود که مادرمقدس، عذر ماریا را نخواهد و او را به بیرون از دیر تبعید نکند!
ماریا که خواهان ماندن در دیر است، قول میدهد که نقایص گذشتهاش را جبران کند با این حال مادر مقدس در تصمیم خود راسخ است و به هیچ وجه حاضر نیست که از تصمیم خود عقبنشینی کند! به ماریا میگوید که باید به عنوان «معلم سرخانه»، به عمارت خانواده کاپیتان «فون تراپ» که افسر ارشد نیروی دریایی اتریش است، برود تا علاوه بر آموزش هفت فرزند نسبتا خردسال خانواده، مراقبتهای لازم از آنها را هم باید به عمل بیاورد. ماریا بدون آن که بداند بر سر معلمهای سرخانه پیشین چه آمده است و ممنوعیتهای جاری در خانه چیست، به آنجا وارد میشود و به رغم تاکیدات کاپیتان فون تراپ، به بچههای خانواده موسیقی میآموزد و داستان با موسیقی اپرایی و افت و خیزهایش تداوم مییابد! آلمان نازی اتریش را به اشغال خود درمیآورد و با این اقدام، فون تراپ مجبور میشود که به محل خدمت جدید خود در نیروی دریایی آلمان نازی برود! فون تراپ در پاسخ به ماموران نازیها میگوید: میخواهم صدایی که از اتریش میماند، موسیقی باشد و نه صدای خشم! و شروع میکند به آواز خواندن!
داستان سرشار از روایتهای ترس و عشق و موسیقی از زبان کودکان است که ماریا تنها راهش را به آنها نشان میدهد.
هادی قضات کارگردان این اجرا در حاشیه اجرای شب سوم «اشکها و لبخندها» درباره این نمایش موزیکال گفت: «هیچ چیز، شفافتر از صدای کودکان یک سرزمین، نمیتواند بگوید که برای آینده این سرزمین چه چیزی خوب است! وقتی «اشکها و لبخندها» را سال 92 برای اولین بار روی صحنه بردم همه دغدغه من انعکاس همین موضوع بود. آن زمان با امکانات خیلی محدود، نمایش موفقی روی صحنه رفت ولی تمام و کمال خواستههایم را نتوانستم روی صحنه بیاورم. این بار، خدا را شاکرم که دوستانی به من اعتماد کردند و از آقای سهیل کوشانپور هم ممنونم. از استاد نصیر حیدریان هم ممنونم که دعوت ما را پذیرفتند.»
قضات همچنین افزود: «این نمایشِ موزیکال، موزیکمحور و آوازمحور است. موزیک است که در روزهای جنگ جهانی دوم معجزه میکند و عمارت خاکستری «کاپیتان فون تراپ» را به قرمزی شب گل سرخ تبدیل میکند، با تنها یک ابزار: موسیقی و آواز. «اشکها و لبخندها» در تلاش است اعجاز موسیقی در تاریخ را روایت کند.»
نصیر حیدریان، یکی از شخصیتهای بهنام موسیقی ارکسترال اروپا که کارنامهای پربار در عرصه بینالمللی دارد، مسئولیت رهبری ارکستر نمایش موزیکال اشکها و لبخندها را به عهده دارد.
حیدریان نیز درباره حضورش در این اجرا معتقد است: «من زیاد اهل حرف زدن درباره اثری که در آن حضور دارم نیستم ولی در همان ابتدای دعوت به کار به دوستان گفتم که اگر دنبال کیفیت هستید، من هستم.»
این پروژه نمایشی براساس قطعه موسیقایی «اشک ها و لبخندها» ساخته ریچارد راجرز تولید شده و نمایش موزیکال اشکها و لبخندها هم روایتگر داستان خانواده فون تراپ ساکن زالسبورگ است که ١٢ سال قبل همسرش را از دست داده است. آموزگاران متعددی برای تربیت فرزندانش به منزل وی آمده اما هیچکدام دوام نداشته و خانه را پس از مدت کوتاهی ترک کردهاند. اما راهبهای که از دیر میآید و توسط مادر مقدس برای نگهداری کودکان انتخاب می شود. این راهبه آخرین معلم آنهاست که موفق به سامان دادن این خانواده میشود. نمایش موزیکال «اشکها و لبخندها» اولین بار در قالب یک فیلم سینمایی در سال ۱۹۶۵ ساخته شد و به محبوبیت و شهرت زیادی در جهان دست پیدا کرد.
موسسه «نواى چنگ فرزانه» (به تهیهکنندگی سهیل کوشانپور)، با همکاری مجموعه «هاکوپیان» و نورالدین حیدری ماهر (مجری طرح)، برگزارکنندگان این برنامه هستند و بلیتفروشی روزهای جدید این اجرا در سایت ایران کنسرت آغاز شده است.