نگاهی مقایسهای به تئاتر در ایران، بریتانیا و امریکا؛
اقتصاد لرزان تئاتر در ایران/ ۹۵ درصد سالنهای خصوصی، استیجاری هستند/ دولت امکان حمایت از تماشاخانههای غیردولتی را ندارد
برای رسیدن به این جواب که تئاتر چقدر در ایران کالای گران قیمتی محسوب شده و دولت چقدر باید در پایین نگاه داشتن قیمتها و کمک به اینکه مخاطبان بیشتری به تماشای تئاتر بنشینند، نقش ایفا کند، خوب است نگاهی به یکی دو کشور پیشروی تئاتر داشته باشیم. در کنار آن با مدیرکل هنرهای نمایشی درباره حمایت دولت از سالنهای خصوصی و داود نامور عضو هیات مدیره انجمن صنفی تماشاخانههای ایران درباره قیمت بلیت تئاتر و هزینههای این سالنها، گفتگو کردیم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، گزارههایی مانند اینکه «تئاتر در ایران گران است»، «تئاتر باید خصوصی و خودکفا شود»، «قیمت بلیت هر سال رشد نجومی دارد» و مانند آن در مورد هنرهای نمایشی بسیار به گوش میرسد. اما برای رسیدن به این جواب که تئاتر چقدر در ایران کالای گران قیمتی محسوب شده و دولت چقدر باید در پایین نگاه داشتن قیمتها و کمک به اینکه مخاطبان بیشتری به تماشای تئاتر بنشینند، نقش ایفا کند، خوب است نگاهی به یکی دو کشور پیشروی تئاتر داشته باشیم.
هرچند نسبت تورم و شرایط اقتصادی، افزایش هزینههای تولید و اجاره سالنها، با قیمت بلیت تئاتر میتواند نسبتی مستقیم داشته باشد، اما چطور باید از این تحمیل هزینهها کاست؟
شهرام کرمی (مدیرکل هنرهای نمایشی) درباره اقتصاد نابسامان تماشاخانههای خصوصی به ویژه در یکی دو سال اخیر، به خبرنگار ایلنا، میگوید: «شاید رونقی که در سالهای اول شاهد بودیم امروز برای بعضی از سالنها نباشد اما برخی دیگر، هم رونق خوبی دارند و هم تعداد آنها افزایش یافته است؛ بهطوریکه از سال گذشته تاکنون شاهد اضافه شدن شش تماشاخانه خصوصی به سالنهای تهران بودهایم. خوشبختانه ظرفیت خوبی هم در این عرصه وجود دارد. اما شرط اول، ارائه نمایش باکیفیت است. چون میبینیم که آثار قوی با استقبال خوبی هم از سوی مخاطب مواجه میشوند. دوم اینکه بعضی از سالنهای خصوصی فعالیتهای جانبی خود را هم گسترش داده و توانستهاند از این طریق درآمد خوبی جذب کنند که فقط به اجرای تئاتر صحنهای بسنده نمیکنند. نکته سومی که خیلی میتواند به رونق سالنهای خصوصی کمک کند این است که تعریف باهویتی برای سالنهای خصوصی داشته باشیم. درحالیکه تنها بعضی از این تماشاخانهها این هویت را تعریف کرده و چهارچوبشان مشخص است؛ مثلا سالنهایی داریم که بر آثار تجربی یا اجرای آثار دانشجویی و گروههای جوان متمرکزند. به نظر من گامی که میتواند به وضعیت سالنهای خصوصی کمک کند ایجاد هویت برای سالنهای بخش خصوصی است.»
با این وجود، داود نامور (عضو هیئت مدیره انجمن صنفی تماشاخانههای ایران)، به ایلنا میگوید: «در حال حاضر حدود سی تماشاخانه خصوصی و دولتی در تهران فعالاند و در طول دو سال گذشته پنج سالن نمایشی تعطیل شدهاند که البته سالنهای دیگری با مدیرانی جدید جای آنها را گرفته است.» با این همه سالنهای خصوصی، به گفته نامور با مشکلات مالی بسیاری در ماههای اخیر دست و پنجه نرم کردهاند و چراغ آنها کمفروغتر از همیشه شده است.
اروپا و امریکا هم در سالهای اخیر با بحرانهای اقتصادی دست و پنجه نرم کردهاند و آنچه در نگاه اول به ذهن کسی که از قارهای دیگر به آن نگاه میکند، میرسد این است که این بحران باید در گام اول، هنر و به خصوص تئاتر را از فهرست هزینهکردهای خانوادههای این دو قاره کم کند. در این راستا، نگاهی به وضعیت تئاتر در بریتانیا و امریکا داشتهایم.
سازمان تئاتر بریتانیا هر ساله کمک هزینهای از دولت برای حمایت از تئاتر دریافت میکند و در کنارش با تولیدکنندگان و واحدهای اقتصادی و سرمایهگذاران بخش خصوصی متعددی همکاری دارد که در تامین بودجه سالانه این سازمان نقشی اساسی دارند. این سازمان تئاتر شامل مجموع کشورهای پادشاهی بریتانیا شامل انگلیس، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی میشود و حمایتهای مالی خود را به ۱۳۰۰ سالن فعال نمایشی این محدوده میدهد. جالب است بدانید، در سال ۲۰۱۸ بیش از ۳۴ میلیون بلیت برای مجموعا ۶۲ هزار و ۹۴۵ اجرای به صحنه رفته در این سالنها فروخته شده است که ۱۸ هزار و ۷۰۸ نمایش آن تنها در شهر لندن اجرا شده بود. هرچند طی سالهای اخیر، کشورهای اروپایی و امریکایی با بحرانهای اقتصادی مواجه شده بودند، اما در سال میلادی گذشته، ۶۱ درصد صندلیهای تئاتری بریتانیا پر شد که چرخه اقتصادی حاصل از آن در مجموع بیش از یک میلیارد و ۲۸۰ میلیون پوند بوده است.
نکته جالب توجه در این آمار، درصد بسیار کم افزایش قیمت بلیت در سال ۲۰۱۸ نسبت به سال قبل آن بوده است؛ در سال ۲۰۱۸ با افزایش هشت درصدی نسبت به مدت مشابه سال گذشته، متوسط قیمت بلیت تئاتر به ۲۷ پوند و ۱۰ پنس رسیده است. هرچند که در سال ۲۰۱۷ این افزایش قیمت بلیت نسبت به سال ۲۰۱۶ حتی کمتر از این هم بوده است؛ افزایش قیمت بلیت در ۲۰۱۷ تنها یک و نیم درصد بوده که متوسط قیمت آن را به ۲۵ پوند و ۸ پنس رسانده بود. این درحالی است که به طور متوسط، دستمزد هر ساعت کار یک کارگر در بریتانیا بیش از ۸ پوند بوده است؛ در واقع تئاتر برای یک کارگر بریتانیایی نه کالایی لوکس و پر هزینه، که یک سرگرمی و هنر نسبتا ارزانقیمت و در درسترس محسوب میشود.
اما در قارهای دیگر که به تئاتر گرانقیمتش مشهور است هم مخاطبان تئاتر، تنها از اشراف و ثروتمندان تشکیل نمیشوند؛ طبق آخرین آماری که از ایالات متحده امریکا در دست است، در بهار سال ۲۰۱۶ بیش از ۴۷ میلیون امریکایی در طول یک ماه دستکم به تماشای یک تئاتر رفته بودند. مجموعه برادوی که گرانقیمتترین تئاترهای امریکایی را روی صحنه میبرد، با ۴۰ سالن فعال، در طول سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۸ بیش از یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار درآمد از ۱۳ میلیون نفر تماشاگر خود داشته است. در حالی که متوسط قیمت بلیت تئاترهای اجرا شده در این سالنها ۱۲۳ دلار و ۷ سنت بود.
برای یک مقایسه ساده، باید نگاهی به قیمت بلیت تئاتر در ایران و درصد افزایش آن سنبت به سال گذشته و همچنین نحوه حمایت دولت از هنرهای نمایشی داشته باشیم.
نگاهی گذرا به مجموعه تئاترشهر که با وجود گسترش سالنهای تئاتری، هنوز به اعتقاد هنرمندان و تماشاگران، قلب تئاتر پایتخت محسوب میشود نشان میدهد تئاتر در این مجموعه دولتی حال و روز خوشی ندارد؛ در سال ۱۳۹۷، تئاتر شهر میزبان ۱۱۷هزار و ۷۲۳ مخاطب بوده است که نسبت به سال ۱۳۹۶ و فروش ۸ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومانیاش، با ۲۵.۴درصد کاهش مخاطب روبهرو بوده است. این کاهش مخاطب بر درآمد گیشه تئاتر شهر نیز تأثیر منفی گذاشته است. به طوریکه در سال گذشته، سهم تئاتر شهر از فروش نمایشها نزدیک به ۶میلیارد تومان بوده است.
مجموعه تئاتر شهر در سال ۱۳۹۷، شاهد اجرای ۱۰۸۶ اثر نمایشی بوده است؛ پرفروشترین نمایش تالار اصلی ۵۷۹ نفری این مجموعه که این روزها برای تعمیرات اساسی برای چند ماهی تعطیل شده است، «مالی سوئینی» به نویسندگی برایان فریل و کارگردانی مرتضی میرمنتظمی بوده که ۱ میلیارد و ۲۴ میلیون و ۹۶۵ هزار تومان فروش داشته است. اما سالنهای دیگر این مجموعه در فروش آنقدر خوششانس نبودهاند. نمایش «پرواز در تاریکی» به نویسندگی و کارگردانی افشین هاشمی با فروش ۶۷ میلیون و ۹۹۵ هزار تومان، «خرده نان» به نویسندگی لویی کالافرت و کارگردانی کورش سلیمانی با ۴۶ میلیون و ۴۵۸ هزار تومان فروش، «نقاشی اشر» به نویسندگی محمدحسین معارف و کارگردانی فریبرز کریمی با فروش ۳۹ میلیون و ۲۴۰ هزار تومان و «مرزداران» به نویسندگی و کارگردانی وحید رهجو و حسین ملکی با فروش ۷ میلیون و ۷۵۰ هزار تومان، به ترتیب پرفروشترین نمایشهای سالنهای چهارسو، سایه، قشقایی و پلاتو اجرا بودهاند.
شهرام کرمی، درباره اقتصاد لرزان تماشاخانههای خصوصی در ایران میگوید: «دولت خود را حامی مراکز و تماشاخانههای خصوصی میداند و چه در حوزه اعطای مجوز و چه حمایت و پشتیبانی اقتصادی، هر کاری بتواند انجام میدهد. اما فراموش نکنیم که سالنهای خصوصی بهعنوان مجموعهای غیردولتی، قرار است نقش و تصدی دولتی را کاهش دهد. طبیعی است که ورود به این حوزه، دشواریهای خود را دارد و شرایط اقتصادی هم در آن بسیار دخیل است.»
مدیرکل هنرهای نمایشی درباره صندلیهای خالی سالنهای خصوصی در ماههای اخیر هم نظر جالبی دارد؛ به اعتقاد او تماشاخانههای غیردولتی در آغاز با استقبال خوبی مواجه شدند اما تعدد آنها موجب پراکندگی میزان مخاطبان در این سالنها شد.
کرمی همچنین درباره حمایت دولت از سالنهای خصوصی میگوید: «ما در شرایط حاضر با توجه به وضعیت اقتصادی و اعتبار محدود تئاتر این امکان را نداریم اما سعی کردیم با توجه به شرایطمان از سالنهای خصوصی حمایت کنیم.»
این در حالی است که داود نامور میگوید قیمت بلیت تئاترها در سالنهای خصوصی طی سالهای ۹۶ تا ۹۸ تنها حدود ۱۰ درصد افزایش یافته و بین ۲۵ تا ۷۵ هزار تومان (کف تا سقف) فروخته شده است. درحالیکه هزینههای نگهداری سالن با رشد چند برابری مواجه بوده است.
داود نامور که خود مدیریت عمارت نوفللوشاتو را بهعنوان یک تماشاخانه خصوصی به عهده دارد، میگوید ۹۵ درصد سالنهای خصوصی تئاتر استیجاری هستند و در سال ۹۸ قیمت اجارههای ساختمان این تماشاخانهها تا ۲۰۰ برابر افزایش داشته است.
در ماههای اخیر پروسه تدوین آئیننامههای متعددی مانند تماشاخانههای خصوصی، نرخگذاری بلیت تئاتر و... هم در ادارهکل هنرهای نمایشی و هم در خانه تئاتر در دست کار بوده است؛ پروسهای که البته تماشاخانههای خصوصی و صنف آنها کمتر در روند تدوینش دخیل بودهاند. با این همه، گرانی و تورم این روزها گوی سبقت را در دست گرفته و به دنبال چیره شدن بر تئاتر ایران و تمام مناسبات هنری و اقتصادی آن هستند.