امیر غفارمنش:
سریال نباید عوام پسندانه باشد/ شوخیهای جمشید اسماعیلخانی بینظیر بود/ عاشق عموهای فیتیلهای هستم
امیر غفارمنش با بیان اینکه سریال نباید عوام پسندانه باشد، گفت: از آن بازیگران نیستم که فقط یک ژانر را انتخاب و در همان عرصه فعالیت کنم. برای من موضوع مهم این است که کار در چه سطحی انجام میشود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، امیر غفارمنش جزو آن دسته از بازیگران سینما و تلویزیون به شمار میرود که کارش را از تئاتر آغاز کرده است. نقش آفرینیهای غفارمنش در ساعت خوش، سیب خنده، دنیای شیرین و دیگر مجموعههای خاطره انگیز باعث شده است که نام وی در ذهن بسیاری از بینندگان ماندگار شود. این بازیگر در سریالهای متعددی ایفای نقش کرده که از جمله این مجموعهها میتوان به سریال «رستوران خانوادگی» اشاره کرد که در سال ۱۳۸۰ به کارگردانی حسین سهیلیزاده ساخته شد. این سریال در حال حاضر این سریال از کانال انگلیسی آی فیلم در حال پخش است، به همین بهانه با او به گفتگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
درباره جذابیتهای نقشی که در رستوران خانوادگی برعهده داشتید، برایمان بگویید؟خاطره خاصی از این سریال دارید؟
من در این سریال نقش اصلی نداشتم و به صورت بازیگر مهمان در آن ایفای نقش کردم. راستش را بخواهید، در این سریال بازی کردم تا با آقای سهیلیزاده برای بار دوم همکاری داشته باشم. بدون اینکه فیلمنامه را بخوانم آن را قبول کردم، زیرا آقای سهیلیزاده کارگردان خوبی هستند و کارشان را بلدند. قبلاً با آقای سهیلیزاده در یک مجموعه به نام «خانه آرزوها» همکاری داشتم.
در پشت صحنه این سریال صمیمت خاصی بین عوامل وجود داشت. به ویژه اینکه مرحوم جمشید اسماعیل خانی خیلی شوخ طبع و پرانرژی بودند و باعث شادی دیگران نیز میشدند. او آنقدر شوخی میکرد و فضای مفرحی را برای دیگران به وجود میآورد که وقتی بعد از این مجموعه فوت کرد، همه میگفتند سر همین سریال چشم خورده است.
یکبار در حال گرفتن سکانس بودیم که دیدیم فروشنده دورهگردی با یک گونی کتانی در حال عبور از خیابان است و داد میزند که کفش دارم. در همین حین آقای اسماعیلخانی به او گفت: همه کفشهایت را چند میفروشی؟ او در جواب یک رقمی را گفت که من الان حضور ذهن ندارم. اما یادم هست آقای اسماعیلخانی به او گفت که همه کفشهایت را میخرم. جالب اینکه این کتانیها در سایزهای مختلف بودند. خوشحالی آن فروشنده خیلی دلنشین بود. به طور کلی شیطنتهای آقای اسماعیلخانی در این سریال برایم جذاب بود و در ذهنم مانده است. اما من در این سریال نقش زیادی نداشتم، آقای کوروش تهامی و خانم شهره سلطانی جزو بازیگران اصلی این سریال بودند و احتمالاً آنها خاطرات بیشتری در ذهن دارند.
مخاطبان در مجموعههایی مانند «رستوران خانوادگی» نوعی صمیمیت را جلوی دوربین حس میکنند، آیا لزوماً این صمیمیت پشت دوربین هم حاکم است؟
بله غالباً در سریالهایی که مخاطبان نوعی صمیمت را در جلوی دوربین احساس میکنند، در پشت صحنه نیز عوامل به یکدیگر نزدیک هستند و فضای خوبی حاکم است. بهطور کلی، بازیگران در کارهای مختلف به کرات با یکدیگر بازی میکنند و به همین دلیل معمولاً بین آنها یک نوع دوستی به وجود میآید. به طور مثال، من با خانم شهره سلطانی و آقای کوروش تهامی هم دانشکدهای بودهام و در مجموعههای مختلف نیز در کنار آنها نقشآفرینی کردهام. این مسائل باعث میشود که به همدیگر نزدیک شویم و نوعی صمیمیت و یکدلی بین ما به وجود بیاید. با مرحوم اسماعیلخانی هم در کارهای مختلف همکاری داشته ام.
برای ایفای نقش در یک سریال چه مسائلی را مورد توجه قرار میدهید؟ به عبارت دیگر، چه عواملی شما را ترغیب میکند که در یک اثر نمایشی حضور داشته باشید؟
راستش را بخواهید برای من ژانر سریال زیاد مهم نیست. جزو آن دسته از بازیگران نیستم که فقط یک ژانر را انتخاب و در همان عرصه فعالیت کنم. برای من موضوع مهم این است که کار در چه سطحی انجام میشود. تاکنون در مجموعههای جدی، طنز، خانودگی، کودک، بزرگسال و ژانرهای مختلف حضور داشتهام. سعی میکنم خودم را یک بازیگر ببینم که باید نقشهای مختلف را تجربه کند. البته برای کسانی که یک حوزه را انتخاب کردهاند و در آن میدرخشند هم احترام قائلم. مثلاً من عاشق عموهای فیتیلهای هستم. همچنین عروسک گردان پنگول را خیلی دوست دارم، اما خودم ترجیح میدهم در کارهای متنوع حضور داشته باشم.
لطفاً درباره اینکه میگویید سطح کار برایتان مهم است، بیشتر توضیح بدهید. یک سریال چه ویژگیهایی باید داشته باشد که به نظر شما حرفهای بوده و ارزش وقت گذاشتن را داشته باشد؟
به نظر من سریال نباید عوام پسندانه باشد. باید بتواند تأثیری بر محیط بگذارد، مخاطب را درگیر کند و در بیننده آگاهی ایجاد کند. از طرف دیگر، سریال باید خوش ساخت باشد و به دل مخاطب بنشیند. در نهایت اینکه، یک سریال حداقل باید بتواند دل مخاطبان را شاد کند و بین آنان دلخوشی ایجاد کند.
درباره نقاط قوت سریال رستوران خانوادگی برایمان بگویید؟
خیلی تخصصی نمیتوانم وارد این موضوع شوم چون به عنوان بازیگر مهمان در این سریال حضور داشتم اما بر اساس همان سکانسهای کوتاهی که در این کار ایفای نقش کردم، میتوانم بگویم که در این سریال عواملی حرفهای حضور داشتند. به طور مثال، تصویربرداران این مجموعه کاربلد بودند. متنها خوب بود و مشکلی نداشت. کارگردانی آقای سهیلیزاده هم خودش مقولهای است که نیاز به تعریف ندارد و همه ایشان را میشناسند. به طور کلی، فکر میکنم این سریال جزو کارهای محکم خانوادگی محسوب میشود و به همین دلیل سریال را دوست دارم. موضوع جذاب دیگر برایم این بود که در این سریال نظم خاصی وجود داشت و تمامی کارها با ترتیب ویژهای پیش میرفت. این ساز و کار منظم برایم جالب و دوستداشتنی بود.
به نظرتان با توجه به این نقاط قوتی که سریال داشت، به اندازه کافی دیده شد؟
این سریال خیلی سال پیش روی آنتن رفت اما یادم هست که در آن زمان خوب دیده شد و مردم دوستش داشتند.
در حال حاضر، رستوران خانوادگی از آی فیلم انگلیسی با دوبله در حال پخش است، تاکنون کاری از خودتان را از این سریال با دوبله دیدهاید؟ به طور کلی نظرتان درباره دوبله چیست؟ به عنوان یک بازیگر وقتی میبینید کاری از شما با دوبله در حال پخش است و فردی به جای شما صحبت میکند چه حسی دارید؟
نه متأسفانه این سریال را با دوبله ندیدهام. در پاسخ به قسمت دوم سوال شما نیز باید بگویم، سریال «آهوی پیشونی سفید» را با دوبله دیدهام که به زبان آذری دوبله شده بود. البته از آی فیلم پخش نمیشد اما حس خوبی به دوبله داشتم و به نظرم خیلی خوب دوبله شده بود. به ویژه اینکه لحن دوبلور خیلی به تناژ صدای من نزدیک بود.
فکر میکنم حسی که دوبله در بازیگر ایجاد میکند به این موضوع بستگی دارد که تا چه اندازه دوبله خوب درآمده است. اگر دوبله قویای روی نقشت انجام شده باشد حتما خوشحال میشوی و حس خوبی داری. اما فکر میکنم هیچ بازیگری از دوبله بد روی نقشش خوشش نمیآید.
گفتگو: شهربانو جمعه پور