منیژه محامدی:
اگر یک سندیکای قوی داشتیم تئاتر به این حال و روز نمیافتاد/ اگر ببینیم یک نفر روی نخ راه میرود او را به پایین پرت میکنیم
منیژه محامدی تنها راه برونرفت از آشفتهبازار کنونی تئاتر را انسجام خواند و گفت: اگر صنف درست و یک سندیکای قوی داشتیم و آدمهای دلسوزی در آنها حضور داشتند به این روز نمیافتادیم.
منیژه محامدی کارگردان و بازیگر باسابقه تئاتر که روز گذشته (جمعه ۱۳ اردیبهشت) به دلیل آنچه «بیاحترامی و ارزش قائل نبودن برای جایگاه هنرمندان» عنوان کرده بود، از عضویت در خانه تئاتر استعفا داد، به خبرنگار ایلنا گفت: آنقدر اوضاع تئاتر بلبشو و نابسامان شده و هیچ اتفاقی در جایی مانند خانه تئاتر که قرار بوده صنف تئاتریها باشد، نمیافتد که من به نظرم نمیآید دیگر لازم باشد عضو این خانه باشم.
محامدی با بیان اینکه «خانه تئاتر هیچوقت حمایتی از من و گروهم که ۴۵ سال است با چنگ و دندان خود را سر پا نگه داشتهایم، نکرده است و با توجه به اوضاع فعلی خانه تئاتر، من و محمد اسکندری (همسرم)، از عضویت در خانه تئاتر استعفا میدهیم» گفت: متاسفانه خانه تئاتر، خانه برخی افراد خاص شده و رابطه بر آن حکمفرماست و عملا اقدامی که به نفع تئاتر و جامعه تئاتر باشد از آن نمیبینیم که اگر میدیدیم شرایط امروز تئاتر ایران به این وضع دردناک نمیبود.
او که جزو اولین کسانی است که در دهه ۷۰ و همزمان با تاسیس خانه تئاتر، آن را همراهی کرده است، تصریح کرد: از وقتی یادم میآید همیشه افراد ثابتی در خانه تئاتر بوده و کارهایی میکنند اما من هیچوقت جزوشان نبودهام. بلکه تنها سالی یکبار رفتهام حق عضویت را پرداخت کرده و کارتم را گرفتهام و تاکنون به من خبر داده نشده که چه اتفاقی در خانه تئاتر در حال رخ دادن است.
این نویسنده و کارگردان تئاتر ادامه داد: به تازگی یک کانال در فضای مجازی ساختهاند و اخبار خانه تئاتر را از طریق آن میفرستند اما تا به امروز بهعنوان یک عضو ثابت، خبر نداشتهام چه در خانه تئاتر میگذرد؛ هرچه هست به ما اطلاعی نمیدهند. اما الان این حرفها دیگر مهم نیست؛ چون آنقدر اوضاع تئاتر بلبشو و نابسامان شده و هیچ اتفاقی در جایی مانند خانه تئاتر که قرار بوده صنف تئاتریها باشد، نمیافتد که من به نظرم نمیآید دیگر لازم باشد عضو این خانه باشم، چون بیشتر به من برمیخورد تا اینکه بتوانم کاری بکنم.
محامدی گفت: اگر صنف درست و یک سندیکای قوی داشتیم و آدمهای دلسوزی در آنها حضور داشتند به این روز نمیافتادیم که نه وضع تئاترمان مشخص است و نه زندگیمان؛ انگار همه چیز روی هواست.
او با تاکید بر اینکه انسجامی بین هنرمندان تئاتر وجود ندارد، گفت: فقط یک عده ثابت و مشخصی هستند که کار خودشان را در صنف میکنند و بقیه از ماجرا اطلاعی ندارند.
این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: هنرمندان تئاتر به اندازه کافی انسجام ندارند که اگر داشتیم عاقبتمان این نبود. بلکه برعکس، اگر ببینیم یک نفر روی نخ راه میرود او را به پایین پرت میکنیم؛ چون ما عادت به جمع شدن نداریم، فقط تفریق بلدیم. شاید هم من اشتباه میکنم اما معتقدم همکاری و همراهی را اصلا به ما یاد ندادهاند.
محامدی همچنین با اشاره به وضعیت اجرای تئاتر و تعدد سالنهای خصوصی گفت: من اصلا برای اجرا به سالن خصوصی نمیروم چون به نظرم این کار با شرایطی که بسیاری از این سالنها دارند، اصلا معنی ندارد؛ تنها سالن غیردولتی که در آن اجرا داشتهام تماشاخانه ایرانشهر و وابسته به شهرداری بوده است.
او با اشاره به اینکه «بهنظرم شرایط کنونی سالنهای خصوصی به نفع هنرمندان و تئاتر نبوده است» گفت: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ادارهکل هنرهای نمایشی این وضعیت را به وجود آوردند که هر کسی برای خود سالنی بازکند و از هنرمند قیمتهای گزافی بگیرد. لابد چنین فضایی برای تئاتر لازم است اما من نمیدانم. راستش من واقعا نمیدانم چه در تئاتر میگذرد، فقط میدانم همهچیز برای ادامه کار تئاتر بسیار مشکل شده است.
این نویسنده و مترجم با اشاره به دشواری عبور از شرایط کنونی تئاتر، گفت: فکر میکنم حتی اگر اکنون همهچیز سر جای خود قرار بگیرد، باز ۵۰ سال کار دارد تا دوباره ما آدمهایی بشویم که میتوانیم زندگیمان را از سر شروع کنیم. آنقدر همهچیز بهم ریخته است که نمیدانم راه چاره چیست؟ اما میدانم اگر باهم بودیم این اتفاقها رخ نمیداد. امروز ما هنرمندان باهم نیستیم و هرکسی زندگی و کار خودش را میکند و هر کسی صرف خودش هرکجا باشد، همانجاست.
محامدی با تاکید بر اینکه «با این شرایط، چشمانداز مطلوبی نسبت به آینده تئاتر ندارم و فکر میکنم همهچیز هر روز بدتر هم خواهد شد.» گفت: ما روزگاری با ژ۳، تفنگ، دعوا و مصیبت و سختی روزهای ابتدایی کشور را سپری کردیم و پیش آمدیم. الان هم اگر اجازه دهند سالی یکبار کار تئاتر میکنیم و اگر هم نگذارند که هیچ. اما معتقدم تا وقتی یاد نگیریم که میتوانیم باهم باشیم، هیچ اتفاقی نمیافتد. با این اوضاع، نمیدانم عاقبت چه خواهد شد؛ بههرحال از ما که گذشت.