حمیدرضا نعیمی:
«سقراط» قصد پیر شدن ندارد/ میل به خودویرانگری دارم/ هیچوقت با آثارم حرفهای برخورد نکردم
حمیدرضا نعیمی میگوید در پنجمین اجرای «سقراط» همه گروه از نو شروع به کار کردند و این نمایش تازه اکنون به بلوغ خود رسیده و قصد پیر شدن هم ندارد.
حمیدرضا نعیمی که این روزها برای بار پنجم نمایش «سقراط» را روی صحنه برده است، در گفتگو با خبرنگار ایلنا، درباره دلیل اینکه چرا برای بار پنجم سراغ این تئاتر رفته است، گفت: چون هنوز نمایش خوب و زندهای است، تماشاگر از آن استقبال میکند و خیلیها آن را ندیدهاند.
نعیمی با بیان اینکه «این نمایش میتواند حداقل یک میلیون تماشاگر داشته باشد» گفت: وقتی به متنش نگاه میکنم با کاری که در اجرا و تمرین در طی این دوره انجام دادیم، احساس کردم این نمایش قصد پیر شدن و تمام شدن ندارد. البته از یک جنبه خیلی باعث تاسفم است که نمایشی را که ۵ سال پیش نوشتم و بنا بر ضرورتی که احساس میکردم چنین نمایشی باید نوشته شده و روی صحنه بیاید، امسال بعد از ۵ سال بیشتر این ضرورت را برای نوشتن و اجرایش احساس میکنم و این یعنی جامعه ما نه تنها در این مدت به سمت پیشرفت و شرایط بهبود و آرامش نرفته، که انگار به قهقرا رفته است.
او با اشاره به اینکه «انگار امروز بیشتر از ۵ سال پیش، سقراط حرف دل مخاطب است» گفت: به عبارتی، سقراط اثری است که برای امروز جامعه ایران نوشته شده و اینها دلایل زیادی است برای اینکه نمایش سقراط برای پنجمین بار روی صحنه بیاید. احساس میکنم اگر این نمایش صرفا با نگاهی تجاری به آن نگریسته میشد نیازی به ۵۰ روز تمرین نداشت. ما در این طول تمرین تغییرات زیادی را در کار ایجاد کردیم.
این کارگردان و نمایشنامهنویس در پاسخ به این سوال که «اگر هم معتقدید که این متن متناسب با فضای امروز ما و نیاز جامعه است چرا سراغ نوشتن متن دیگری برای پاسخگویی به نیاز جامعه نرفتید؟» گفت: چه سقراط اجرا شود و چه نشود، من هر لحظهای که با قصه و شخصیتی برخورد کنم و فکر کنم باید نمایشنامهاش را بنویسم و اجرا کنم این کار را انجام میدهم.
نعیمی ادامه داد: از زمانی که سقراط نوشته شده، یعنی سال ۹۲ تا الان من چند نمایشنامه نوشته و چند نمایش هم مانند «ترور»، «شرق دور، شرق نزدیک»، «شوایک» و «ریچارد سوم» را اجرا کردهام. پس من به سقراط از این منظر نگاه نمیکنم که چون میتوانم کار جدیدتری داشته باشم سراغ اثر نویی بروم، من کار جدیدم را در هر صورت انجام میدهم.
او یادآور شد: تالار وحدت در زمانی به من گفت قرار بوده نمایشی در این سالن اجرا شود اما متاسفانه کارگردان از اجرا انصراف داده است و از من پرسیدند آیا امکان دارد یکی از تولیدات گذشتهام مانند «سقراط»، «شوایک» یا «ریچارد سوم» را اجرا کنم؟ من در ابتدا مایل بودم «شوایک» را اجرا کنم چون یکبار روی صحنه رفته و دوست داشتم برای بار دوم بازخورد تماشاگر را ببینم. اما متاسفانه گروه شوایک امکان جمع شدن نداشت و من تصمیم به اجرای سقراط گرفتم؛ با بازیگرانم صحبت کردم که یکی دو نفر از آنها امکان حضور را نداشتند که نفراتی را جایگزین آنها کردم. پس آن را بنا بر خواسته تالار آماده کردیم.
نعیمی ادامه داد: ضمن اینکه من در مدت زمان ۵۰ روز امکان تولید اثر جدیدی را نداشتم پس بهترین فرصت بود تا باز هم با سقراط عاشقانگی و یگانگی کنیم و کشف داشته باشیم و جلو برویم و به تکامل برسیم و خوشبختانه این اتفاق افتاد. وقتی این اتفاق افتاد خیلی من را دلگرم کرد و حس کردم اجرای سقراط به بلوغ رسید.
این بازیگر تئاتر با اشاره به اینکه «در این دوره از اجرای سقراط، خیلی بیشتر از چهار دوره پیش، نمایشنامه شنیده میشود» گفت: چون بازیگران به درک عمیقتری از کاراکترهایشان و چیزهایی که میگویند رسیدهاند. اینها همه دلایل خیلی خوبی بود برای اینکه وقتی میشنویم اثری در کشور دیگر ۱۰ سال اجرا میشود، آیا این ۱۰ سال مدام خود را تکرار میکند؟ من در هر دوره اجرا سقراط را مقداری تغییر میدادم اما این بار خیلی تغییرش دادم.
نعیمی در پاسخ به این سوال که «به جز تغییر بازیگران چه اتفاق دیگری در این دوره از اجرا رخ داد؟» گفت: اتفاقا مساله، بحث بازیگران است. وقتی نمایش را شروع کردم و دیدم چهار نفر از بازیگران قبلی نمایش یعنی لادن مستوفی، نقی سیفجمالی، سیاوش چراغیپور و بهنام شرفی را ندارم، فکر کردم حالا که قرار است با چهار بازیگر جدید کار را شروع کنم و با دنیای آنها تمرین کنم، چرا با بقیه گروه این کار را نکنم؟ پس بقیه را جابهجا کردم؛ یعنی اگر بازیگری یک نقش مشخص را بازی میکرد نقشی دیگر با رویکردی جدید به او دادم.
او با بیان اینکه «بازیگران کاراکتر جدیدی با خصوصیات فیزیکی، رفتاری و حتی منش خود به نقش دادند» گفت: این مساله باعث شد همه گروه از نو شروع به کار کنیم. بسیاری از طراحیهای تصاویر، موسیقی و حرکت همانها بود اما بازیگران دیگر در همان ریتم و طراحی قبلی نبودند. این موضوع بسیار مهمی برای ما بود. ما به کشف رسیدیم و فهمیدیم طراحی الانمان خیلی بهتر از قبل بود و این کار جذابی است، هرچند برای یک کار حرفهای خیلی مرسوم نیست.
نعیمی تصریح کرد: باید با کار حرفهای، به صورت حرفهای برخورد کنید اما من هیچوقت با آثارم حرفهای برخورد نکردم. همیشه احساس کردم یک کار تجربی است برای همین سعی میکنم خودم را تکرار نکنم و به داشتههایم اعتماد نکنم. خب، فکر میکنم این نهایت شانس من است که با گروهی کار کنم که آنها هم این روحیه تغییر و برخورد با نداشتهها را داشته باشند.
این نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر با تاکید بر اینکه «قبول کنید که کار با برخی از بازیگران میتواند منجر به ویرانی، توقف و فروپاشی یک اثر شود.» گفت: اگر بگویی چیزی را تغییر بده ممکن است بگوید این شرایط حرفهای نیست؛ درحالیکه من میل به خودویرانگری دارم. چیزی که ساختهام را دوست دارم ویران کنم تا به چیز بهتری برسم. همان چیزی که جامعه سنتی و جهان سومی آن را نمیپسندد و دلش میخواهد هیچ چیزی از جای خود حرکت نکند. اگر ما مسئولی را انتخاب کردیم تا زمانی که پدرمان درنیامده باید با آن جلو برویم اگر بخواهیم حرکت کنیم، اعتراض کنیم و بگوییم او باید کنار برود کار خیلی بدی کردهایم.
نعیمی ادامه داد: درحالیکه آنسو چنین نیست؛ تا نظریهای میآید فوری نظریه دیگری در رد آن رو میشود چون میخواهد به نظریه جدید برسد. اما من و شما همیشه میترسیم یک نفر بیاید باورهایمان را بهم بریزد و بگوید همه چیزهایی که خواندهاید غلط و بیاعتبار است؛ چون ما به سختی و با رنج میخوانیم. کسی ما را تشویق نمیکند و برای به دست آوردن راه نمیبرد، خودمان به صورت فردی میرویم و میجنگیم و چیزی را به دست میآوریم برای همین از دست دادنش برایمان سخت است. برای همین تجربههای جدید برایمان ترسناک است.
او با بیان اینکه «با همین منطق، وقتی نمایشی را میبینیم که با داشتهها، معیارها و جهان منطقیمان همخوانی ندارد میگوییم این کار خوبی نیست.» گفت: در صورتی که در چنین کاری مخاطب باید از آن استقبال کند چون او را با دنیای جدید و جهان ناشناختهای رودرو میکند. اما ما معماری جدید، طراحیهای جدید و ادبیات و شعر جدید را به راحتی نمیپذیریم و حاضر نیستیم طعمهای قدیمیمان را با چاشنیهای جدید تغییر دهیم. برای همین ما ایرانیها خیلی نمیتوانیم غذای برخی کشورها را بچشیم چون برایمان قابل تصور نیست.
نعیمی خاطرنشان کرد: این اتفاق خیلی بزرگی است که من این شانس را دارم که با گروهی هستم که خودشان شدیدا میل به خودویرانگری را دارند؛ این میل ما را با جهانهای ناشناخته، با مرزها، طعمها، رَنگها و رِنگها آشنا میکند و این یعنی همهچیز. اجرای مجدد نمایش سقراط در این دوره، برای ما نه به معنای بازتولید، که به معنای خلق دوباره یک اثر است.