ایلیا منفرد در گفتوگو با ایلنا:
آقای جنتی دستور همکاری داد اما معاونش هرگز تلفنم را پاسخ نداد/ به من درجه «الف» دادند اما ممنوعالکارم کردند/ قانونمندی من هیچگاه توسط قانونگذاران دیده نشد!
ایلیا منفرد درباره فعالیتهای این روزهایش در عرصه موسیقی میگوید: در حال حاضر بیشتر مشغول تدریس موسیقی و آواز به شیوه «متداکتینگ» هستم و در زمینه آموزش فعالم. میتوانم بگویم تنها شخصی که در کشور با استفاده از شیوه «متداکتینگ» به آموزش خوانندگان میپردازد، من هستم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، ایلیا منفرد مدرس، خواننده، آهنگساز، بازیگر و کارگردان تئاتر و سینماست که از سال 1376 با انتشار آلبوم مستقل «دلتنگیهای گیتار من» فعالیت حرفهای خود در زمینه موسیقی را آغاز کرده و پس از آن آلبوم «ایلیا» را روانه بازار کرده است. «برای همه سالهایی که گذشت» سومین آلبوم ایلیا منفرد است که پس از سالها، هنوز مجوز انتشار نگرفته است. گفتنی است، ایلیا منفرد که در رشته کارگردانی سینما نیز تحصیلات آکادمیک دارد و تا به حال پانزده فیلم و سه سریال را نوشته و کارگردانی کرده، در عرصه تئاتر نیز فعال است و تاکنون در چهل دو اثر نمایشی از جمله «دزد دریایى»، «روژان»، «بر پهنه دریا»، «باغ آلبالو»، «عروسى خون»، «دایره گچى قفقازى»، «خونآشامکشی» و«عشق من حامد بهداد» در مقام بازیگر، کارگردان و آهنگساز حضور داشته و حال به تدریس موسیقی مشغول است. او که سالها پیش با آهنگ «گلارکیده» مورد توجه مخاطبان موسیقی قرار گرفت، طی گفتوگویی از فعالیتهای این روزهایش گفت و درباره سرنوشت آلبوم هرگز منتشر نشدهاش توضیح داد و به تشریح وضعیت فعلی موسیقی پاپ پرداخت.
شما سالهاست در عرصه خوانندگی فعالیت نمیکنید، در حال حاضر به چه کارهایی مشغول هستید؟
در حال حاضر بیشتر مشغول تدریس موسیقی و آواز به شیوه «متداکتینگ» هستم و در زمینه آموزش فعالم. میتوانم بگویم تنها شخصی که در کشور با استفاده از شیوه «متداکتینگ» به آموزش خوانندگان میپردازد، من هستم.
اما «متد اکتینگ» شیوهای برای پرورش بازیگر است و بیشتر در سینما، تئاتر و تلویزیون کاربرد دارد!
بله «متد اکتینگ» معتبرترین شیوه بازیگری است. این شیوه به سه قسم تقسیم میشود، بازیگری تئاتر، بازیگری سینما و بازیگری موسیقی که در ایران به غلط آن را خوانندگی میدانند. اگر شما کتاب بخوانید، خواننده آن اثر محسوب میشوید و اگر روزنامه بخوانید بازهم خوانندهاید، پس با این حساب تفاوت شما با آرتسیست آوازهخوان چیست؟ به همین دلیل عبارت بازیگری موسیقی مناسبتر از اصطلاح خوانندگی است. ابداعگر روش «متداکتینگ» کنستانتین سرگئی استانیسلاوسکی است و ما به این شیوه به آموزش هنرجویان میپردازیم.
درباره شیوه تدریس «متد اکتینگ» در عرصه موسیقی کمی توضیح دهید.
همانطور که گفتم برای بازیگری موسیقی در ایران کلمه کامل و درستی وجود ندارد و به آن خوانندگی میگویند و من به تدریس بازیگری موسیقی مشغول هستم. درباره شیوه تدریس این متد باید بگویم، دوره آموزش بازیگری موسیقی به سه قسمت تقسیم میشود، بدن، بیان و اکتینگ. در مقوله بدن به چگونگی تنفس، ایستایی و چگونگی استفاده از ابزار پرداخته میشود، زیرا در شیوه «متد اکتینگ» از موهای سر تا انگشتان پا ابزار ابراز احساسات به حساب میآیند. خوانش ساده نتها تا رسیدن به بخشهای پیچیده آوازی مربوط به مرحله بیان است و در این بخش به آنها پرداخته میشود. این مرحله به دو بخش تقسیم میشود، یعنی صداسازی و آواز، که در مرحله آواز بهطور مشخص از آموختههای مرحله صداسازی به صورت فرمول شده و مشخص استفاده میشود. یعنی تک تک تکنیکها در مرحله صداسازی به هنرجو آموخته میشود و با فرمولهای خاص کاملا نوشتاری و طبقهبندی شده در مرحله آواز به صورت علامتگذاری روی شعر مورد استفاده قرار میگیرند. شاید برایتان جذاب باشد که خیلی از آرتیستهای جهان طبق این متد پرورش یافتهاند. میتوان گفت اغلب هنرمندانی که بر قلههای آواز دنیا ایستادهاند بر اساس روش «متد اکتنیگ» آموزش دیدهاند.
چه شد به سراغ شیوه «متداکتینگ» در مقوله موسیقی رفتید و در این میان چه دشواریهایی را متحمل شدید؟
برای جا انداختن شیوه «متد اکتینگ» بیشترین مشکل را با همکارانی داشتم که به تدریس آواز و موسیقی مشغولند. آنها بهطور واضح میگفتند برای چه چنین رویهای را پیش گرفتهای و چرا به تدریس این متد پرداختهای؟ مگر میخواهی کار ما را کساد کنی. من به آنها میگویم کاری به شیوه و فعالیت شما ندارم.، شما کار خودتان را بکنید و من نیز به کار خودم مشغول هستم و بهتر است ببینیم چه کسی از شیوهاش جواب میگیرد.
هنرجویان شما بهطور کلی چه اشخاصی هستند و تدریس به شیوه «متد اکتینگ» تاکنون چه بازخوردی داشته است؟
میتوانم بگویم بیش از شصت درصد از هنرجویان من اشخاصی هستند که دورههای طولانی را نزد مدرسان آواز و موسیقی گذراندهاند و به نتایج مطلوب نرسیدهاند، به طور معمول آنها نزد من میآیند تا از ابتدا آغاز کنند. نکته جالب توجه اینکه وقتی به هنرجویان برخی مطالب زیربنایی را ارائه میکنم متفقالقول تعجب میکنند و میگویند این چیست؟ به آنها میگویم طی آموزشهای قبلی چه آموختهاید و اغلب آنها میگویند استاد گفته مانند من بخوان! این هنرجویان زمانی که نزد من میآیند و متوجه میشوند که موسیقی و مقوله آواز و خوانندگی را از اساس اشتباه یاد گرفتهاند، چاره دیگری ندارند جز اینکه از اول آغاز کنند. گاه آنقدر برای آنها ناراحت میشوم که حدی ندارد.
شیوه تدریس شما با شیوه تدریس مدرسان و اساتید دیگر آواز چه تفاوتهایی دارد؟
اغلب اساتید به شیوه «old school» به تدریس میپردازند و طی این روند به آموزش هنرجویانشان میپردازند. «old school» یعنی اینکه مدرس در زندگی هنریاش تجاربی کسب کرده و میخواهد آنها را در اختیار هنرجویان بگذارد. در این میان چه تضمینی وجود دارد که آن تجارب درست باشند؟ مگر هرکس هر تجربهای کرد آن تجربه درست است؟ زمانی که شما تصمیم میگیرد پیانو، گیتار یا هر ساز دیگری را بیاموزید، اگر مدرس شما خوب نباشد، بدترین حالت ممکن این است که شما چیزی یاد نگیرید. اما در مقوله آواز شرایط بسیار متفاوت است؛ زیرا اگر مدرس شما کاربلد و آگاه نباشد و دوره تدریس ندیده باشد، نمیتواند شما را به عنوان هنرجو درست هدایت کند. به هرحال خواننده خوب بودن دلیل بر مدرس خوب بودن نیست و این دو مقوله با یکدیگر تفاوتهای بسیاری دارند. زمانی که چنین مدرسی مشغول به تدریس میشود، نه تنها هنرجو یاد نمیگیرد؛ بلکه ممکن دچار آسیبهای جبران ناپذیر شود. آسیبهایی که کار آنها را به بیمارستان و درمانهای پزشکی میرساند. طی این روند غلط هنرجو دچار روزه سکوت میشود. روزه سکوت بلای خواننده است. اگر چنین اتفاقی رخ دهد هنرجو یا خواننده باید مثلا دوماه حرف نزد و حتی کلمهای هم نگوید! او باید گفتههایش را بر کاغذ بنویسد تا بتواند خودش را بازسازی کند، که در این زمینه نیز اما و اگرهایی وجود دارد. البته این را هم بگویم که مبحث و شیوه «متد اکتینگ» را من طراحی نکردهام. «متد اکتینگ» مقولهای مرسوم در دنیاست و معتبرترین آکادمیهای آواز در دنیا به این شیوه کار میکنند. زیرا امتحانش را پس داده و تقریبأ قلههای آواز دنیا طبق این متد طراحی شدهاند.
وزارت ارشاد و سایر نهادهای مرتبط چقدر در زمینه ایجاد آموزشگاهی جهت تدریس شیوه «متد اکتینگ» با شما همکاری کردند؟
حاضرم قسم بخورم که مسئولان وزارت ارشاد و متولیان دیگر نهادهای مرتبط هیچ همکاری با من نداشتند و به جرأت میگویم که میزان همکاری آنها با من صفر درصد بوده است!
شما سالها پیش آلبومی را تولید کردید که «برای همه سالهایی که گذشت» نام داشت و وزارت ارشاد به شما مجوز نداد.
هرگز آن مسئولانی که طی آن سالها بدون هیچ جرم مشخصی مرا ممنوعالکار کردهاند را نخواهم بخشید. تا روزی که زندهام حق من به گردن آنهاست و هیچگاه آنها را نخواهم بخشید. حتی روزی که بمیرم.
در حال حاضر وضعیت ممنوعالکاری شما به چه شکل است؟
به من گفتهاند، فعالیت شما بلامانع است و میتوانی کنسرت برگزار کنی! اما تمام آنها که طی سالها و دهههای اخیر به فعالیت مشغول بودند و کنسرت برگزار میکردند، متاسفانه در حال حاضر مشاغل غیرمرتبط دارند و در لالهزار به کار سیم و کابل و لوستر مشغولند و در مقابل همه آنهایی که الان کنسرت برگزار میکنند، نسبت به من عرقی ندارند، زیرا زمانی وارد این حرفه و بیزینس شدند که من نبودم. حال که بازگشتهام و تصمیم دارم به فعالیتهای خود ادامه دهم از سوی هیچکس و هیچ نهادی حمایت نمیشوم. حتی از سوی آن دوستانی که مرا ممنوعالکار کردند هم حمایتی وجود ندارد.
در نهایت دلیل اصلی ممنوعالکاری شما چه بود؟
در اینباره هیچگاه توضیحی به من داده نشد، درحالیکه من در شبکههای ماهوارهای و فضای اینترنت حتی یک فریم فعالیت غیرمجاز نداشتم. زندهیاد پدرم همیشه میگفت اگر میخواهی روبروی قانون قرار نگیری پشت سر قانون راه برو. و من این جمله و نصیحت را آویزه گوشم کردم و بر اساس آن پیش رفتم، اما امروز میبینم برخی از کسانی که به صورت غیرمجاز فعالیت میکردند بارشان را بستهاند و الان هم هر شب روی استیج هستند. قانونمندی من هیچگاه توسط قانونگذاران دیده نشد.
شما پس از ممنوعالکاری میتوانستید مانند بسیاری دیگر از خوانندگان به فعالیتتان ادامه دهید.
من برای قانون احترام قائل هستم. من نه سیاسی بودم و نه خداراشکر تاکنون پایام به کلانتری باز شده است. باید به مسئولانی که داعیه فرهنگ دارند، بگویم خانواده من هنرمند و فرهنگی هستند. مسئولان به عنوان افرادی که سالهای درخشان زندگیام را نابود کردهاند الان برای من چه میکنند؟! خواهر بزرگم نویسنده رمان است و کتابهایش در بازار موجود است. خواهر دیگرم نیز نقاش است و گالری دارد. خودم نیز مدرس دانشگاه هستم و 15 فیلم و 3 سریال ساختهام و کارم بازیگری است.
در نهایت آلبوم «برای همه سالهایی که گذشت» چه سرنوشتی پیدا کرد؟
ببینید در حال حاضر موسیقی زیر مجموعه هنر ژورنالیستی است؛ یعنی شما برای تهیه یک روزنامه تاریخ گذشته به دکه مراجعه نمیکنید. روزنامه نامش با خودش است، یعنی نامه همان روز. بر همین اساس زمانی که اثری قدیمی میشود انتشار آن چه نتیجه مثبتی خواهد داشت. متاسفانه وضعیت فعلی هنرمندان را مجبور میکند تا به تولید آثار سخیف بپردازند و این سخیف کار کردن پایان بسیار ناخوشایندی خواهد داشت. در آیندهای نه چندان دور توسط مافیایی که بسیار منکر آن هستند کار به جایی خواهد رسید که اگر هنرمندان به تولید آثار سخیف نپردازند، خواه ناخواه محکوم به حذف شدن خواهند بود.
شرایط بد فعلی و این مافیایی که از آن میگویید چقدر روند فعالیت شما را تحت تاثیر قرار داده است؟
بگذارید برایتان مثالی بزنم. ماه گذشته اثری مجوزدار را منتشر کردم که برخی از دوستان آن را آهنگی با ارزش و متشخص میدانند. به احتمال زیاد شما و خیلیهای دیگر نمیدانید از کدام اثر حرف میزنم؟ خب دلیلش چیست؟ دلیلش این است که نمیخواهند شما و دیگر مخاطبان آن را بشنوید! متوجه منظورم میشوید؟ ببیند من دوستانی دارم که در حال حاضر سایتهای معتبری را اداره میکنند که آن سایتها اصطلاحأ اسم در کردهاند و مورد توجهند. برخی از این دوستان زمانی میآمدند و ما را از دور تماشا میکردند و با خودشان میگفتند آیا میشود با این اشخاص مصاحبه کنم؟! خدا را شکر آن افراد پیشرفت کردهاند و بابت این موضوع بسیار خوشحالم. پس از تولید تکآهنگم با یکی از این افراد تماس گرفتم و گفتم پس از این همه سال قطعهای را تولید کردهام که از وزارت ارشاد مجوز دارد و حال تو برای من که این همه سال تو را میشناسم و کمکت کردهام چه کاری میتوانی انجام دهی؟ او به من گفت، ایلیاجان ما پکیجی داریم که برای انتشار آهنگت در این پکیج و فلان سایت، باید هزینه کنی و اگر بخواهی اثرت را در فلان سایت نیز منتشر کنی، باید اینقدر میلیون بپردازی! او به من گفت تو باید برای هر قطعه حداقل بیست میلیون تومان هزینه کنی تا دیده شود و نتیجهاش را ببینی. آیا نباید پس از آن همه سال تلاش و تحصیل تاسف بخورم؟! شاید بتوانم بگویم شصت درصد از خوانندهها هنرجویان من بودهاند و همانطور که گفتم حال برخی از آنها با تولید آثار غیرمجاز اشخاص موفقی شدهاند و در حال حاضر نیز مجوز فعالیت دارند. در مقابل وضعیت من که همواره به قانون احترام گذاشتهام همین است که میبینید. قانونگذار پیشزی برای قانونمندی من احترام قائل نشد و از گفتن این حرفها هیچ ابایی ندارم.
شما در جریان روند موسیقی پاپ هستید. با توجه به این موضوع، نظرتان درباره روند و چگونگی ارائه مجوز توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چیست؟
در دوره ما روند ورود هنرمندان به عرصه موسیقی چیزی شبیه کنکور بود. مسئولان ما را فرامیخوانند و بوسیله یک امتحان تئوری و یک امتحان عملی سطح سواد و دانش ما را مورد ارزیابی قرار میدانند و پس از آن اگر آرتیست بودنمان محرز میشد به ما اجازه فعالیت میدادند. اما در حال حاضر انتخاب با تهیهکننده و مافیاست. اجازه و اختیار اینکه چه کسی به روی صحنه برود و چه بخواند با تهیهکننده و مافیاست. حتی اینکه چه اثری بفروشد یا نفروشد با مافیاست.
شخصا با چنین اتفاقاتی مواجه شدهاید؟
بله. قصد داشتم پیش از پایان سال 1397 کنسرت برگزار کنم. برای طی روال آن و کسب مجوز اشعارم را به شورای شعر وزارت ارشاد فرستادم. در میان آن آثار، آهنگهایی که مثلا بیست سال است در بازار موجود هستند نیز وجود داشت. آن آثار اصلاحیه خوردهاند! آهنگ گل ارکیده سالها پیش پخش شده و میتوانم به جرات بگویم که هفتاد،هشتاد درصد مردم ایران آن را شنیدهاند و شعرش را از بر هستند. من چگونه شعر این اثر را تغییر دهم؟ اصلا مگر ممکن است اثری منتشر شده و شنیده شده را تغییر دهیم! بهطور واضح اشخاصی هستند که میگویند که باشد و چه کسی نباشد. همین.
برای فعالیت مجدد و جلب حمایت مسئولان و متولیان موسیقی چه زمانی اقدام کردید و چه پاسخی دریافت کردید؟
آن زمان که آقای علی جنتی وزیر ارشاد بودند از دفتر ایشان با من تماس گرفتند. آقای جنتی خواسته بودند با هم جلسهای حضوری داشته باشیم. پس از تماس به وزارت ارشاد رفتم و آقای جنتی از من استقبال کردند و برخورد بسیار محترمانه و مهربانانهای با من داشتند. ایشان گفتند اتفاقاتی که برای شما افتاده، قبلأ رخ داده و مربوط به دولت قبلی است و حال نظر شما چیست و باید برای فعالیت مجددتان چه کنیم؟ من درباره انتظارات و توقعاتم با ایشان گفتوگو کردم و ایشان نیز با خواستههایم موافق بودند و آنها را معقول و منطقی دانستند و گفتند چراکه نه! پس از گفتوگو،آقای جنتی شماره تلفن معاونشان را به من دادند و گفتند ایشان کارهای لازم را انجام خواهند داد و انتظارات شما برآورده خواهد شد. آقای جنتی در حضور من با معاونشان تماس گرفتند و گوشی را در حالت پخش قرار دادند و درباره من و تجاربم با ایشان صحبت کردند و معاونشان نیز مرا تایید کردند و به تعریف و تمجید پرداختند. در نهایت معاون آقای جنتی خواستند در اسرع وقت خودم را به تالار وحدت برسانم تا ایشان کارهای مرا انجام دهند. من آنقدر از این اتفاق خوشحال بودم که ماشینم را در بهارستان جا گذاشتم و موتور کرایه کردم تا هرچه سریعتر به تالار وحدت برسم. زمانی که به تالار وحدت رسیدم به من گفتند ایشان نیستند و در روزهای خاصی به تالار وحدت میآیند، در صورتیکه خودشان خواسته بودند تا همان روز به تالار وحدت بروم! این آقای معاون پس از آن روز دیگر تلفن مرا پاسخ نداد!
جدا از مقوله آموزش به شیوه «متد اکتینگ» که خودتان متولی آن هستید و مخالفان و موافقانی هم دارد، به طور کلی وضعیت آموزش را چگونه میبینید؟
واقعا نمیخواهم قضاوت کنم؛ زیرا به هرحال در میان مدرسان اساتید خوب و کاربلد نیز وجود دارند و حتی میتوانم از آنها نام ببرم. از طرفی گاه میبینم طرف تنها یک تکآهنگ خوانده و آن اثر خوب فروخته یا به نحوی شنیده شده و حال همان خواننده مشغول تدریس است. آیا این شخص برای تدریس هنرجویان دورهای را گذرانده است؟ به طور کلی نتیجه این است که تعداد زیادی از هنرجویان با آسیب جدی حنجره مواجهند. به هر حال افرادی مانند من که سالها کار و تلاش کردهاند و به کسب تجربه پرداختهاند، بسیارند. زمانی که من با این همه سال تحصیلات و تجربه چنین وضعیتی دارم هنرجویان نسلهای بعد چه آیندهای خواهند داشت؟ زمانی که موسیقی فضای بهتری داشت به من درجه «الف» دادند و حال وضعیتم این است و باید از راه تدریس به گذران زندگی بپردازم. اگر درجه من «الف» است، پس چرا در این جایگاه هستم و اگر آنهایی که هرشب کنسرت دارند و به روی صحنه هستند درجه «الف» هستند، پس چرا این رتبه و درجه را به من دادهاند؟ اگر هم تحصیلات مهم نیست پس در دانشگاهها را ببندند!
در سینما و تئاتر به چه فعالیتهایی مشغول هستید؟
به هرحال یکی از رشتههایی که در آن تحصیلات آکادمیک دارم تئاتر است و در این زمینه نیز همچنان فعال هستم و آخرین تئاترم اثری بود با عنوان «خونآشام کشی» به کارگردانی حامد رحیمی که در سالن شهرزاد روی صحنه رفت و در واقع کنسرت تئاتر محسوب میشد. پس از آن در تئاتری به کارگردانی شکرخدا گودرزی ایفای نقش کردم که «عشق من حامد بهداد» نام داشت. اثر بعدیام تئاتری است که کارگردانی آن به عهده خودم است. نام این تئاتر که کنسرت نمایش به حساب میآید «خالراک» است، یعنی تلفیقی از خالتور و راک. این کنسرت نمایش، اثری پر پرسوناژ است؛ زیرا ارکستری را به روی صحنه خواهیم داشت و اعضای آن بازیگران اثر هستند. میتوان گفت تقریبا بخشهای زیادی از این کنسرت، نمایش قصه و سرنوشت موسیقایی خودم است و به احتمال زیاد آن را اوائل سال آینده روی صحنه خواهم برد.
آخرین تک آهنگ ایلیا منفرد «هوس قدم زدن» نام دارد که آهنگسازی و تنظیم آن به عهده خودش بوده و ترانه آن را کسری فاضلی سروده و میکس مستر آن به عهده علی منصوری بوده است.
متن ترانه
کاشکی توو خاطرههات دست از سر من برداری کاشکی توو خاطرههاتم منو تنها بذاری
کاشکی بارون نزنه چشمای کوچه خیس نشه
دل من هواییه اون که نبود و نیست نشه
هوس قدم زدن توو کوچهها رو نکنم باز هوای تو و اون حال و هوا رو نکنم
باز هوای تو و اون حال و هوا رو نکنم
بلکه باورم بشه تنهایی خیلی بهتره کاشکی امشب از غمت بتونه خوابم ببره
کاشکی امشب از غمت بتونه خوابم ببره
کاشکی امشب از غمت بتونه خوابم ببره شب این کابوس کهنه از توو ذهنم بپره
کاشکی توو تنهاییات نگات به یاد من نیاد
دل من تنگه برات اما کاش تورو نخواد
هوس قدم زدن توو کوچهها رو نکنم باز هوای تو و اون حال و هوا رو نکنم
باز هوای تو و اون حال و هوا رو نکنم
بلکه باورم بشه تنهایی خیلی بهتره کاشکی امشب از غمت بتونه خوابم ببره
کاشکی امشب از غمت بتونه خوابم ببره
تکآهنگ «هوس قدم زدن» با صدای ایلیا منفرد را اینجا بشنوید و دانلود کنید.