تاریخ شفاهی تئاتر ایران در دهه ۹۰:
تلاش دولت پنهان برای نفوذ در تئاتر/بزرگترین مشکل تئاتر حضور اشباح و سانسور است
چهارمین و آخرین نشست از سلسله جلسات تاریخ شفاهی تئاتر ایران با تمرکز بر دهه ۹۰ برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، چهارمین و آخرین جلسه از سلسله نشستهای تاریخ شفاهی تئاتر ایران با حضور حسین پاکدل، حسین پارسایی و علی شمس با بررسی دهه ۹۰ در تئاتر شهر برگزار شد.
حسین پاکدل در این جلسه با بیان اینکه حرکتهای هنری در جامعه ما بیواسطه از گذشته نیست، به حضورش در مجموعه تئاتر شهر اشاره کرد و گفت: در آن دورهای که علی منتظری به مرکز هنرهای نمایشی آمد من با او دوستی داشتم اما بنا به دعوت سیدمهدی شجاعی و تعلق خاطری که به تئاتر داشتم عضو شورای مرکز هنرهای نمایشی در دوران مدیریت علی منتظری شدم و تا سالهایی که از تئاتر شهر رفتم به عنوان مشاور حسین پارسایی در مرکز هنرهای نمایشی حضور داشتم.
او با اشاره به اینکه سال ۷۶ از تلویزیون استعفا داده و به تهیهکنندگی مشغول شد، گفت: هنر ما خیلی نمیتواند دربرگیرنده تحولات مختلفی در حوزههای اجتماعی شود البته دراین زمینه استثنائاتی وجود دارد.
جوانان تحصیل کرده در دهه ۷۰ فضایی برای کار تئاتر نداشتند
پاکدل با اشاره به تاثیر شریعتی و سخنرانیهایش در حسینیه ارشاد به تاثیر هنر بر تحولات اجتماعی گفت و افزود: پس از تحول سال ۷۶ اثرات آن همچنان باقی بود و تحولات اجتماعی که فرهنگ در آن دخیل بود، کارکردش به پایان نرسید. من شاهد بودم که جلساتی برای کنترل فضای فرهنگی وجود داشت اما ویژگیهایی باعث شد که حداقل هشت سال اصلاحات دوام بیاورد و بر فرهنگ و هنر کشور ما تاثیر بگذارد که تئاتر از همه هنرها بیشتر مورد تاثیر قرار گرفت و به راحتی هم نمیشد مانعش شد و من هم جزیی کوچک از این اتفاقات بودم.
او ادامه داد: وقتی که تالارسایه در مجموعه تئاترشهر راه افتاد هنوز هیچ تالار خصوصی در کشور وجود نداشت و تنها مراکز تئاتری مجموعه تئاتر شهر، تئاتر مولوی، تالار سنگلج و برج آزادی بودند که یک باره ما را با انبوه خواستهها مواجه کرد. منظور من از این اشاره این است که آن موقع با ناچیزی محض، ماجرا را شروع کردیم.
پاکدل با تاکید بر اینکه «ما با ناچیزی شروع کردیم» گفت: من همان موقع یک بررسی انجام دادم و گزارشی به آقای عطالله مهاجرانی (وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی) دادم مبنی بر اینکه برای بازسازی مجموعه تئاترشهر نیازمند دو میلیارد تومان پول و شش ماه تعطیلی مجموعه هستیم. که آقای مهاجرانی گفت نمیشود و ما با کمترین بودجه کار کردیم.
مدیر اسبق مجموعه تئاترشهر یادآور شد: در تئاتر شهر مبلمان چرمی بسیار کثیفی بود که من دستور دادم همه را دور بریزند. در زمان احداث کافه تریا سالن اصلی از آقای ابراهیم اثباتی خواستم براساس معماری مجموعه، صندلی طراحی کنند. به ما گفتند هر صندلی ۱۰۰ هزار تومان قیمت دارد اما ما در کارگاه دکور این تعداد صندلی را به قیمت هر کدام ۱۵ هزار تومان ساختیم. میخواهم بگویم تلاش کردیم مطابق معیار زمان، کارها را انجام دهیم.
پاکدل درباره ظهور چهرههای جوان در مجموعه تئاترشهر و در زمان مدیریتش، گفت: به دلیل موانع و مشکلات طی دهه هفتاد، جوانان تحصیل کرده فضایی برای کار تئاتر نداشتند. من در سال ۷۲ که مدیر پخش سازمان صداوسیما بودم به داریوش کاردان گفتم برای ویژه برنامه نوروزی از هنرمندان جوان تیاتر استفاده کند. چون آن زمان طنز تلویزیون و رادیو پیر بود اما افرادی که به همت داریوش کاردان و علی عمرانی دعوت شدند خون تازهای به تلویزیون وارد کردند.
او با اشاره به فضای تئاتر در همین ایام، یادی از بازی مهران مدیری در تئاتر قطبالدین صادقی کرد و گفت: وقتی به تئاتر شهر آمدم این ضرورت را حس کردم که باید جوانان وارد شوند. هر چهارشنبه برنامهای داشتم برای کسانی که ادعا داشتند کاری برای تئاتر دارند. از صبح کار بچهها را میدیدم تا اگر خوب بود به آنها نوبت اجرا بدهم و در همین جا کار حسین کیانی را با بازی احمد مهرانفر دیدم. این را هم بدانید همه اینها را هم خودم انجام میدادم و در حوزه انتخاب این من بودم که کارها را انجام میدادم.
یک مدیریت خودجوش، تئاتر را مدیریت میکند
حسین پارسایی هم درباره دوره مدیریتش در تئاتر گفت: آقای پاکدل خیلی فروتنانه کارهایی را که انجام میدادند به سیستم ارتباط میدادند اما او با همین مثالی که زد مشخص کرد که یک مدیریت خودجوش، تئاتر را مدیریت میکند. در حالیکه ما هنوز نمیدانیم قرار است در چند سال آینده چه کارهایی را انجام دهیم و چشمانداز فرهنگی نداریم.
پارسایی با بیان اینکه آدمها بر حسب لیاقت خود انتخاب نمیشوند و کارنامه هر مدیری محصول شرایط سیاسی اجتماعی همان دوره است، گفت: برخی مدیریت میکنند و برخی توانایی ندارند و تسلیم میشوند. ما و گروهمان هم در یکی از همین چهارشنبهها بیرون آمدیم.
او با اشاره به چگونگی حضور گروه آیین در تئاتر شهر گفت: ما روزی به آقای پاکدل مراجعه کردیم و برای اجرای یک نمایش و نمایش دیگری به نام «هذیان» اقدامات لازم را انجام دادیم. موضوعی که برای دربرگیرنده اتفاقات خوبی بود و باعث شد که بعد از دو ماه این دو نمایش را در تالار سایه مجموعه تئاتر شهر اجرا کنیم. میخواهم بگویم اگر کسی دانش حوزهاش را داشت باشد هرگز حاضر نیست از خود کارنامه بدی به جا بگذارد. اما شرایط سیاسی اجتماعی بر تصمیمات سایه میاندازند و میدانیم که در کشور هر وقت بودجه کم بیاید اولین جایی که از بودجه میزنند، فرهنگ است. وقتی این سیاست در راس وجود دارد که فرهنگ را نیاز جامعه نمیداند شما در مسیر با چالش روبهرو خواهید شد.
پارسایی با اشاره به اجرای نمایش یلدا اثر چیستا یثربی در سال ۸۲ که در جشنواره فجر هم اجرا شد، گفت: در آن زمان آقای خسرو نشان به عنوان مدیر مرکز هنرهای نمایشی اعتقاد داشت که همه کارها باید به صورت شورایی اجرا شود و هنرمندان برای هنرمندان تصمیم بگیرند و این باعث تقابل هنرمندان شد. در آن زمان بود که دکتر اسماعیل شفیعی به عنوان واسطه بنده را به آقای نشان معرفی کرد و گفت که بنده توانایی کار اجرایی دارم و در آن زمان بود که بنده دبیر اجرایی تئاتر شهر شدم.
تفکر شورایی در تئاترشهر تداوم نداشت
حسین پارسایی با بیان اینکه «تفکر شورایی در تئاترشهر تداوم نداشت و من مجبور به گرفتن تصمیمات قاطع شدم.» گفت: بالاخره دوستان و اعضای محترم شورای تئاتر شهر با آقای نشان صحبت کردند و گفتند اینجا مدیری میخواهد و قطعا الگوی مدیریتی اینجا عملکرد شخصی به نام حسین پاکدل است که همه دوست داشتند اوضاع مدیریتی ایشان در اینجا اتفاق بیفتد. سال ۸۳ بود که بنده مدیر مجموعه تئاتر شهر شدم. البته آن شورای مشورتی تئاتر شهر هم وجود داشت و من کماکان از راهنمایی این عزیزان و البته حسین پاکدل نیز استفاده میکردم.
پارسایی با بیان اینکه مدیریت صحیح در آن زمان برای مثال دوره آقای پاکدل بود و همه دوست داشتیم همین روال ادامه پیدا کند، افزود: من با تمام مشکلات در تئاتر شهر کار میکردم. در اینجا نیروهای رسمی، قراردادی و پیمانی وجود داشت که مشکلات حقوقی پیدا میکردند. در فاصله زمانی رفتن آقای شریف خدایی تا آمدن من عدهای برای اجرا ثبتنام کرده بودند و همه مدعی بودند و فشارها سیاستهای وقت را به این سمت برد که تئاترها دو اجرایی برود. در دورههای قبل هم این اتفاق میافتاد اما برای گروههایی مثل آیین که دو نمایش برای اجرا داشتند.
او یادآور شد: دوره تئاتر شهر با همه مشکلات و محدودیتهای مالی سپری شد تا زمانی که آقای احمدینژاد به عنوان رییس جمهور انتخاب و آقای ایمانی خوشخو به عنوان معاون هنری وزارت ارشاد ابقا شد. در آن دوران ایمانی دوست نداشت که خسرو نشان در مدیریت مرکز هنرهای نمایشی باشد و به جایش مدیری همگام با سیاست حاکم روی کار بیاید.
پارسایی خاطرنشان کرد: به خاطر دارم به جهت اعمال این تغییر مدیریتها در آن زمان اسامی به وزیر وقت آن دوران (محمد حسین صفار هرندی) که ارائه شد بنده نیز جزو آن اسامی بودم البته کسی از من رزومه نخواسته بود. تا اینکه با من تماس گرفته شد و من به دفتر وزیر رفتم. من در آن زمان عدم تمایل خود را به وزیر اعلام کردم و گفتم من هنرمندم و نمیتوانم مدیریت کنم اما از آن جا که اصرار بود که از بین چند گزینه بنده به عنوان مدیر مرکز هنرهای نمایشی حضور داشته باشم بنده با جلسات فراوان روز ۲۵ آبان ماه ۸۴ به عنوان مدیر مرکز هنرهای نمایشی انتخاب شدم و رشید علیپور را سرپرست تئاتر شهر کردم.
موضوع استعفای حسین پاکدل از مدیریت مجموعه تئاترشهر
حسین پاکدل هم در ادامه این جلسه به موضوع استعفای خود از مدیریت مجموعه تئاترشهر و اختلافاتی که با مدیر وقت مرکز هنرهای نمایشی داشت اشاره کرد و گفت: من معتقدم در راه مدیریت باید بستر مدیریتی نیز فراهم شود. پشتوانه من مدیر در مجموعه تئاتر شهر وزیر وقت فرهنگ و ارشاد بود. من به خاطر دارم وقتی برای نمایش «دایره گچی قفقازی» نامهای از سوی قوه قضاییه برای توقیف نمایش آمد وزیر بود که ضمن ارائه گزارشی کاری کرد که این اجرا در قالب یک نامه متین و قاطعانه به اجرای خود ادامه دهد.
او با بیان اینکه «زمانی هم که خسرو نشان قرار بود به عنوان مدیر مرکز هنرهای نمایشی مشغول به کار شود بنده و احمدرضا درویش به اصفهان رفته بودیم و او از ما برای حضور در مجموعه مرکز پیشنهاد گرفت که من قطعا گفتم این کار را انجام ندهید.» ادامه داد: این مخالفت ما هم زمانی بیان شد که وی مسئولیت را پذیرفته بود. البته وی بعد از حضور در مرکز پیشنهاد حضور در مدیریت مجموعه تئاتر شهر را داد که من قبول نکردم.
پاکدل تصریح کرد: من در آن دوران بود که به شدت مخالف تفکر شورایی در مدیریت تئاتر بودم زیرا معتقد بوده و هستم که مدیر مجموعه تئاتر شهر نباید عمله بی اختیار افرادی در شورا باشد. زیرا زمانی که بنده به مجموعه تئاتر شهر وارد شدم این تفکر جاری بود اما خوشبختانه این بلا با حضورم در مجموعه تئاتر شهر رفع شد اما متاسفانه در دوره حضور خسرو نشان این بلای شورایی وارد تئاتر شهر شد و دیدیم که ماجرا را به سمتی هدایت کرد که بعد از شش ماه آسیبهای زیادی به مدیریت مرکزهنرهای نمایشی و مجموعه تئاتر شهر وارد کرد.
پاکدل با یادی از نمایشی به اسم آنسوی آینه کار خانم حاجیان که اثر خوبی بود و قرار بود در تئاتر شهر روی صحنه رود از مشکلات شورا گفت که به خاطر نبود قطبالدین صادقی به مشکل اجرا خورده بود و وی با مقاومت در برابر این رویه شرایط را برای استعفای شورا فراهم کرده بود.
دولت پنهان بسیار تلاش داشت تا در تئاتر نفوذ کند
پاکدل در این بخش از صحبتهای خود به موضوع دخالت برخی از نهادها در امور مدیریتی تئاتر در حوزه نظارت و ممیزی اشاره کرد و گفت: فشار بیرونی و دولت پنهان بسیار تلاش میکرد که روی تئاتر نفوذ پیدا کند. حتی یادم میآید در زمانی گروه انصارحزبالله به ما اعلام کرد که نمایش «دندون طلا» باید تعطیل شود. اما من به آنها گفتم کار شما تعطیل کردن تئاتر است اما کار من این است که شرایطی را فراهم کنم که تئاتر اجرا شود. دوستان به هیچ عنوان انتظار چنین واکنشی را نداشتند و خوشبختانه به دلیل اینکه این دوستان عقبه کار ما در نظام و جنگ را نداشتند نتوانستد مقابل من باشند و این نمایش بالاخره اجرا شد.
پاکدل یادآور شد: در پایان دوره اصلاحات اما فشارها زیاد شد و میخواستند که ما مجری اوامر این فشارها باشیم اما من در آن دوران، موضوع را نپذیرفتم. آخرین ماموریتی هم که در دوره تئاتر داشتم مسئولیت حضور ۵ گروه ایرانی در کشور فرانسه برای اجرای آثارشان بود وقرار بود دو گروه دیگر هم بعداً بیاید که آقای نشان مانع شدند و دستور بازگشت باقی را هم دادند. بنده این گروهها را بعدا در تئاتر شهر جمع کردم و به آنها از روزهای سیاه پیش روی تئاتر گفتم.
او ادامه داد: یادم هست که رحمانیان به من گفت: «چرا اینها را در مطبوعات نمینویسی؟» اما من به آنها گفتم اینها برای اهالی تئاتر است که نباید به این پدیدهها عادت کنیم و این رویکرد همان رویکردی است که به آن ادامه نخواهم داد. من دوست ندارم احساساتی شوم و بگویم چریک هستم اما بر این باورم این اعتقادات نباید در تئاتر وجود داشته باشد. ما در زمانی حتی نگذاشتیم هنرمندی وارد زندان شوند. من آن موقع از تئاتر رفتم تا اینکه کار را درست انجام دهم زیرا دوست نداشتم کسی از بیرون برای تئاتر تصمیمگیری کنند.
پاکدل با اشاره به اینکه «بدانید لکه از یک قطره شروع میشود اما بعد حضور آدمهای در سایه باعث میشوند که یک نمایش به یک باره توقیف شوند» گفت: من از اینجا رفتم و بر این باورم که تعیین کنندگی بسیار مهم است. این به منزله دیکتاتوری نیست. من بر این باورم نباید خودمان را ثابت کنیم. ما باید حرکتهایی را ایجاد کنیم که چشم اندازهای مناسبی را برای هنرمندان داشته باشیم.
بزرگترین مشکل تئاتر حضور اشباح و سانسور است
علی شمس هم در راستای سخن سخنرانان از تغییرات محتوا و نگاه نو به تئاتر و کشف استعدادها گفت: از میانه دهه هفتاد با تکثر خلاقه در تئاتر مواجه شدیم که همان رویه تا به امروز تداوم داشت. بسیاری از اساتید سابق صرف داشتن مدرک از سوربن گویی موهبتی برآنان نازل شده بود که به ما چیزهایی یاد میدهند که ما نمیدانستیم. ذایقهای که به ما منتقل میکردند کاملا شخصی بود و ربطی به بیرون تئاتر نداشت. مثل آمدن یک مستشار به تئاتر بود.
شمس با بیان اینکه اواخر دهه هشتاد همه این معادلات متعادل شد، گفت: صرف خارج رفتن و مدرک از خارج اتفاقی رخ نمیداد. اینترنت و یوتیوب و مواجه با مقالات علمی تاثیرات مهمی بر اجراها گذاشت. جوانان پایشان به خارج از کشور باز شد و حضورشان به متعادل شدن اوضاع شد. بزرگترین مشکل تئاتر حضور اشباح و سانسور است.
هر جا بیشترین فشار بوده نقطه وادادگی مدیریت است
حسین پارسایی درباره حضور ممیزان در دوره مدیریتش گفت: همه اینها از قبل بوده و حالا در یک دورهای حاد میشود و اعلامیه رسمی میدهند و ادبیات و شکل ارائهشان فرق کرده است. در زمان حضورم در تئاتر شهر من نقش نظارتی نداشتم و در حاشیه بودم. من صرفا میتوانستم تسریع کنم. در زمان حضورم در مرکز کمتر با این مشکلات مواجه شدیم. در همان مرکز حلش میکردیم. سعی میکردیم در همان ارشاد کار پیگیری شود و به همین دلیل این رویه به یک گفتگو بدل شده بود. یعنی نگران میشدند و ما رفع نگرانی میکردیم.
پارسایی درباره شورای عالی تئاتر از مشورت برای تولیدات تئاتر در زمان مدیریت خود گفت و افزود: در آن دوره ما را نقد میکردند. اتفاقات در هر دوره فردی نیست. مسأله سوءتفاهم هم وجوددارد و مدام افراد را با هم مقایسه میکنند. پذیرفته شده جمعی در مرکز کار کنند و نمیخواهند حق کسی را بخورند. اما عدهای طرح و توطئه میچینند که چرا کسی هست و دیگری نیست و مصاحبه میشود و این ملاک مقایسه میشود. بخشی از این آفتهای تئاتر درباره بلند بلند حرف زدن است. در همه دورهها ما به تئاتر عزت دادیم. این اقتدار و قدرت که مدیر قاطع باشد این اعتلای تئاتر است. سهم ما صیانت از تئاتر است. نباید فکر کنیم همه پول ما در صندوق دولت است و هم بار تئاتر روی دوش مرکز است. ما چشمانداز نداریم. پنج کارگردان نداریم برنامهای برای آینده داشته باشم.
او در پاسخ به سوالی درباره فشار برخی از نهادها گفت: در همه دورهها این نفوذ وجود دارد. باید دید در چه سالهایی نتیجه چه بوده است. هر جا در این مسیر بیشترین فشار بوده نقطه وادادگی مدیریت است. آدمها بسته به شرایط خود هزینه میپردازند.
پارسایی درباره مدیریت خودش از این گفت که با گذشت زمان و با این تجربه برخی از تصمیمات را نمیگرفته است.
ماجرای انحلال انجمن نمایش
از حسین پارسایی همچنین درباره انحلال انجمن نمایش و تغییر نام آن با عنوان «انجمن هنرهای نمایشی ایران» سوال شد که در پاسخ گفت: دکتر منتظری در دوره خود انجمنی را برای حمایت از آثار در شهرستانها تاسیس میکند و این انجمن سبب میشود که تئاتر گسترش پیدا کرده و به فعالیت خود ادامه دهند. اما در طول زمان و تا زمانی که سازمان بازرسی حکم به انحلال انجمن داد و مدیران وقت مجبور میشود به سبب محدودیتهای استخدامی از صندوق این انجمن استفاده کنند. تا آن زمان ۲۵۰ نفر در استخدام بودند و پول مستقیم از دولت وارد موسسه میشد.
او با اشاره به اینکه «سازمان بازرسی از دورهای که آقای خوشخو معاون هنری وزیر ارشاد بود مدام نامه میزد که حساب شما دارای اختلافات مالی است و باید در این زمینه اصلاحاتی صورت گیرد.» گفت: اما کسی گردن نگرفت و مدام پشت گوش میانداختند تا جایی که بودجه انجمن قطع شد و حتی گفته شد که تعدادی از افراد در استخدام انجمن و همچنان در خارج از کشور هستند اما هنوز حقوق دریافت میکنند. من، حسین مسافرآستانه و فرهاد مهندسپور نزد دلشادی رفتیم و او گفت یا استخدام وزارت شوید یا با بازخرید، که این پیشنهاد از سوی هنرمندان موافقت نشد. به هر حال با حکم مراجع قضایی بودجه انجمن در اردیبهشت ۸۵ قطع شد و ما در تنگنایی قرار گرفتیم که مجبور شدیم در راستای ماجرای فصل ۵ انجمن دیگری را تاسیس کرده و ماجراهای استخدامی کارکنان انجمن نمایش به وزارت ارشاد انتقال دهیم.
پارسایی خاطرنشان کرد: همین اتفاق باعث شد که آقای مسافر آستانه بابت عدم پرداخت مالیات بر درآمد توسط امورمالی دورههای مختلف انجمن در دورههای پیشین هنوز ممنوع الخروج باشد.
او مخالفان را خودخواه توصیف کرد که برخی در پی منافع خود بوده و در جایی دیگر استخدام بودند و گفت: آنان حاضر نبودند جای خود را به سعدی افشار یا هاشم فیاض بدهند که بیمار بوده و استخدام هم نبودند.
سایه سنگین هیولای پیشکسوتان بر سر تئاتر
علی شمس هم در پایان صحبتهایش گفت: هیچ کس معترض پولی که از طرف دولت به بزرگانی چون بهرام بیضایی، علی رفیعی و تعدادی دیگر از بزرگان داده شده نیست. اما برخی از هنرمندان که من از آنها به عنوان هیولای پیشکسوتان یاد میکنم با دریافت پولهای هنگفت آثاری را روی صحنه میبرند که آثارشان بیش از ۲۵۰ تماشاگر هم ندارد.
شمس ادامه داد: اما همینها گاهی در مواجهه با نسل کارگردان دهه نود از کلید واژههایی چون «جوانک» و کلماتی دیگر استفاده میکنند که من نمیدانم تا چه زمانی سایه سنگین این هیولا بر سر تئاتر ایران برقرار است.