در گفتوگو با رامتین لوافی مطرح شد؛
در جامعه امروز میل به پیمودن مسیرهای میانبر زیاد است/ هتتریک شبیه فیلمهای اصغر فرهادی نیست
کارگردان فیلم هتتریک میگوید: رفتار های خوب و بد در همه جای دنیا تفربیا یکسان است اما یکی از کلیشهایترین پیشوندهایی که در مورد شرایط چرک و بد بکار برده میشود عبارت "ما ایرانیها..." است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، رامتین لوافی بعد از ساخت دو فیلم "آرام باش و تا هفت بشمار" و "برلین منفی 7" فیلم سینمای هت تریک را بعد از 5 سال کارگردانی کرده است. هت تریک در سی و ششمین دوره جشنواره جهانی فیلم فجر به نمایش درآمد و با استقبال همراه شد. این فیلم در چین و یونان نیز به نمایش درآمده است. به مناسبت اکران عمومی این فیلم با رامتین لوافی گفتگویی انجام دادهایم.
بین فیلم قبلی شما برلین منهای هفت و فیلم اخیرتان هت تریک فاصله زمانی زیادی وجود دارد. دلیل این فاصله چیست؟ آیا حساسیت روی فیلمنامه است یا شرایط لازم برای ساخت فیلم پیدا نمیشد؟
واقعیت این است که برای من فیلمنامه اولویت اول است اگر مسئله فقط فیلم ساختن و بودن در چرخه تولید بود امکان فیلم ساختن وجود داشت اما ترجبح میدادم صرفا به ساختن فیلم فکر نکنم.
چه چیزی الویت اصلی شما در فیلمنامه است؟
در زمان نوشتن فیلمنامه شخصیتها برای من بسیار مهمتر از موقعیت و پلات داستان هستند. این شخصیتها هستند که موقعیت را پیش میبرند و قصه برای من همیشه بعد از شخصیتها قرار دارد.
فیلمنامه هت تریک از کجا جرقه خورد؟
فیلمنامه هتتریک از یک تصویر در داخل تونل شروع شد. یک روز در یکی از سفرها دو دختر را دیدم که سر خود را از شیشه ماشین بیرون کرده بودند و در داخل تونل از همدیگر عکس میگرفتند. در ابتدا فقط همین تصویر بود و کمکم شخصیتها دوروبر آن شکل گرفتند و قصه قوام پیدا کرد.
فیلم قصه زندگی شخصیتهایی را مطرح میکند که به نوعی هر کدامشان داستانی برای پنهان کردن دارند. اتفاقی که در زندگی واقعی نیز رخ میدهد و این پنهانکاری گاهی ما را به سمت دروغگویی میبرد.
هرکدام از ما به صورت طبیعی بخشهایی از زندگی خود را جار نمیزنیم. همه ما به هرحال چیزهایی در زندگی داریم که دیگران از آن خبر ندارند و دوست نداریم که بقیه از آنها خبردار شوند. هرچند شاید آنها چیزهای بدی نباشند. زمانی که بخشی از اطلاعاتی که نخواستیم دیگران متوجه شوند، افشا میشود ناگهان جایگاه ما در نزد افراد و همچنین جایگاه دیگران در نزد ما تغییر میکند.
این شرایط مختص ایران است؟
این مسئله در همه جوامع وجود دارد اما در جامعه ما به دلایل مختصات فرهنگی و اجتماعی پدیدهی پررنگتری است.
به هرحال بخشی از این پنهانکاری به این دلیل است که ما نمیخواهیم مورد قضاوت قرار بگیریم و در ادامه امتیازات منفی از اطرافیانمان بگیریم.
در این مسئله شکی نیست به هرحال همه ما دوست داریم همانطور که میخواهیم دیده شویم نه آنگونه که هستیم و برای آنکه بهتر دیده شویم دائم یک بخشهایی از زندگی خود را از دید افراد پنهان میکنیم و همیشه سعی داریم که موفقیتهای هرچند کوچک خود را بزرگ جلوه بدهیم و حتی برای رسیدن به این موفقیت از هیچ تلاشی درست یا غلط دریغ نمیکنیم.
پنهانکاری و ترس از قضاوت ما را به سمتی میبرد که شاهد سوءتفاهمهای بسیاری در زندگی خواهیم بود و حتی برای سوءتفاهمهایی که بعد تبدیل به سوءبرداشت میشود به دنبال جمع کردن مدرک هستیم چنین اتفاقاتی آیا فقط در زندگی ما ایرانیها وجود دارد یا همه جای دنیا رخ میدهد؟
یکی از کلیشهایترین پیشوندهایی که در مورد شرایط چرک و بد بکار برده میشود، این جمله "ما ایرانیها..." است در حالی که انسانها در همه جای دنیا به ذات یک شکل هستند. تقریباً تمام رفتارهای بد و خوب در همه جای دنیا شبیه هم هستند. غیبت کردن، فضولی کردن، سرک کشیدن در زندگی دیگران و رفتارهایی از این دست در همه ملتها و جوامع وجود دارد اما گاهی این مسئله در فرهنگهای مختلف غلظت بیشتری پیدا میکند و گاهی در برخی کشورهای دیگر مدیریت به شکلی است که اجازه نمیدهد جامعه آنها با این اخلاقیات زشت شناخته شوند. اما قطعاً چنین رفتارهایی در همه جوامع وجود دارد.
از لحاظ جنسیتی چطور؟ در هتتریک بین مردان و زنان که در یک موقعیت قرار میگیرند تفاوت رفتاری وجود دارد؟
در جهان ذهنی من بواسطه تجربه شخصی و زنهایی که میشناختم، زنان ضریب اخلاقگرایی و تمایلشان به رفتار اخلاقی بسیار بیشتر از مردان است و تلاش کردهاند در عین کنشگر بودن چارچوبهای اخلاقی را نیز رعایت کنند و زنان جهان ذهنی من در قبال اتفاقات محافظهکار نیستند بلکه آنها تلاش دارند تا در چهارچوبهای که باور دارند، رفتار کنند.
یکی از موقعیتهای جذاب فیلم نمایش بخشی از جامعه است که میخواهند یک شبه راه صدساله را بروند. البته نه به شکل کلیشهای و مرسوم. این امر مسئلهای که متاسفانه ما این روزها در کشور شاهد هستیم مثل گسترش اتفاقاتی همچون شرکت در مسابقات میلیونی برای برنده شدن آن هم فقط با استفاده از چند کد یا عضویت در برخی سایتها.
یکی از شخصیتهای فیلم وقتی به صورت منطقی بررسی میشود یک بازنده تمام عیار است حداقل با عادتهای کلیشهای ما این تصور شکل میگیرد. اما زمانی که فیلم جلوتر میرود متوجه میشویم زندگی لزوماً آن چیزی نیست که ما همیشه پیشبینی کردهایم و طبیعت و جهان هستی شوخیهای بسیاری دارد و شوخطبعتر از آن است که بخواهد همه چیز را براساس منطق عقلانیت و آنچه که یاد گرفتهایم، پیش ببرد. جهان به ما میگوید که زیاد همه چیز را جدی نگیریم مخصوصا منطق و عقلانیت خودت را.
اگر این حرف درست باشد پس چرا ما به وضعیت امروز خود راضی نیستیم و دائم میخواهیم خودمان را موفق جلوه بدهیم و حتی موفقیتها را بسیار بزرگ میکنیم و برای رسیدن به آنها دست به هر کاری میزنیم.
در جامعه امروز ایران میل به پیمودن مسیرهای میانبر بسیار دیده میشود. استفاده از مسیرهای میانبر همیشه در جوامعی رخ میدهد که شایستهسالاری به معنای واقعی و درست آن وجود ندارد و آدمها در سطوح مختلف جامعه به این نتیجه میرسد که هرگز نمیتوانند با تلاش و صبر و بهتر بودن رشد کنند و احساس میکنند که افراد خوششانس و زرنگ بیشتر موفق میشوند. وقتی مردم یک جامعه اعتماد خود را به شایستهسالاری از دست بدهند از هر مسیری برای رسیدن به موفقیت استفاده میکنند. در جامعهای که شایستهسالاری وجود ندارد، پدیدهای خطرناکتر از سرخورگی افراد شایسته ظهور میکند و آن توهم شایسته بودن است. بسیاری از افراد تصور میکنند جایگاهی که دارند در شانشان نیست و شایسته جایگاههای بالاتری هستند به همین دلیل برای رسیدن به آن جایگاه هر کاری میکنند به طور مثال امروز ما در ادارات مختلف میبینیم که معاون یک اداره حق خودش میداند که جای رئیس بنشیند. رئیس میخواهد جای وزیر بنشیند و وزیر نیز ....
این مسیرهای میانبر تقریباً در اکثر موارد با شکست مواجه میشود اما چه دلیلی دارد که افراد علیرغم شکستهای مختلف بازهم دوست دارند از این مسیر استفاده کنند؟
مسیرهای میانبر امکان و فرصت بیشتری را برای انتخاب میدهند و افراد نیازی ندارند که مانند مسیرهای اصلی صبر کنند و به مرور و پلکانی به موفقیت برسند. وقتی فرد باورش را به مسیر واقعی از دست میدهد تصور میکند که مسیرهای میانبر درستترین روش است.
مخاطبانی که هتتریک را دیدهاند براساس آمارهایی که در سایتها منتشر شده و جامعه آماری افرادی که فیلم را دیدهاند از آن راضی هستند اما به نظر می رسد که فیلم در زمان مناسب خودش اکران نشد.
این اتفاقیست که من به عنوان آخرین نفر باید جواب بدهم. چون بیش از هر کسی توقع داشتم فیلم در زمان خوب یا حداقل زمان نه چندان بد اکران شود. ولی تقریباً در سینمای ایران شانس فیلمهایی که از کمدیهای مرسوم تبعیت نمیکنند کم است زیرا امروز در سینمای ایران گروهی هستند که برای مخاطب تصمیم میگیرند و اجازه نمیدهند که مخاطب خودش فیلمش را انتخاب کند. به همین دلیل فیلمها از فرصتهای برابر در اکران و نمایش برخوردار نیستند. پس متاسفانه فیلم ما در شرایطی اکران شد که جشنواره فیلم فجر تمام شده و به نوعی مخاطبان از دیدن فیلمهای سینمایی ایران اشباع شدهاند به همین دلیل آوردن مخاطب در این مقطع زمانی به سینما بسیار سخت است. هرچند بعد از تماشای فیلم از سالن راضی خارج میشوند. مسئله دیگر اینکه تبلیغات درباره یک فیلم بسیار اهمیت دارد و ما به جز چند تبلیغ محدود در فضای مجازی هیچگونه تبلیغ دیگری تا امروز نداشتهایم. به همین دلیل بسیاری از تماشاگران مخاطبان جدی سینما حتی اطلاع ندارند که هتتریک اکران شده است. تبلیغات باید به گونهای باشد که مخاطبان معمولی در جریان نمایش یک فیلم قرار بگیرند. وظیفه کارگردان راضی کردن بینندهایست که به سالن سینما آمده. کشیدن تماشاچی به سالن وظیفهی مجموعهی دیگری است.
هتتریک در کشورهای مختلف و جشنوارههای زیادی به نمایش درآمد. آیا در زمان اکران فیلم برداشتهای مخاطبان در کشورهای مختلف یکسان بود؟
تقریباً یکسان بود. به طور مثال فیلم در کشور چین و یونان به نمایش درآمد و با اینکه این دو کشور از لحاظ فرهنگی تفاوتهای زیادی با هم دارند اما نکاتی که تماشاگران بعد از تماشای فیلم در این دو کشور به آن اشاره کردند تقریباً یکسان بود.
یکی از مباحثی که به غلط در زمان تماشای آثاری مانند هتتریک از طرف عدهای طرح میشود این است که فیلم شبیه فیلمهای اصغر فرهادی است درحالیکه جزئیات هتتریک تفاوت با فیلمهای فرهادی دارد. چرا چنین برداشتی مطرح است؟
تا یک دورهای در سینمای ایران درام به معنای واقعی مهجور مانده بود مخصوصاً درامهایی که به پیشداستان اهمیت زیادی میدادند اما بعد از ساخت و اکران فیلمهایی همچون درباره الی و جدایی نادر از سیمین توجه به درام بسیار پررنگ شد. به همین دلیل بسیاری از مخاطبان، فیلمهایی که دارای داستان دراماتیک هستند را شبیه آثار اصغر فرهادی میدانند درحالیکه بسیاری از این آثار در نوع روایت و داستانگویی و حتی پایانبندی هیچ شباهتی به فیلمهای اصغر فرهادی ندارد.
گفتگو: علی زادمهر