رضا زهتابچیان:
بستهترین پایان باز در فیلمی که دیدن آن جرم است
کارگردان فیلم "دیدن این فیلم جرم است" تاکید میکند که شاهد بستهترین پایان باز در فیلمش هستیم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، اصحاب رسانه در حالی امروز به نظاره دیدن "این فیلم جرم است" نشستند که رضا زهتابچیان (کارگردان و فیلمنامهنویس) برای پاسخ به سئوالات از مجری میخواست تا سوالات را چند بار بخواند و در نهایت برگه سوالات را در دست میگرفت تا بتواند در آن کنکاش کند. البته این رفتار زهتابچیان اینگونه به نظر میرسید که مخاطب را دست انداخته یا قصد بازی با او را دارد.
او درباره این نقد که فیلم سرشار از شعارهای سیاسی سطحی است که عمق ندارد، گفت: نمیدانم چه بگویم.
زهتابچیان در توضیح اسم فیلم گفت: دیالوگی در فیلم بود که به این جمله اشاره داشت و نام فیلم از آن دیالوگ گرفته شده اما بعدها آن سکانس بهدلایلی حذف شد اما نامش روی فیلم ماند چراکه احساس میکردم جذاب است. در عین حال کاشت و برداشتی در فیلم اتفاق میافتد که نام فیلم را در مضمون آن به نمایش میگذارد.
او یادآور شد: وقتی فیلمنامه خوانده میشد همه به به و چه چه میکردند اما کسی پای کار نیامد. به همه نهادهایی که این فیلم به آنها مربوط میشد مراجعه کردم اما جرأت ساختش را نداشتند و پای کار نیامدند. البته برخی مسئولان میگفتند تیکههایی از فیلم حرف دلشان است. در نهایت هم فقط حوزه هنری پای کار آمد.
کارگردان فیلم درباره پایان فیلم گفت: بستهترین پایان باز در این فیلم بود. البته شروع کوبندهتر و طوفانیتر است و بهتر از پایان بود یا نه را نمیدانم.
او در پاسخ به سوالاتی که درباره به تصویر کشیدن وحدت ملی و زیر سوال بردن حاکمیت و نفوذ انگلستان را در فیلم شاهد هستیم، گفت: در همه گروهها اعم از چادریها و بسیجیها و... دو گروه وجود دارد. همه گروهها دو دسته هستند. در این فیلم با پیشفرضها روبه رو هستیم چراکه برخی کلیشهها در طول زمان بر اثر تکرار شکل میگیرند. من نخواستم حاکمیت و نظام را زیر سوال ببرم. جریانهای فکری را در جهت دراماتیک کردن تصویر انتخاب کردم. البته که وحدت ملی را در حس مخاطب دریافت کردم. مسئله من وحدت ملی نبود.
زهتابچیان درباره تدوین دوباره فیلم و نقدی که به عدم توجه به جغرافیا در فیلم وارد است، گفت: جغرافیای تصویر در آن زمان برایم مهم نبود. ممکن است دوباره تدوین کنم.
در ادامه این نشست به قرارداد کاپیتولاسیوم و اشاراتی که فیلم به آن دارد، تاکید شد و کارگردان در این خصوص گفت: منظور من کاپیتولاسیوم نیست. تاکیدم به یک خطای سیستمی است و این خطا را روی پرده بردم. میگویم چرا بوجود آمده؟ چرا یک مرد مست صاحب چنین شوکتی میشود؟ چراکه پای شخصیتی (آقازاده) در میان است. اگر کاپیتولاسیوم بود که پای سپاه و روحانی به میان نمیآمد. اینها در لایه سطحی فیلم هستند و مشکل اصلی در عمق است.
او درباره سفارشی بودن این فیلم گفت: سفارشیساز بودن یا نبودن آن قابل اثبات نیست درحالیکه پلان به پلان فیلم را به دندان کشیدم و ساختم. سال 85 این فیلم را نوشتم اما سال 96-97 ساختم. پدر کیفیت فیلم من درآمد.
زهتابچیان درباره شباهت فیلم "دیدن این فیلم جرم است" به "آژانس شیشهای" گفت: یک صورت همانی است. البته شخصیت مزدور ایرانیالاصل است چراکه سیستم ما از درون مشکل دارد و ربطی به تحریم ندارد.
رضا شفاء (تهیهکننده) هم درباره موانع ساخت فیلم گفت: فیلمنامه و داستان اولیه آن را سالها قبل نوشته بودم. 2 سال پیش تصمیم گرفتم آن را بسازم اما همان مراحل اولیه کار متوقف شد. از اسفند سال گذشته بود که بهصورت جدی در باشگاه فیلم سوره و حوزه هنری مطرح شد و کار ساخت آن را آغاز کردیم.
او ادامه داد: این فیلم نبود یک خط بود.
علیرضا صالحی (دستیار کارگردان) نیز درباره فیلم گفت: وقتی این کار ساخته شد مدعی پیدا کرد. این فیلم اجازه نیروی انتظامی را نداشت و مجبور شدیم در شهرک سینمایی بسازیم برای همین جغرافیا ندارد. فیلمی ساختیم که زیرزمینی نیست اما شبیه فیلمهای زیرزمینی ساخته شد. بسیاری از پلانها حذف شد.
او خاطرنشان کرد: آنچه دیدید دعواهای داخلی ماست و مردم از دیدن آن روی پرده سینما خوشحال بیرون میآیند.
مهدی زمینپرداز (بازیگر نقش امیر) درباره رفتار خارج از عرف کارگردان که گویی همه را دست انداخته، گفت: اگر زهتابچیان اینگونه برخورد میکند شخصیت او اینگونه است. برای گرفتن توضیح باید 5 بار به او بگوییم تا متوجه شود.
در خلاصه داستان فیلم آمده است: فقط یک فیلم 5 دقیقهای میخواستم تا بعد بتوانم از زنم و دخترم دفاع کنم ولی امونم ندادند... صدای آژیرهاشون داره نزدیک میشه... الان مثل مور و ملخ میریزن اینجا.
امیر آقایی، لیندا کیانی، مهدی زمینپرداز، حسین پاکدل، محمود پاکنیت، حمیدرضا پگاه، احسان امانی و احسان شیخی بازیگران این فیلم بودند.