جمعی از اساتید تاریخ در گفتوگو با ایلنا مطرح کردند؛
رضازاده لنگرودی: زریاب به زبان فارسی عشق میورزید/تکمیلهمایون: به علت شاگردی امام به او شیخ عباس زریاب میگفتند/محمدحسین ساکت: نام زریاب متعلق به یک موسیقیدان است
تکمیل همایون میگوید: زریاب چندین ویژگی داشت که او را از بسیاری از مورخان متمایز میکند. دروس قدیمه حوزوی را تا حد اجتهاد خوانده بود. به زبان عربی نیز مسلط بود. کتب قدیمی حوزه تاریخ را با اجتهاد بسیار بالایی میشناخت و سالها نیز در کتابخانه مجلس سنا مسئولیت داشت و با منابع و مآخذ بسیار زیادی از تاریخ، ادبیات، هنر و فرهنگ ایران و اسلام را از نزدیک مورد مطالعه و پژوهش قرار داده بود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، عباس زریاب خوئی یکی از مشهورترین و پرکارترین مورخان و مصححین ایرانیست که دامنه آثارش از پیش از اسلام تا پس از اسلام، از ترجمه تا تصحیح متون تاریخی را دربرمیگیرد. وی که در دانشگاههای مختلفی از گوتنبرگ تا بنیاد هموبولت و دانشگاه برکلی کالیفرنیا تحصیل و تدریس کرده است، پس از انقلاب از دانشگاه تهران اخراج شد. 27 سال پیش، جشننامهای به نام «یکی قطره باران» در رثای وی توسط مرحوم احمد تفضلی گردآوری شد که اساتید مختلفی نظیر ابراهیم باستانی پاریزی، محمد دبیر سیاقی، علیاشرف صادقی، ژاله آموزگار، آذرتاش آذرنوش، ناصر تکمیل همایون، سیدجعفر شهیدی و چندین چهره شاخص دیگر، به بررسی و تجلیل از آثار وی پرداختند. ناصر تکمیل همایون و محمدحسین ساکت و رضا رضازاده لنگرودی در گزارش پیشرو به زوایای مختلف آثار پژوهشی و تجارب تحقیقاتی وی پرداختهاند.
یکی قطره باران
ناصر تکمیل همایون (عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) با اشاره به مقاله خود که توسط احمد تفضلی در جشننامه «یکی قطره باران» منتشر شد، میگوید: «جشننامهای که در ابتدای دهه هفتاد در رابطه با ایشان منتشر شد، هم به آثار ایشان پرداخت و هم در رابطه با اهداف علمی مدنظرشان به تفصیل بحث شده است. مرحوم زریاب چندین ویژگی داشت که او را از بسیاری از مورخان متمایز میکند. نخست اینکه ایشان دروس قدیمه حوزوی را تا حد اجتهاد خوانده بود. به همین دلیل به زبان عربی نیز بسیار مسلط بود. کتب قدیمی حوزه تاریخ را با اجتهاد بسیار بالایی میشناخت و سالها نیز در کتابخانه مجلس سنا مسئولیت داشت و منابع و مآخذ بسیار زیادی از تاریخ، ادبیات، هنر و فرهنگ ایران و اسلام را از نزدیک مورد مطالعه و پژوهش قرار داده بود. بعدتر هم بهعنوان دانشجوی بورسیه راهی آلمان شدند که برای تحصیلات در رشتههای تاریخ و فلسفه تاریخ برای آموختن علوم جدید تاریخی در اروپا فعالیت کنند. ایشان در همانجا مدرک دکتری خودشان در رشته فلسفه تاریخ را اخذ کردند و تسلط بسیار خوبی نیز بر زبانهای آلمانی و انگلیسی داشتند. آشنایی جامعی نیز به زبانهای روسی و فرانسوی داشتند. این تسلط گسترده بر زبانهای بینالمللی باعث میشد که ایشان بر تمامی منابع مهم بینالمللی احاطه داشته باشند. زبانهای فارسی امروزی و زبانهای باستانی ایران در کنار زبان مادری ایشان (ترکی)، امکان تحقیق و تتبع در رابطه با تمام مسائل تاریخی پیرامون ایران را برایش آسان ساخته بود.»
مرحوم عباس اقبال اشتیانی، مورخ و نسخهشناسی مشهور تاریخ ایران در دوره اسلامی، با عنوان «کتابدار فاضل کتابخانه دارالشورای ملی» از او یاد میکند و از وی در تهیه فهرستهای کتاب شدالازار (به تصحیح محمد قزوینی) نیاز بسیار مدد میجوید. پس از تاسیس مجلس سنا، زمینههای حضور وی در کتابخانه تازه تاسیس مجلس سنا فراهم شد و نشریه تخصصی «فرهنگ ایران زمین» حاصل همین سالهای حضور در کتابخانه مجلس سناست که با همکاری اساتیدی نظیر ایرج افشار، محمدتقی دانشپژوه، منوچهر ستوده و مصطفی مقربی به راه افتاد.
نام زریاب متعلق به یک موسیقیدان ایرانی و مخترع ساز گیتار است
محمدحسین ساکت، استاد دانشگاه و اسلامپژوهی که سابقه همکاری طولانیمدت در کنار زریاب خوئی را داشت در رابطه با وجوه ممیزه زریاب چنین میگوید: «زریاب خوئی نویسنده و مورخی کمنظیر بود. آثار وی به لحاظ غنای منابع مورد پژوهش، بسیار نادر بودند و کمتر کسی بود که برای یک متن تا به این حد به خود رنج تحقیقات پردامنه را هموار سازد. ایشان چند ویژگی برجسته داشت که بهجد، او را به شخصیتی ممتاز و بیبدیل در فضاهای آکادمیک بدل میکرد. نام زریاب متعلق به او نبود. این نام، متعلق به یک موسیقیدان ایرانی در قرون میانی اسلامی بود که اختراع ساز گیتار نیز به او منسوب است. یک ویژگی اساسی زریاب تحصیل در سطوح عالیه حوزوی بود. شاگردی اساتید بنام در حوزه و دانشگاه و شاگردی امام خمینی (ره) تا سطوح اجتهادی باعث شد که وی به چارچوبهای کاملی در تاریخ اسلام دست یابد. بعدتر هم که به آلمان رفتند، علاوه بر تسلط بر زبان آلمانی، توانستند در محضر اساتید بسیار بزرگی تلمذ کنند. آشنایی و تسلط بر زبانهای دیگر، در کنار توانمندی شگرف ایشان در انتخاب موضوع بسیار مهم و اثربخش بود. همه این موارد در کنار بیغرضی و بینظری ایشان نسبت به مسائل مختلف در ادوار گوناگون تاریخی، باعث میشد که قوام چهره علمی وی، بیشتر در چشم پژوهشگران نمود داشته باشد. آثاری که زریاب خوئی از افرادی نظیر نولدکه ترجمه کرده است، آثاری نبود که هرکسی بتواند از پس ترجمه آن برآید. البته آقای زریاب علاوه بر نولدکه آثاری از ماینکه و ریتر نیز به فارسی ترجمه کردهاند که البته نشان از حسن انتخاب ایشان در گزینش آثار مستشرقین آلمانی بود، این ویژگی در کنار تسلط بر منابع اسلامی باعث شد تا علاوه بر ترجمه متون، نقدهایی هم به این مستشرقان داشته باشد که این امر، از یک مترجم صرف بروز نمییابد.»
زریاب خوئی که از بورسیه تحصیلی بنیاد هومبولت برخوردار شده بود، به مدت 5 سال در شهرهای ماینز، فرانکفورت و مونیخ به تحصیل علوم و معارف اسلامی، فلسفه و فرهنگ تطبیقی، ادبیات و تاریخ پرداخت. هنگامی که از رساله دکترایش تحت عنوان «گزارش درباره جانشینان تیمور برگرفته از کتاب تاریخ جعفری ابن محمدحسینی» دفاع کرد، به شدت مورد تشویق اساتیدش روبرت رویمر و وینفرد شل از ایرانشناسان و مستشرقین برجسته آلمانی قرار گرفت. پس از آن، زریاب خوئی با دعوت از ایرانشناس مشهور آمریکایی «والتر هنینگ» به دانشگاه برکلی کالیفرنیا رفت و به مدت دوسال به تدریس زبان و ادبیات فارسی پرداخت و بهرغم اینکه والتر هنینگ برای او کرسی و پست دپارتمانی دائمی در نظر گرفته بود، به ایران بازگشت و علاوه بر اشتغال در مجلس سنا، به عضویت هیئت علمی دانشگاه تهران درآمد.
زریاب به زبان فارسی عشق میورزید
یکی دیگر از همکاران زریاب خوئی که سابقه سالهای همکاری و همراهی با وی دارد، رضا رضازاده لنگرودیست. وی که نگارنده اثر مشهور «جنبشهای اجتماعی در ایران پس از اسلام» است، اکنون علاوه بر ریاست گروه تاریخ دانشنامه جهان اسلام، ریاست گروه تاریخ بنیاد دایرةالمعارف اسلامی را نیز برعهده دارد. او نیز در رابطه با ویژگیهای علمی زریاب خویی معتقد است: «آقای زریاب از آذریهایی بود که به زبان فارسی عشق میورزید و علاوه بر اینکه به بیش از 5 زبان زنده دنیا تسلط داشت، هرگز از عشق فروزانش نسبت به زبان فارسی، کاسته نشد. ما در میان اساتید تاریخ، کمتر افرادی سراغ داشتیم که بتوانند از مهمترین زبانها، آثار ارزندهای را به زبان فارسی ترجمه کنند. هرچند که ایشان کتب منتشره را بیشتر از آلمانی و انگلیسی به فارسی ترجمه میکردند اما اگر به اثر گرانقدر سیرت رسولالله(ص) دقت کنید، میبینید که این اثر گرچه تالیف و به زبان فارسیست اما بکارگیری منابع و متون عربی و اسلامی جز با تسلط اجتهادی به آن زبان، میسر نبود. عربیدانی ایشان در قم اتفاق افتاد و فصوصالحکم ابنعربی را نیز، نزد امام خمینی(ره) آموخت. هرچند ایشان در آلمان تحصیلات بسیار گستردهای داشتند اما پیش از سفر به آلمان نیز، شخصیت بسیار برجستهای بودند. کتابشناسی و نسخهشناسی ایشان در دوران حضور در کتابخانه مجلس اتفاق افتاده بود که باعث میشد این آشنایی گسترده با منابع، به بیطرفی علمی و بیغرضی در پژوهشها منجر شود. در رابطه با تصحیح متون نیز باید بگویم که این کار یک شمّ بسیار قوی میخواهد که باعث میشود هرکسی نتواند به این حوزه ورود کند. آشنایی با متدهای تصحیح نسخ آلمانیها قطعا در این توانمندی بیتاثیر نبوده است اما بیشترین اثرپذیری زریاب خوئی در تصحیح متون، از جانب مرحوم محمد قزوینی بوده است. کتاب الصیدنة فیالطب ابوریحان بیرونی که توسط ایشان تصحیح شد، نمایانگر تسلط بیبدیل و عمیق ایشان بر این حوزه بوده است. در رابطه با تصحیح روضةالصفا نیز هرچند، پیشتر تصحیحهایی صورت پذیرفته بود اما ایشان هنگامی که در دانشگاه تدریس میکردند معتقد بودند که برای آموزش این اثر باید تلخیص و پیرایش خاصی صورت بپذیرد و به همین دلیل در یک تصحیح خوب و جامع، نسخهای دوجلدی از این اثر عرضه کردند.»
در همین زمان، زریاب خوئی علاوه بر عضویت پیوسته در نهادهای داخلی نظیر انجمن فلسفه، بنیاد فرهنگ ایران و فرهنگستان تاریخ، به عضویت انجمن بینالمللی شرقشناسی آلمان و مجمع بینالمللی کتیبههای ایرانی در انگلستان نیز درآمده بود. همکاری با غلامحسین مصاحب گوشه دیگری از تلاشهای علمی خستگیناپذیر این مورخ است.
به علت شاگردی امام (ره) به او شیخ عباس زریاب هم میگفتند
ناصر تکمیل همایون که در کارنامهاش بیش از 20 اثر تالیفی در حوزه تاریخ دیده میشود در رابطه با اثرپذیری زریاب خوئی از متدهای تاریخنگاری آلمانی و انگلیسی میگوید: «ایشان بیش از همه سبکها، تاریخنگاری اسلامی را در دستور کار خود قرار داده بود و این سبک و نحله از تاریخنگاری را بیشتر برای خود میپسندید، هرچند ایشان به خوبی با مکاتب تاریخنگاری غربی نیز آشنایی داشتند اما در مجموع مطیع مکتب خاصی از تاریخنگاری نبود. اجتهادی که وی در فهم مسائل تاریخی داشت باعث میشد تا به هیچ شیوهای تعهد دائم نداشته باشد.»
ناصر تکمیل همایون همچنین در رابطه با اخراج زریاب خوئی از دانشگاه تهران نیز میگوید: «آقای زریاب از سال 1344 استاد تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود و حتی ایشان مدیریت گروه تاریخ دانشگاه تهران را هم در یک بازه نسبتا طولانی برعهده داشتند. پس از انقلاب ایشان به همراه برخی دیگر از اساتید دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به ملاقات امام خمینی(ره) رفتند. جالب است بدانید که علامه زریاب خویی، روزگاری به شیخ عباس زریاب که شاگرد امام است، معروف بود. اما بعدها نسبت به ایشان کملطفیهایی در دانشگاه صورت پذیرفت و باعث شد که ایشان از دانشگاه اخراج شوند. البته عنایاتی نیز به ایشان شد که باعث شد تا سالها در دانشنامه جهان اسلام و دایرةالمعارف بزرگ اسلامی به تحقیقات ارزشمندی مشغول شوند. روحیه خستگیناپذیر ایشان باعث شده بود تا همواره مشغول کار تحقیق و پژوهش باشند. ما را نیز که از شاگردان استاد زریاب بودیم، همواره برای کار پژوهشی مورد تشویق قرار میداد. هنگامی که قرار بود به عضویت هیئت علمی در دانشگاه جذب شوم، ایشان با همان لهجه شیرین آذری از من پرسید که چه خواندهای؟ من که هم دکترای تاریخ داشتم و هم دانشآموخته دکترای جامعهشناسی بودم به ایشان گفتم که سوسیولوژی خواندهام! باز با همان لهجه به من گفت که نگو سوسیولوژی! سوسیولوژی! فکر میکنند سوسیالیستی و تو را اذیت میکنند و نمیگذارند که تو کارت را انجام بدهی! بگو همین سلجوقیان را خواندهای همان کار را هم انجام بده! و البته من شوربختانه به این نصایح مشفقانه گوش ندادم و باعث شد که در نهایت از دانشگاه اخراج شوم.»
زریاب را میتوان با نولدکه و اشپولر مقایسه کرد
محمدحسین ساکت که مفارقتی گرمابهای و گلستانی با زریاب داشت در رابطه با پژوهشهای برجای مانده از زریاب خویی میگوید: «اینکه کسی بتواند همزمان با شاگردی بزرگانی چون نولدکه، اشپولر و رویمر، آثاری گرانسنگ در طراز قیاس با آنها برجای بگذارد، جز با جهد و کوشش گسترده میسر نیست. زریاب مصحح همانقدر استاد است که زریاب مترجم! بالاخره در علم تاریخ، هرکسی در ذیل رشتهای تخصصی قرار دارد و به شکل تخصصی یک دوره یا خاص رو مورد پژوهش قرار میدهد. زریاب هم در تاریخ ایران باستان - به ویژه ایران عصر ساسانی- مجتهد مسلم بود و هم در تاریخ اسلام آرای متقن و پژوهشهای سترگ و قابل اتکایی داشت. جای افرادی نظیر زریاب در نظام دانشگاهی ایران بسیار خالیست.»
تاریخنگارانی که خود به شخصیت تاریخی بدل شوند، به قول الکسی دوتوکویل، گنجهای تجدیدپذیر و سوژههای هشیار و آگاه تاریخ هستند. رضازاده لنگرودی که خود از نزدیک شاهد فرآیند تحقیق و نگارش برخی از آثار پژوهشی زریاب خوئی بود میگوید: «اثری که زریاب از فریدریش ماینکه ترجمه کرد و در انتشارات خوارزمی گم شد! اثر بیبدیلی در رابطه با تاریخاندیشی محض و کاربردی بود. این اثر ابتدا قرار بود با نام اصالت تاریخ منتشر شود ولی بعدتر اعلام شد که این ترجمه که تنها یک نسخه هم بود، گم شده. امثال بنده و آنان که در جریان اهمیت این اثر بودند، همچنان حسرت این خسارت بزرگ علمی را میخورند. حیف شد! هم یاد این علامه نازنین و هم عظمت کارهایش بخیر!»
این نویسنده و مورخ شهیر ایرانی سرانجام در میانه بهمن ۱۳۷۳ در تهران درگذشت.