جامعهشناسیِ خودمانیِ اعتراضِ ایرانی؛
قراییمقدم: این گونه اعتراضی ریشه تاریخی دارد/ اقلیما: اعتراضات عجولانه محصول نظام آموزشیست/ فروتن: عادات بد فرهنگی را به صحنه بینالمللی میبریم
اعتراض، سوژهای مدرن و تاریخیست ایرانیان، ظاهرا گونه تاریخی آن را در عصر مدرن نیز با خود حمل میکنند. بازخوانیِ چراییِ بروزِ گرد آمدنِ آن حلقه 5 نفره بر گرد داور، خود حکایتیست که بایستگی مرور دارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، شکست سنگین ایران از ژاپن، تداعیگر بسیاری از مسائل فرهنگی، اقتصادی، ورزشی، اجتماعی و حتی سیاسی در قیاس میان دیار یوزپلنگها و سرزمین آفتاب تابان بود! یادآوری فاصله بسیار دور و دراز میان پیشرفتهای واقعگرایانه در شرق آسیا و حسرتهای آرمانگرایانه در غرب قاره کهن، بهحدی تلخست که حتی بازنمایی تابلوی این شکاف عمیق، حتی از قاب تلویزیون و در قالب یک مسابقه فوتبال نیز، تلخست و ناخوشایند اما بازخوانی یک شکست همیشه پلی به سوی پیروزی میگشاید.
اعتراض، سوژهای مدرن و تاریخیست ایرانیان، ظاهرا گونه تاریخی آن را در عصر مدرن نیز با خود حمل میکنند. بازخوانیِ چراییِ بروزِ گرد آمدنِ آن حلقه 5 نفره بر گرد داور، خود حکایتیست که بایستگی مرور دارد. یک روانشناسی اجتماعی، یک جامعهشناس و یک مربی باسابقه فوتبال نسبت به چرایی بروز این پدیده اعتراضی به گفتوگو با ایلنا پرداختند:
اعتراض پیشداورانه و عجولانه
«مصطفی اقلیما»، مددکار و روانشناس اجتماعی که مسابقه فوتبال ایران و ژاپن را در منزل دیده بود، در رابطه با آنچه صورت پذیرفت میگوید:
«این یک مسئله و مشکل اساسیست و نباید با قید فوریت برای آن، یک اشکال و یا اختلال روانشناختی تراشید. متاسفانه در جامعه ما به محض بروز هر مسئلهای، با سرعت نور برچسبهای روانشناختی تولید و الصاق میشوند و مانع از بررسی ریشهای موضوعات و انباشت پیاپی آن میشوند. در همه جای دنیا، طی مسابقه فوتبال، تیمها بازی خودشان را عرضه میکنند اما بازیکنان ما پیش از آنکه توپ به بیرون برود و یا داور سوت بزند به سمت داور حملهور شدند که «چرا میخواهی خطا بگیری»؟ این در حالیست که داور در سوت خودش ندمیده بود و این فقط از روحیه قضاوتگرانهای بر میآید که پیش از طرح موضوعی، خود را به اسم اینکه «از قبل میدانستیم اینگونه میشود»، یا «آخر ماجرا همین میشد اگر ما هم اینکار را نمیکردیم» قضاوتهای بیپایهایست که البته دلایل تاریخی، اجتماعی و حتی سیاسی دارد. ادعای حق به جانب بودن بابت حقی که متعلق به ما نیست، از نهاد خانواده در کشور ما آغاز میشود. اصولا صبر نمیکنیم تا طرف مقابلمان بخواهد دهان باز کند و حرفش را بزند و بعد میگوییم، میدانستیم که چه میخواهد بگوید. این نحوه رشد ما در اجتماع از پایه واجد اشکال است. در طی بازی، بازیکن ژاپن که با بازیکن ما برخورد کرده بود اعتراض نکرد ولی بازیکنان ما به سمت داوری که او هم هنوز سوت نزده بود دویدند و بدترین حالتش این بود که پنج نفره به سمت داور حمله کردند و ضربهاش را هم به سختی و تلخی همه مردم ایران چشیدند. البته نظام آموزشی ما در این زمینه بسیار مقصر است و از مدرسه تا دانشگاه نیز تداوم مییابد.»
روایتهای این استاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی از پیشداوریهای عجولانه ایرانیان ـ که نمود آن در رفتار مدافعان تیم ملی فوتبال نمایان شد ـ تحلیلی جامعهشناختی از یک مسئله اجتماعیست اما «امانالله قراییمقدم» که استاد جامعهشناسی دانشگاه با تاریخی دانستن ریشههای این رفتار، به اعتراض ملیپوشان اینگونه واکنش داد:
برای پوشش ناکامیها، غیریتسازی میکنیم
«اینکه برای ناکامیهایمان به دنبال یک عامل بیرونی و غیریتساز باشیم، پدیدهای تاریخیست که آثارش را تا به امروز در مناسبات اجتماعی ایران بازتولید کرده است. دلیل ناکامی و اعتراض در امور مربوط به مسائل اقتصادی، سیاسی، حتی کارگری در ایران، ریشه در حس عدم مشارکت عمومی دارد و نمایانگر وضعیتیست که بر اساس آن، مردم در مسائل مبتلابه خود، هیچگونه دعوت به مداخله و مشارکتی را مشاهده نمیکردند. مردم در این شرایط روحی که حاصل آلودگی با رانت نفتیست، خود را متکی به غیر میدانند و بر همین اساس ناکامیهای خود را به گردن دیگران میاندازند. این فوتبالیستها این شکلی بار آمدهاند و از خانواده که همه باید چشم به دهان پدر داشته باشند، در مدرسه باید چشم به زبان معلم و ناظم مدرسه داشته باشند، در دانشگاه باید به شکل محض مطیع استاد و مدیر گروه باشند و در اداره و بنگاه اقتصادی نیز باید مطیع تام مدیر بالادستی باشند. مگر فوتبال هم مثل سایر عرصههای زندگی اجتماعی ما نیست؟ این اطاعت محض، تولید ناکامی میکند و در نهایت برای دوران پس از ناکامی نیز یک واکنش دفاعی متناسب با ناکامی میسازد که در واقع عبارتست از نسبت دادن عاملیت شکست به دیگران! که با سرعتی باور نکردنی گناه شکست را از خودمان دور میکنیم و به حدی به کارکردهای این مکانیسم مسلطیم که حتی درگیر عذاب وجدان هم نمیشویم.»
بهطور طبیعی در هر صنف و قشری از گروههای اجتماعی نگاههای بیرونی بهرغم تنوع و تفاوت در تخصص، بازهم از اصالت نگاه از درون، به آن پدیده صنفی برخوردار نیست. فوتبال ورزشی آکنده از هیجان، فشارهای رسانهای و استرس اجتماعی است و بروز رفتارهای تنشآلود و مملو از استرسها و تنشهای غیر حسابشده نیز در این رشته طبیعیست و نامهایی نظیر «گنارو گتوزو»، «یحیی توره»، «جان تری» و «ریو فردیناند»، مخاطب را به یاد تنشهای مداوم این افراد با داوران بازیهای مختلف میاندازد. به همین دلیل بررسی پدیده اعتراض عجولانه بازیکنان تیم ملی فوتبال، باید آمیخته با نظر یک مربی ایرانی نیز باشد تا قضاوتها به یک امر صرف فوتبالی محدود نشوند.
بهمن فروتن مربی سابق تیم ملی ایران که مدرس مربیگری در فدراسیون فوتبال آلمان نیز هست، واکاوی این پدیده را پذیرفت؛ نظرات فروتن از این جهت جالب توجه است که وی در تمام طول هشت سال گذشته به مخالفت با سرمربی تیم ملی فوتبال پرداخته بود:
اعتراض لازمه زندگیست
«اعتراض به خودی خود پدیده مذمومی نیست و اتفاقا اگر حاوی منطق باشد، رویداد خجستهای نیز هست. در شرایطی که بشریت، ناتوانترین دوران زندگی خود را تحت تاثیر اندیشههای افسارگسیخته نئولیبرالیستی جهانی میگذراند، اعتراض فینفسه چیز بدی نیست، اگر آدم همین یک کار را هم نکند، به نابودی محض در برابر همان اندیشه یادشده، محکوم است. در بسیاری از مواقع در سراسر دنیا، داوریها عادلانه نیست و گاهی اوقات، وجود اعتراض به تصمیمات داور، میتواند راهگشای کنترلگری نسبت به تصمیمات داوری باشد. همین سیستم V.A.R که وارد قضاوت فوتبال شد، حاصل همین اعتراضات به داوری در سراسر دنیا بود و میتواند از حجم اعتراضات کم کند اما اعتراضی که طی آن ناگهان 5 یا 7 بازیکن به سمت داور بازی حمله کنند؛ به این دلیل ناموجه بود، که هنوز داور سوت نزده بود، مسئله اینجاست که اعتراض همیشه باید بعد از سوت داور باشد. بازیکن ژاپنی از بازیکنان ما بسیار باهوشتر عمل کرد، صدای سوتی نشنید و با سرعت عملش ـ ارتباط عصب و عضله در بدن انسان است ـ بسیار باهوشتر از بازیکنان ایرانی عمل کرد. این صحنه واقعا عجیب بود و حاوی پیامهای بهتبرانگیزی بود. من با اینکه در تمام زمینهها مخالف کیروش هستم، باید بگویم این اعتراضات به کیروش برنمیگردد و در واقع اعتراضات سرمربی تیم ملی بیشتر به بیرون زمین مربوط است؛ اعتراضات بازیکنان تیم از داخل لیگ خود ما میآید و آنچه که در لیگ هم میگذرد باید از نظر اجتماعی مورد بررسی قرار بگیرد. اعتراضات این بازیکنان در تیمهای باشگاهیشان در لیگ برتر نیز به همین شکل و با همین منطق است که پا به تورنمنتهای بینالمللی میگذارند. البته بهنظر من، مردم این رویکرد را در تمام سطوح اجتماعی دارند و فوتبالیستهای ما چیزی جدای از مردم و جامعه ایران نیستند.»
نشانهشناسی رفتاری از آداب اجتماعی هر ملت، در فستیوالهای تیمی که ویترین رفتاری و فرهنگی هر سرزمینی هستند، به مثابه یک نمایشگر، بخشهای مختلفی از آنچه که به تعبیر یورگن هابرماس، در «زیستْجهان»شان میگذرد را به نمایش میگذارند. سختکوشی و سماجت آمیخته با هارمونی شینتویی ژاپنیها، در کنار رفتار احساساتی، مملو از اعتراض و خشمگینانه بازیکنان ایرانی نیز، چندان از «بودگی» و «هستی اجتماعی» ایرانیان دور نیست.
مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران، معتقد است که این فرآیند در ذیل تربیت اجتماعی، در جامعوی شدن و مدنی شدن انسان ایرانی معاصر رخ داده است. اقلیما با ذکر علل بروز این پدیده در ایران، معتقد است که افزایش بیاعتمادی عمومی نسبت به مسائل مختلف و نارکارآمدی فرآیندهای داوری در عینیتبخشی به ناعادلانه بودن تصمیمات داوری در تمام شئون زیست اجتماعی خود واکنش میدهند.
اعتراض کنید: حق گرفتنیست!
رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران، وضع موجود میان بازیکنان را بیشتر به یک پدیده تکرار شونده روزمره( فرهنگ عامه) تشبیه کرد و گفت:
"پدیده اعتراض مستمر و چیزی که ما در محاورات عامیانه از آن به نامهای نق زدن و غر زدن یاد میکنیم، حاصل رفتارهای انباشته شده تربیتی در طول تاریخ است که باعث میشود با مرور جمله "حق گرفتنیست" با بکارگیری رفتار اعتراضی دائم نسبت به اپراتور ارشد و یا قاضی فرآیندی که با آن در گیریم، - از امتحانات مدرسه و دانشگاه گرفته تا بیش از ۲۰ میلیون پرونده قضایی سالانه که چیزی معادل ۱۸ برابر پروندههای قضایی در هندِ یک میلیارد و سیصد میلیون نفریست - منجر شود. با توجه به اینکه ما برای اعتراضمندیهای خودمان دست به تاسیس و گسترش شکلی از نهادسازیهای عریض و طویل زدهایم که البته در ماهیت خود کارکردهای ویژه مثبت و البته کژکارکردهایی دارند! این رفتار در ایران، از نخستین نهاد اجتماعی که خانواده باشد، تا نهادهای پسینی مثل مدرسه و دانشگاه و در نهایت بازار کار، به شکل همگانی و نرمالیزه شده به مثابه یک اصل طبیعی و عادی پذیرفته شود."
بیشک اتفاق عجیبی که از جانب مدافعان تیم ملی ایران رخ داد، هم در ایران و هم در جهان مسبوق به سابقه است و توانسته با بکارگیری قدرت فوتبال، با احساسات میلیونها انسان بازی کند ولی بازخوانی این ماجرا در فضای مجازی، آمیخته با طعنها و کنایههای تند و تیزیست که هر ازچندی با حمله دستهجمعی مردمی خودجوش به صفحات اینستاگرامی افراد مختلف منجر میشود و برای جهانیان نیز به عنوان یک پدیده تکراری از جانب ایرانیان پذیرفته شده است، اینکه تا چه میزان این سبک از اعتراضات مرهون بکارگیری تاکتیکهای جنگ روانی از جانب افراد مختلف است، قابل بحث و بررسی جداگانهایست اما مربی بوندسلیگایی ایرانی که از قضا منتقد رفتارهای آمیخته با جنگ روانی سرمربی سابق تیم ملیست، چنین اعتقادی ندارد و معتقد است که:
صادرات عادتهای بد/ مظلومنمایی اعتراضی دائمی
«این رفتار در لیگ ایران یک پدیده دائما تکرار شونده است و بازیکنان و مربیان همواره پیش و پس از سوت داور، وارد فرآیند اعتراضات دستهجمعی میشوند که بعضا با احکام سنگین کمیته انضباطی نیز مواجه میشود. هرچند وجود نهاد تنبیهی با این قدرت بالادستی در فوتبال باعث نشده که حجم اعتراضات در فوتبال ما کاهش یابد اما باعث بروز فرآیندی شده که ما این اخلاقیات درونسرزمینی را، با خود به عرصههای بینالمللی نیز میبریم و همواره وانمود میکنیم که فدراسیونهای بینالمللی، داوری و دستهایی در پشت پرده برای خوردن حق ایرانیان وجود دارد و ما چون همیشه مظلوم هستیم! نباید لحظهای از اعتراض کردن درنگ کنیم.»
اظهارات بهمن فروتن که خود روزگاری در کنار ناصر ابراهیمی از اعضای کادر فنی تیم ملی ایران بوده و در فضای فوتبال سیستماتیک و ماشینی آلمان نیز حضور داشته، از این جهت حائز اهمیت است که شناختی داخلی با چاشنی بازنمایی خارجی از بازیکنانی به دست میدهد که به صفحه نمایشگر خلقیات امروز ایرانیان شباهت ویژهای دارند. استاد بازنشته جامعهشناسی دانشگاه نیز با تایید حق اعتراض به عنوان یک حق اولیه بشری تاکید دارد: اعتراض در ماهیت خود نه تنها محل اشکال نیست بلکه در موارد فراوانی میتواند به تولید راهکارهای عادلانه، خلاقانه و مرضیالطرفینتری نیز، منجر شود. من هرگز منکر اعتراض و ارزش و اهمیت آن نمیشوم - که البته هیچ جامعهشناسی نمیتواند چنین جنایتی را مرتکب شود!- بلکه به نحوه اعتراض، به عنوان فرجامخواهی پیش از صدور حکم، معترضم و آن را رفتاری عجولانه، رشدنایافته و واجد درجات غلیظی از اجتماعی نشدن ایرانیان در عصر دهکده جهانی میدانم. اگر مردم ما در یک محیط بسته داخلی و نهایتا منطقهای بابت این رفتارهایشان مورد قضاوت قرار میگرفتند، ایراد کار به این اهمیت نبود اما حالا که این مسئله به یک رویه دامنهدار منتهی شده و با پیشرفتهای سریع تکنولوژیک مورد قضاوت جهانی قرار میگیرد، به یک آسیب مدنی، تربیتی، اجتماعی و حتی سیاسی بدل شده است.»
بهنظر میرسد که این رفتار البته با فرآیند جامعهشناسی خودمانی! قابل ارزیابی نیست اما دادههای تاریخی فراوانی، بر نفوذ گسترده این رفتار نهادستیز در میان ایرانیان، انگشت تایید میگذارد.
گزارش: مجتبی اسکندری