خبرگزاری کار ایران

تاثیر متقابل ایران و فرانسه در دیالوگی بدون مرز بررسی شد؛

کریر گفت در شرایطی که به ایران تحمیل شده باید به آن سفر می‌کردم تا از آن دفاع کنم+متن پیام ویدئویی کریر

کریر گفت در شرایطی که به ایران تحمیل شده باید به آن سفر می‌کردم تا از آن دفاع کنم+متن پیام ویدئویی کریر
کد خبر : ۷۲۱۷۲۹

جلسه بررسی «دیالوگ، بدون مرز/ تاثیر متقابل تئاتر ایران و فرانسه» که قرار بود با حضور «ژان کلود کریر» (فیلمنامه‌نویس و نمایشنامه‌نویس مطرح فرانسوی) در خانه تئاتر برگزار شود، به دلیل بیماری کریر و بستری شدنش در بیمارستان بدون حضور او و تنها با نمایش یک پیام ویدئویی از طرف این نمایشنامه‌نویس و فیلمنامه‌نویس برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، نشست «دیالوگ، بدون مرز/ تاثیر متقابل تئاتر ایران و فرانسه» بدون حضور «ژان کلود کریر» (فیلمنامه‌نویس و نمایشنامه‌نویس مطرح فرانسوی) به دلیل بیماری و بستری شدنش در بیمارستان و تنها با نمایش یک پیام ویدئویی از جانب او، بعد از ظهر امروز (سه‌شنبه ۹ بهمن) با سخنرانی محمدرضا خاکی و قطب‌الدین صادقی در عمارت خانه تئاتر برگزار شد.

مسعود دلخواه، قطب‌الدین صادقی، ایرج راد، بهزاد فراهانی، محمدرضا خاکی، اتابک نادری، شهرام گیل‌آبادی، مریم معترف، آتیلا پسیانی، علی‌اصغر دشتی، رویا تیموریان، منصور خلج، مریم کاظمی، حجت‌الله ایوبی، صدرالدین زاهد، حمیدرضا نعیمی، جواد عاطفه، نمایندگان بخش فرهنگی سفارت فرانسه و... از جمله حاضران این برنامه بودند.

محمدرضا خاکی که دو نمایشنامه از کریر را در ایران روی صحنه برده، در ابتدای این نشست گفت: این جلسه ناگهانی پیش آمد و در مدت کوتاهی از حضور آقای کریر در ایران و برگزاری این جلسه مطلع شدم.

خاکی با بیان اینکه از من خواسته شده بود درباره رابطه تئاتر ایران و فرانسه و رابطه متقابل‌شان حرف بزنم اما بسیار موضوع وسیعی بود، گفت: باید در ابتدا دورتر و به پیشینه رابطه دیپلماتیک ایران و فرانسه برویم؛ تقریبا از سال ۱۷۲۲ میلادی ایران شاهد نابسامانی‌های سیاسی و اجتماعی است. ما به این دوره، دوره استعمار می‌گوییم، رقابت بزرگی بین انگلیس فرانسه و روسیه وجود دارد و ایران هم در مسیری قرار گرفته که مورد توجه است. فرانسوی‌ها از زمان لشگرکشی ناپلئون و تصرف مصر علاقه‌مند به پیدا کردن راهی به هند بودند و ایران در مسیری قرار داشت که از نظر سیاسی اهمیت داشت. همان وضعیت اجتماعی نابسامان سیاسی باعث شد سال ۱۸۰۱ ایرانی پیمانی با بریتانیا ببندد که در آن تعهدی می‌دهد مبنی بر اینکه مانع حضور فرانسوی‌ها در کشور شود. در این هنگام فرانسه هم سفیری به ایران می‌فرستد تا به خصوص از نظر نظامی به ایران کمک کنند.

او در ادامه با اشاره به دیگر شرایط سیاسی که بعد از آن بین ایران و فرانسه پیش آمد، به مساله تئاتر اشاره کرد و گفت: مهم‌ترین دوره تاریخی نمایشی ایران در دوره قاجار است که با حضور تعداد زیادی سفرنامه‌نویس خارجی در ایران روبرو می‌شویم.

این کارگردان و مدرس دانشگاه با مروری بر سیر تحول نمایشی در ایران و هم‌زمان در فرانسه، اشاره‌ای به ستایش‌هایی که از تعزیه در دیدگاه محققان و پژوهشگران و نویسندگان فرانسوی شده و واکاوی آن گفت: تعزیه توسط آنها برای مخاطب فرانسوی معرفی می‌شود.

خاکی هم‌چنین با اشاره به نقشی که مجید رضوانی در فرانسه برای معرفی پیشینه تاریخی تئاتر ایران تا دوره معاصر برای فرانسویان داشته، گفت: بعد از این وارد عرصه جدید می‌شویم و تا اجرای نمایش «بلبل سرگشته» آقای علی نصیریان در فرانسه خبری از ارتباط تئاتر ایران و فرانسه نیست. این آغاز اجرای نمایشی از ایران به طور رسمی در فرانسه است.

او ادامه داد: بعد از انقلاب هم آثاری در حوزه تعزیه، زورخانه، موسیقی و ... در آوینیون اجرا می‌شود.

خاکی سفرهای ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه به اروپا را دو عامل بسیار موثر بر تئاتر ایران خواند و گفت: ساخت تکیه دولت هم متاثر از این سفرها بوده. اما تئاتر به آن معنا که ما می‌شناسیم با تاسیس دارالفنون اتفاق می‌افتد. نمایشنامه‌های مولیر اولین آثاری است که در اینجا اجرا می‌شود اما به زبان فرانسه و با حضور بازیگران فرانسوی حاضر در ایران است. تا اینکه بعدا در مطبعه فاروس برای نخستین‌بار تئاترهایی برای مخاطب عام اجرا می‌شود.

این کارگردان تئاتر به یادآوری تاریخچه کوتاهی از سیر تحول اجرای تئاتر در ایران و مسیری که طی کرده پرداخت.

خاکی در پاسخ به سوال مجری برنامه مبنی بر اینکه صورت‌های شاعرانه فرهنگ ایران برای فرانسوی‌ها جذاب بوده و در نگاه ژان کلود کریر هم به‌نوعی این نگاه رمز و رازگونه و شاعرانه دیده می‌شود، آیا تعامل تئاتر ایران و فرانسه همواره در این حوزه صورت‌بندی می‌شود؟ گفت: اصلا بخش ارزشمند تمدن ما شعر است و شاعران ارزشمند ما هم‌چنان مورد مطالعه هستند و همه کسانی که به ایران آمده و تحت تاثیر قرار گرفته‌اند متاثر از همین اشعار و علاقه‌مندی مردم ایران به شعر بوده‌اند. چون شعر در ایران متعلق به توده مردم بوده نه طبقه نخبه و خاص.

او ادامه داد: ما در یک بزنگاه تاریخی با تئاتر غرب آشنا شدیم که در بحران سیاسی اجتماعی انقلاب مشروطیت به سر می‌بردیم و طبیعی است که در آن زمان تئاتری که می‌توانست نقد کند و آموزش دهد می‌توانست جاری باشد. شاید اگر در وضعیت دیگری بودیم سرنوشت تئاتر ما چیز دیگری می‌شد چون این ضرورت روزگار بود. ضمن اینکه فراموش نکنید زبان فرهنگی آن دوره فرانسوی بود و بنابراین ارتباط فرهنگی ایران و فرانسه ربط زیادی به این آشنایی با زبان فرانسوی در میان ایرانی‌ها داشت.

خاکی یادآور شد: عبدالحسین نوشین تحصیلات تئاتری در فرانسه نداشت، تنها تئاتر دیده و در مدرسه آزادی تئاتر دیده بود و وقتی برگشت ایران برای ما که آن دوره هیچ چیز نداشتیم ماحصل دیده‌هایش بسیار اثر داشت.

او با بیان اینکه ما خیلی علاقه‌مند به تحقیق و پژوهش نداشتیم و نظریات زیادی را ندیدیم، گفت: همین الان هم بسیار عقب هستیم. باید همه کار کنیم که ببینیم این فاصله را چطور می‌توانیم پر کنیم. تئاتر ما حاصل تلاش‌های فردی و علاقه‌مندی‌های شخصی بوده. اما الان فضا فرق کرده و باید سعی کنیم این خلا را پر کنیم.

قطب‌الدین صادقی هم در ادامه این جلسه که به دعوت مجری برنامه در جایگاه سخنران حاضر شد، گفت: آقای خاکی تاریخچه خوبی ارائه داد اما اشاره‌ای به این مساله نکرد که قبل تعزیه، ما شکل‌های نمایشی دیگری ماند تخت‌حوضی داشتیم. ما ذخیره نمایشی زیادی داشتیم که توانستیم از آن سود ببریم. ما تئاتر مداخله‌گر و منتقد نداشتیم که بتواند فساد قاجار و نظام حاکم را افشا کند و برای همین به سوی تئاتر مدرن رفتیم. اتفاقا مولیر و اجرا در دارالفنون به این قضیه کمک کرد. بعد از آن تئاتر از تفنن خارج شد. وارد مرحله انسان واقعی و تحول عظیم شدیم.

صادقی ادامه داد: هنوز هم تئاترهای کلی‌گرای توام با غلو و ناسیونالیسم بیمارگونه وجود دارد. انسان واقعی را از بعد دارلفنون کشف کردیم و این تحول اساسی تئاتر ماست و خیلی قشنگ است اما متاسفم که الان بار دیگر در حال دور شدن از آنیم. به طرف تئاتر تفننی آتراکسیون متاثر از غرب یا تئاترهای بی‌زمان و بی‌مکان بیمارگونه می‌رویم. به طرف الگوهایی که ما از آن غایبیم می‌رویم و این فاجعه است.

این کارگردان و مدرس دانشگاه یادآور شد: ما در دیالوگ دنبال شبیه شدن نمی‌گردیم بلکه دنبال «ضد» هستیم،  چرا از انتقاد و دیالوگ که از فرانسه و خارج اخذ کردیم در دوره‌ای اکنون دور شدیم و تئاتر ایرانی دیگر به اندازه تئاتر درجه هجدهم آنها هم نیست. در دیالوگ باید چیزی به دست بیاوریم نه اینکه چهارنعل شبیه آنها شویم.

صادقی ادامه داد: اگر دیالوگی با تئاتر غربی و مبانی فلسفی و فرهنگی آنها داریم که باعث شده بهم نزدیک شده و از هم یاد بگیریم امروز در عرصه فرهنگ و هنر به کل رنگ باخته و این شروع یک فاجعه است. یک جایی باید خط‌کشی کنیم و در کنار استفاده از تکنیک و فنون آنها روح ایرانی را از یاد نبریم. اگر توقع ایجاد دیالوگ با فرانسه داریم ضمن یادگیری فنون روز روح خود را فراموش نکنیم. اگرنه دیالوگ را در چه می‌بینیم؟

در ادامه پیام ویدئویی ژان کلود کریر برای این مراسم پخش شد که در آن این نمایشنامه‌نویس و فیلمنامه‌نویس ابتدا جمله‌ای به زبان فارسی گفت مبنی بر اینکه «من ژان کلود کریر هستم، یک نویسنده فرانسوی» و در ادامه چنین مطرح کرد:

امروز باید در حضور اصحاب تئاتر و در حضور شما صحبت می‌کردم اما باید در بیمارستان به مدت سه روز بستری باشم. اما مایل بودم چند کلامی با شما صحبت کنم البته فارسی بلد نیستم و کسی آن را ترجمه می‌کند بسیار خرسندم در کشوری هستم که سال‌های زیادی است آن را به دلایل متعددی می‌شناسم اول اینکه با نهال تجدد زنی ایرانی و فرهیخته بزرگ ازدواج کردم.

اکنون می‌خواهم درباره کشوری که سال‌هاست توجهم را به خود معطوف کرده حرف بزنم و در این زمینه باید درباره عطار حرف بزنم که به فرانسه ترجمه شده است. از این متن شاعرانه به درخواست پیتر بروک که سی و پنج سال با او کار کردم نمایشنامه «مجمع پرندگان» را سال ۷۹ و برای او نوشتم که در کشورهای زیادی از جمله ایران کار شد و به زبان فرانسه هم ترجمه شد. من با این متن رابطه شخصی و عمیق و عاطفی برقرار کرده و بارها به آن رجوع کردم و این یکی از دلایل وابستگی من به ایران بود. وابستگی دیگری به کشور هندوستان هم داشتم که در مورد آن بسیار کار کردم.

همچنین مایلم راجع به شیوه‌ای صحبت کنیم که در خصوص متن عطار کار کردم. چراکه متنی بود که می‌شناختیم اما هیچ‌گاه تصور اینکه نمایشنامه‌ای از آن بسازیم را در ذهن نداشتیم. شعری بود که از ایده رفتن و به سیمرغ پیوستن جمعی از پرندگان سخن می‌گفت که پرنده‌ای فرمانرواست و جایی در کوه قاف زندگی می‌کند. پرنده‌ای شجاع و اهل عمل که تمام تلاشش را می‌کند که آنها را هدایت کند. ما این متن را می‌شناختیم و از آن استفاده می‌کنیم تا به بازیگران جزئیات آوایی و تمرین‌های بدنی بدهیم. مثل شبیه‌سازی پرواز پرندگان خیلی برایمان مفید و کاربردی بود.

روزی در سال ۱۹۷۹ در فستیوال آوینیون فرانسه امکان اجرای نمایش را پیدا کردیم. نمایشنامه کامل را نداشتیم. در ماه ژانویه بودیم و باید برای ماه ژوئیه اجرا می‌کردیم. تقریبا به فاصله شش ماه. پیتر بروک از من پرسید که آیا فکر می‌کنی بتوانی نمایشنامه‌ای بر مبنای اثر عطار بنویسی که نمایشنامه هم نیست و من کارگردانی آن را هم زمان به عهده بگیرم؟ به او پاسخ مثبت دادم و در طی چهار الی پنج ماه به شدت کار کردیم.

قبل از اجرای این نمایشنامه (که به موفقیت چشم‌گیری رسید و همچنان هم موفق است) و بعد از اجرای آن، این اثر عطار همواره با ما بود. به این معنی که برای ما اروپاییان این متن اولین گام به سمت فرهنگ‌های دیگر، اندیشه‌های دیگر، احساسات دیگر و شیوه‌های متفاوت نگاه به دنیا بود و از آن زمان به بعد به سمت هندوستان گرایش پیدا کردیم. اما دائما به مجمع پرندگان برمی‌گشتیم چراکه اولا متن کوتاهی بود و نمایشنامه در یک ساعت و ۲۰ دقیقه اجرا می‌شد و چندبار هم پیش آمد که من و همسرم این نمایشنامه را در روستاهای کوچک جنوب فرانسه به همراه موزیسینی که در نهایت سه نفر می‌شدیم به دو زبان آن را اجرا می‌کردیم و همیشه مبهوت از موفقیت آن بودیم. با درون مایه و موضوع عمیقی که داشت، این سفر طولانی با تمام خستگی‌ها و خطراتش که در نهایت تو را در مقابل خودت قرار می‌داد. همانطور که مولانا بعدا با خلاصه کردن ایده عطار گفت که سفری طولانی را انجام می‌دهیم تا به خود مسافر برسیم. جمله‌ای که برای ما اساسی بود و سعی کردیم آن را حفظ کنیم. بزرگترین تغییری که در متن عطار انجام دادم برای اینکه به جمع پرندگانی که از آن صحبت می‌کند برسیم این بود که پرندگان داستان‌هایی را مطرح می‌کنند که تداعی‌گر شخصیت‌های مختلفی در ذهن بودند و در یک لحظه تصمیم به حرکت می‌گیرند. با موافقت پیتر بروک از آن‌جایی که بی‌تحرکی و سکون طولانی مدت وجود داشت تصمیم گرفتیم که پرندگان را به حرکت درآوریم. در نهایت حرکت زودتر آغاز شد و داستان‌هایی که تعریف می‌شد در حین سفر اما در نهایت قبل از رسیدن به دره سیمرغ بازگو می‌شد.

این بزرگترین تغییر بود. غیر از اینکه خب نمایشنامه ابتدا به زبان فرانسه و بعد به زبان انگلیسی و سپس اسپانیایی و فکر می‌کنم در نهایت به ۱۵ زبان اجرا شد و حتی یک نسخه به زبان کره‌ای از آن به صحنه رفت. بنابراین این متن تا مدت‌ها با ما بود. هفته پیش پیتر بروک را دیدم و باز در موردش با ایشان صحبت کردم. چراکه برای ما تجربه‌ای بسیار قوی و تاثیرگذار بود و خیلی خوشحال شدم  که شنیدم نمایشنامه به فارسی هم ترجمه و استقبال خوبی از آن شده است.

دوست داشتم در مورد همه اینها در این جمع صحبت کنم اما در این وضعیتی که در بیمارستان هستم نمی‌توانم بیشتر سخن بگویم. اما می‌خواستم مساله‌ای مهم را بازگو کنم؛ اینکه تئاتر قدیمی‌ترین شیوه هنرهای نمایشی است. چراکه تنها نیاز به یک موجود زنده در برابر گروهی دیگر دارد و قبل از تمامی هنرها وجود داشته است و به همین خاطر زنده‌ترین نوع هنرهاست. چیزی که تعجب‌آور است این بوده که تئاتر نه تنها نمرده بلکه امروز به طرز شگفت‌آوری مبدع و غیر منتظره است و مثل موجودات زنده مثل خود ما در تمامی جهان حرکت می‌کند و این اتفاق از ابتدای قرن ۲۰ رخ داده است. چرا؟ در این باره با پیتر بروک خیلی حرف زدیم و فکر می‌کنم دلیل این است که تئاتر دست از رئالیست بودن کشیده است. تئاتر قرن ۱۹ سعی بر این داشت که دقیقا چیزی را روی صحنه نمایش دهد که در دنیای واقعی هم وجود داشته. اما از زمانی که سینما در اواخر قرن ۱۹ پدید آمد و برآمده از دنیای واقعی بود و نمی‌توانست چیزی غیر از آن را نشان دهد ناگهان تئاتر با حضور استانیسلاوسکی و خصوصا با حضور آنتوان در فرانسه خودش را از قید و بند رها کرد و از قید لزوم نمایش به مو به مو رئالیستی بودن وقایع به هزاران جهت رفت و هم اکنون هم به همین صورت است. این را می‌دانم و می‌گویم چون بیست سال است که مدیر یک جشنواره تئاتر در فرانسه هستم. مواردی که دیدم خیلی تعجب‌آور بود و می‌خواستم امروز با مثال برای شما شرح دهم اما متاسفانه بیماری، کهولت سن و خستگی، فصل دیگری را رقم زد. در نهایت می‌توانم به شما بگویم به شمایی که تصمیم گرفتید در حوزه تئاتر کار کنید که شما در شکلی از نمایش هستید که قدیمی‌ترین و در عن حال جدیدترین نوع نمایش است. شکلی که نه تنها به گفته پیتر بروک اجازه نشان دادن را می‌دهد بلکه تداعی‌گر نیز هست. با چند ژست چند رنگ و حتی چند کلمه می تاونیم گاهی در فضایی محدود دنیایی را تداعی کنیم.

برایتان آرزوی موفقیت می‌کنم. خیلی به نمایشنامه‌های گذشته رجوع نکنید؛ باید آنها را شناخت به خصوص نمایشنامه های بزرگ کلاسیک و نمایشنامه‌های یونانی را اما سعی کنید که در بطن داستان‌های سنتی و اساطیری ایرانی کارهای جدید خلق کنید.

برایتان صمیمانه آرزوی موفقیت می‌کنم.»

حجت‌الله ایوبی در ادامه این برنامه با بیان اینکه «من هفده سال است افتخار دوستی و آشنایی با آقای ژان کلود کریر را دارم» اشاره‌ای به بیماری این نمایشنامه‌نویس و فیلمنامه‌نویس کرد و گفت: آقای کریر یک ویژگی دارد وقتی حالش را می‌پرسی همیشه می‌گوید نسبت به سن و سالم، حالم خوب است! اگر ایشان می‌گفت حالم خوب نیست از سفر به ایران منصرفش می‌کردم.

ایوبی ادامه داد: ایشان وقتی به ایران آمد بلافاصله بیمار و بستری شد. وقتی گفتم کاش با این حال به ایران نمی‌آمدی گفت اتفاقا فکر کردم در این شرایطی که بر ایران تحمیل شده باید به ایران سفر کرده و از آن دفاع کنم. برنامه‌های زیادی هم برای ایشان در طول اقامت کوتاهش در ایران تدارک دیده شده بود اما ایشان لیست را که دید گفت تنها برنامه‌ای که مایل به حضور در آنم، همین برنامه تئاتری است. تا لحظه آخر ایشان قصد جدی برای حضور در مراسم را هم داشت اما پزشکان ایشان را منع کردند.

او با اشاره به علاقه‌مندی ژان کلود کریر به ایران یادآور شد: روزی از او درخواست کردم با صدای دل‌نشینش مولانا بخواند و خیلی سریع پذیرفت. با اینکه دسترسی به کریر برای فرانسوی‌ها هم دشوار است اما تاکنون هرکجا پرچم و فرهنگ ایران مطرح بوده در آن حضور پیدا کرده است.

ایوبی یادآور شد: چند سال پیش می‌گفت بگذارید من با مدیران فرهنگی ایران صحبت و قانع‌شان کنم تئاتر و سینما خطری برای هیچ حکومتی نیست!

او همچنین با اشاره به تاکید کریر بر لزوم اجرای نمایش‌هایی با روح و اصالت ایرانی از سوی کارگردان‌های ایرانی خاطرنشان کرد: ایشان معتقد است سینما و تئاتری می‌تواند به همه جای دنیا سر بزند که از یک جایی آمده و اصالت داشته باشد.

ایوبی ادامه داد: آقای کریر یکی از کشفیات خود را عباس کیارستمی می‌داند و همیشه هم عشق او را داشت. ایشان می‌گوید در دهه ۷۰ که سینمای فرانسه به بن‌بست رسیده بود و حرفی نو برای گفتن نداشت، ناگهان دیدم فیلمی آمده به نام «خانه دوست کجاست» و این تنها فیلمی بود که دوبار پشت سر هم آن را دیدم و حس کردم راه نویی در سینمای جهان باز شده است. آقای کریر می‌گوید سینمای ایران به سینمای فرانسه کمک کرد. کیارستمی به ما یاد داد بدون پول هم می‌شود مقابل سینمای هالیوود ایستاد.

ایوبی در پایان یادآور شد: من از طرف آقای ژان کلود کریر ماموریت دارم از شما حاضران در این برنامه قدردانی کنم.

در پایان این مراسم شهرام گیل‌آبادی (مدیرعامل خانه تئاتر) از اعطای نشان عالی خانه تئاتر به ژان کلود کریر خبر داد و گفت بعد از این مراسم او، ایرج راد و بهزاد فراهانی به نمایندگی از اعضای خانه تئاتر و هنرمندان به دیدار این نمایشنامه‌نویس و فیلمنامه‌نویس در بیمارستان خواهند رفت.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز