خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با خواننده سال‌های دور مطرح شد؛

تکنولوژی نسل ما را معلق کرد/ در آن دوران به ما اجازه برگزاری کنسرت نمی‌دادند/ دهه هشتاد فصل ظهور خوانندگان اینترنتی بود

تکنولوژی نسل ما را معلق کرد/ در آن دوران به ما اجازه برگزاری کنسرت نمی‌دادند/ دهه هشتاد فصل ظهور خوانندگان اینترنتی بود
کد خبر : ۷۱۹۱۴۹

بهنام صفاریان، خواننده دهه‌های هفتاد و هشتاد که در حال حاضر در عرصه تهیه‌کنندگی فعال است، درباره دلایل فاصله گرفتن خود از دنیای موسیقی می‌گوید: با ورود تکنولوژی نسل ما به نوعی معلق شد؛ زیرا نه متعلق به نسل دیجیتال بودیم و نه توانستیم به فعالیت‌های آنالوگ ادامه دهیم.

به گزارش خبرنگار ایلنا، بهنام صفاریان یکی از خوانندگان عرصه پاپ است که به اتفاق برادرش بهروز توانست در فضای بسته و محدود دهه هفتاد به فعالیت‌های هنری بپردازد و طرفداران بسیاری پیدا کند. بهنام صفاریان مانند اغلب هم‌نسلانش سال‌هاست از فضای حرفه‌ای فاصله گرفته و در عرصه خوانندگی هیچ فعالیتی ندارد. او در گفتگوی پیش‌رو از بی‌انگیزه‌گی هم‌نسلانش گفت و دلایل عدم حضورش در عرصه اجرا و نیز دیگر فعالیت‌های هنری‌ که این روزها در پیش گرفته است.

شما به اتفاق هم‌نسلانتان در فضای خاص دهه هفتاد و هشتاد به فعالیت در زمینه موسیقی پرادختید و به نوعی با فضای محدود آن دوران کنار آمدید با این حال هرچه گذشت کم‌کارتر شدید، تا اینکه به کلی از کار فاصله گرفتید، چرا؟

به نظرم ظهور اینترنت خیلی به این روند کمک کرد و باعث شد من و برخی هم‌نسلانم از موسیقی و فعالیت‌های حرفه‌ای دور شویم. ما متعلق به نسل آنالوگ بودیم نه دیجیتال. در آن زمان من نیز مانند هم‌دوره‌ای‌هایم که تلاش می‌کردند موسیقی پس از انقلاب را ارتقا دهند، شروع به فعالیت کردم. در سال 1376 تهیه و تولید آلبوم «مسافر» شادمهر را شروع کردیم و پیش رفتیم تا زمانی که به اوسط دهه هشتاد رسیدیم و نوبت به نسل خوانندگان اینترنتی رسید.

در همین زمان بود که ماهواره و شبکه‌های متعدد آن جای خود را در میان مردم باز کردند؟

بله همینطور است. ماهواره نیز یکی از عواملی است که  به مطرح شدن خوانندگان اینترنتی کمک کرد.

این تغییر وضعیت چه تاثیری بر فعالیت خوانندگان دهه هفتاد و هشتاد گذاشت؟

با ورود تکنولوژی نسل ما به نوعی معلق شد؛ زیرا نه متعلق به نسل دیجیتال بودیم و نه توانستیم به فعالیت‌های آنالوگ ادامه دهیم. البته در همان مقطع تلاش کردیم خودمان را با نسل دیجیتال وفق دهیم، اما این امکان میسر نشد، از طرفی دیگر نتوانستیم فعالیت‌های آنالوگ‌مان را ادامه دهیم.

درست است که پیشرفت سریع تکنولوژی فعالیت هنرمندان عصر آنالوگ را تحت تاثیر قرار داده، اما وضعیت تا آن حد بغرنج نیست که باعث خانه‌نشین شدن هنرمندان دهه‌های قبل شود.

ببینید آن زمان اگر آلبومی منتشر می‌شد تبلیغات زیادی نداشت و تنها تبلیغ آن پوستری «A3» یا «A2» در مراکز فرهنگی و بر ویترین کاست‌فروشی‌ها نصب می‌شد. همان یک پوستر خیلی در جذب مخاطب موثر بود. در حال حاضر وضعیت به گونه‌ای است که به‌طور مثال اگر خواننده‌ای مانند امیر تاجیک اثری باکیفیت تولید کند، خواننده‌ای دیگر که تجربه زیادی در عرصه موسیقی ندارد و پیشینه‌اش  قابل دفاع نیست و فاقد صدای مناسب است هم ناگهان با انتشار اثری سخیف در فضای اینترنت و پخش آن در فضای مجازی توجه همه را به خود جلب می‌کند، تا آنجا که اغلب مخاطبان در خانه، ماشین و مهمانی آن موزیک سخیف را گوش می‌کنند. این اتفاق‌ها باعث دلسردی است که انگیزه هم‌‌نسلانم  را تا حدود زیادی تحت تاثیر قرار داد.

هم‌نسلان شما از وجود اساتید به‌نام موسیقی بهره برده‌اند و شاید دلیل ماندگاری آثار آن سال‌ها همین بود.

بله اغلب هم‌نسلان من شاگردان اساتید بزرگ بودند. متاسفانه آنها امروز در زمینه آموزش خیلی فعال نیستند تا شاگردان کاربلدی را تربیت کنند تا آنجا که می‌دانم فقط یکی، دو نفر از آنها در زمینه آ‌موزش فعال هستند. به طور مثال مانی رهنما و همسرش به تازگی آموزشگاهی تاسیس کرده‌اند و به تدریس و آموزش مشغول هستند.

انگار در دهه‌های قبل موسیقی جور دیگری معنا می‌شد. تنوع سبکی وجود نداشت و خوانندگان کمی مشغول به فعالیت بودند، با این حال مخاطبان به کیفیت اثر توجه می‌کردند و اگر آهنگی ضعیف بود خود به خود از دور خارج می‌شد. الآن این‌گونه نیست و آهنگ‌های سطحی مخاطبان بیشتری دارد. تنوع سبکی و اجرایی را چقدر در این تنزل موثر می‌دانید؟

 بخشی از این اتفاق حاصل کج‌سلیقگی مخاطب است و نمی‌توان تنوع را در این زمینه خیلی موثر دانست.

در فضای فعلی خوانندگان می‌توانند با اجرای کنسرت مطرح شوند. این روند را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در آن دوران به ما اجازه برگزاری کنسرت نمی‌دادند و جز مواردی معدود، خوانندگان نمی‌توانستند به راحتی کنسرت برگزار کنند. باتوجه به وضعیت موجود می‌توانم بگویم موسیقی مسیر خوبی را طی نخواهد کرد.

در حال حاضر اشخاصی در زمینه خوانندگی فعالیت می‌کنند که حتی الفبای موسیقی را نمی‌دانند. اغلب آنها نحوه صحیح خواندن را نمی‌دانند،‌ یعنی حتی نمی‌توانند کوک بخوانند اما این مسئله آنقدرها هم مهم نیست زیرا می‌توانند به کمک کامپیوتر و ابزارها و سیستم‌های مختلف کیفیت صدای خود را به طور کاذب ارتقا دهند و به اصطلاح کوک بخوانند سپس تک آهنگی بیرون می‌دهند که  سروصدای زیادی می‌کند و پس از آن بدون هیچ سابقه‌ای اقدام به برگزاری کنسرت می‌کند.

در این میان تهیه‌کنندگان و برگزارکنندگان کنسرت، اعم از موسسات و ارگان‌های دولتی و غیردولتی چقدر مقصرند؟

بی‌شک، بخشی از این کاستی مربوط به فعالیت تهیه‌کنندگانی است که در واقع هنرمند نیستند و تفکرات هنری ندارند و اقتصادی می‌اندیشند. این اشخاص باعث شده‌اند که پول‌های هنگفتی وارد موسیقی شود. همان تهیه‌کنندگان به سراغ آن ناخوانندگان پرطرفدار می‌روند و با ارائه مبالغ هنگفت آنها را به اجرای کنسرت ترغیب می‌کنند. مردم هم بی‌خبر از این کنسرت‌ها استقبال می‌کنند و به کیفیت اثر توجهی ندارند.

ببینید نسل من با آن بیست سال فاصله‌ای که از سال 56 تا 76 به طول انجامید، تلاش کرد آن موسیقی فاخر را در شکل بهتر ادامه دهد. به‌طور مثال زمانی که مشغول ساخت ترک‌های آلبوم «مسافر» شادمهرعقیلی بودیم عناصر زیادی را مدنظر داشتیم و جزییات برایمان مهم بود و به مقولاتی چون هارمونی و تحریرها توجه بسیاری می‌کردیم. ‌همه این وسواس‌ها باعث شد آلبوم «مسافر» و دیگر آثار آن دهه هنوز هم قابل شنیدن باشند. اتفاقأ چند روز پیش در کافی‌شاپی حضور داشتم که موسیقی زنده داشت. اعضای آن گروه زمانی که مرا شناختند به واسطه حضورم، چند ترک از آلبوم «مسافر» را نواختند. زمانی که آن آهنگ‌ها را ‌شنیدم مو به تنم راست ‌شد، زیرا به آ‌ن سال‌ها و روزها برگشتم و با خودم گفتم عجب دوران خوبی بود و چقدر حس و حال‌های قشنگ وجود داشت و آثار تولیدی چه کیفیت بالایی داشتند

از اینکه هنرمندان به راحتی در عرصه خوانندگی فعالیت می‌کنند، ناراحتید؟

اصلأ. واقعیت این است که ما هنرمندان انحصارطلبی نبودیم و این گونه نبود که بگوییم فقط ما خواننده‌ایم و فقط ما باید در این زمینه فعالیت کنیم. الان هم نظرم همین است. هیچ اشکالی ندارد که خوانندگان زیادی در عرصه موسیقی فعالیت کنند، اما کاش واقعا خواننده باشند نه ناخواننده و بحثم نیز همین است. در حال حاضر 90 درصد از خواننده‌هایی که می‌بینید بر روی استیج می‌روند به صورت «پلی‌بک» می‌خوانند و مقابل مردم ادای خواندن را درمی‌آورند که نمونه آنها را دیده‌اید.

بله و چند ماه پیش یکی از این خواننده‌های «پلی‌بک» کارش به دادگاه کشید و جریمه‌ای برایش صادر شد.

آن خواننده یکی از چندین مورد بود و قربانی شد. خوانندگان زیادی داریم که با این شیوه غلط به اجرا می‌پردازند.

درباره این روال کمی توضیح دهید چگونه می‌شود که با این روش روی استیج حاضر می‌شوند؟

واضح است. زمانی که خوانندگان طی اجرای زنده نمی‌توانند در گام‌های بالا بخوانند، آهنگ‌های آلبومشان را در استودیو دوباره‌خوانی می‌کنند، آن‌هم با همان گروهی که قرار است در کنسرت به اجرای اثر بپردازند.

دلیل این دوباره خوانی چیست؟

دلیلش مشخص است. آنها نمی‌خواهند آهنگ موردنظرشان شبیه ترکی نباشد که در آلبومشان وجود دارد و مردم نیز برای آن اجرای غیرزنده صد و پنجاه تا دویست هزار تومان هزینه می‌کنند. این بی‌احترامی به مخاطب است و نوعی کم‌فروشی. مانند اینکه شما بلیت تئاتر بخرید و در سالن برای شما فیلم نمایش دهند! مشخصا مخاطب برای دیدن اجرای زنده بلیت خریده و آمده است تا نفس بازیگر را حس کند نه اینکه به دیدن فیلمی بنشیند که پیشتر بارها ادیت شده است. در کنسرت هم چنین روالی وجود دارد.

شما زمانی در تلویزیون فعال بودید و حال نه. این عدم همکاری خواسته شماست یا مواضع مدیران تلویزیون؟

در حال حاضر با سازمان صداوسیما همکاری می‌کنم و تعاملات خوبی داریم. در تلویزیون به عنوان تهیه‌کننده فعالیت می‌کنم و اتفاقا در حال حاضر برنامه‌ای بسیار باکیفیت و متفاوت را در دست تولید دارم.

کمی درباره آن برنامه توضیح دهید.

ترجیح می‌دهم تا زمانی که همه چیز قطعی و نهایی نشده درباره جزییات آن توضیحی ندهم. اما می‌توانم بگویم اگر آن برنامه روی آنتن برود جزو آثار پرمخاطب سیما در سالهای اخیر خواهد بود و مورد استقبال مخاطبان قرار خواهد گرفت.

برنامه موسیقی محور است؟

خیر برنامه ربطی به موسیقی ندارد بلکه در زمینه خودرو است.

 در زمینه موسیقی به چه فعالیت‌های دیگری مشغول هستید؟

با مرکز موسیقی صداوسیما همکاری تنگاتنگی دارم و در زمینه تولید تراک‌های سفارشی، مناسبتی و غیرمناسبتی، همچنین تولید ویدئوکلیپ و نماهنگ فعال هستم.

با توجه به آنکه به تهیه و تولید اثر در حوزه موسیقی مشغولید، وضعیت اقتصادی کنسرت‌ها را چگونه می‌دانید؟

در زمینه تهیه موسیقی آنطور که باید فعال نیستم؛ اما خبر دارم که کنسرت‌ها به طور معمول فروش خوبی ندارند.

ظاهرا که اینگونه نیست.

ظاهرا بله. شاید در این میان بخواهند آبروداری کنند و از این مساله حرفی نزنند و بلیت‌ها را فروخته شده اعلام کند، اما در واقع اینگونه نیست. به نظرم وضعیت اقتصادی موجود دامنگیر موسیقی و فعالیت‌ کنسرت‌ها نیز شده است. جالب اینجاست که در وضعیت بغرنج اقتصادی به جای آنکه قیمت بلیت‌ها کاهش پیدا کند گرانتر شده و در این میان هیچ‌کس ملاحظه مردم را نمی‌کند.تا آنجا که می‌دانم در تئاتر نیز وضعیت به همین شکل است. وضعیت اقتصادی فعلی عرصه تولید را نیز تحت تاثیر قرار داده است

 برای بهبود وضعیت موجود چه پیشنهادی دارید؟

 زمانی که در برنامه حالا خورشید حضور یافتم آن را برای آقای رشیدپور توضیح دادم. بگذارید پیشنهادم را با ذکر مثالی بیان کنم. به طور کلی ما دو نوع بازیگر داریم یک دسته از آنها در زمینه تئاتر فعال هستند و دسته دیگر در سینما و تلویزیون فعالیت می‌کنند. در این میان آن هنرمندی که بازیگر سینماست شاید نتواند در تئاتر موفق باشد؛ زیرا هنرپیشه تئاتر رسم و آیین صحنه را می‌داند و چند و چون این حرفه را می‌شناسد و فوت و فن‌ها را بلد است. بازیگر تئاتر  باید دیالوگش را یک نفس و بدون تپق بیان کند و گویش خوب و حرکات بدنی مناسب را مدنظر قرار ‌دهد. شاید بازیگری که حرفه‌ای و سوپراستار سینما است این اطلاعات و دانش را نداشته باشد و در نتیجه نتواند دقایقی کوتاه بر روی صحنه حضور یابد. طبیعتا آن بازیگر سینما طی چند برداشت بازی خوبی از خود ارائه می‌دهد و کاستی‌ها را طی تدوین و ادیت برطرف می‌کند. مردم نیز در سینما به دیدن آن فیلم می‌نشینند و از بازی آن شخص تعریف می‌کنند. قرار نیست که این آدم در تئاتر نیز به همان اندازه موفق باشد. در مقابل هنرپیشه‌هایی داریم که در هر دو عرصه موفق هستند مانند آقای مهدی سلطانی. ایشان هم در تئاتر موفقند و هم در سینما نقش‌های متفاوتی بازی کرده‌اند. سریال شهرزاد را به یاد آورید تا متوجه بازی درخشان ایشان شوید. خوانندگان نیز چنین وضعیتی دارند و آنها نیز باید دسته‌بندی شوند.

یعنی حوزه فعالیت خوانندگان باید تفکیک شود؟

به نظرم هنرمندی که خواننده استودیو است و نمی‌تواند اجرای زنده داشته باشد و به نوعی خواننده «پلی بک» محسوب می‌‌شود بهتر است همان تک آهنگ‌هایش را منتشر کند. بله همانطور که گفتید بهتر است نحوه فعالیت خوانندگان دسته‌بندی شود که ایجاد این روند به نوع مدیریت مسئولان دفتر موسیقی و وزارت ارشاد مربوط است.  این دو مرجع باید مسئولیت چنین وضعیتی را بپذیرند و از خوانندگان بخواهند تا در حضور کارشناسان به اجرای موسیقی بپردازند و به این ترتیب برای اجرای کنسرت گزینش شوند. در مقابل به خوانندگانی که صلاحیت اجرای کنسرت ندارند نیز فرصتی داده شود تا پس از تمرین و کسب تجربه مجددأ مورد ارزیابی قرار گیرند؛ در نهایت اگر توان آن را داشتند تا در اجرای زنده موفق باشند آنگاه به آنها اجازه اجرای زنده داده ‌شود و در غیر این صورت به همان روش قبلی ادامه دهند و خواننده استودیو باقی بمانند. بهتر است هنرمندانی چون فواد حجازی، بهروز صفاریان، سیروان خسروی و دیگر هنرمندان کاربلدی که با موسیقی بزرگ شده‌اند و بر جزییات آن اشراف دارند، مدیریت و برنامه‌ریزی این بخش را به عهده بگیرند. طبق برنامه‌ریزی و ایجاد قوانین کارآمد این کلیت غلط تصحیح خواهد شد.

من معتقدم ما هنرمندان هستیم که باید سلیقه مخاطب را ارتقا دهیم. اگر بخواهیم به خواسته مردم توجه کنیم آنها همیشه جناب‌خان را می‌خواهند. در حال حاضر که جناب‌خان به اجرای آهنگ‌های ریتمیک می‌پردازد اغلب خوانندگان به سراغ تولید و اجرای چنین آهنگ‌هایی می‌روند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز