در نقد مستند "هاشمی زنده است" مطرح شد:
«هاشمی زنده است» به تمسخر جمله امام درباره هاشمی پرداخته/ فیلم، بهترین پاسِ گل به ضدانقلاب است/ نگفتیم میرحسین موسوی منحرف است
نشست نقد و بررسی مستند «هاشمی زنده است» با حضور علی طالبی طادی (کارگردان)، عباس سلیمینمین فؤاد صادقی و احسان رستگار برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، بعد از نمایش مستند «هاشمی زنده است»، فواد صادقی با بیان اینکه این فیلم از ارزش هنری خاصی برخوردار نیست، گفت: سازندگان این فیلم با وجود اینکه دانشجو معرفی شدهاند در واقع یک تشکل شبهدانشجویی هستند که بناست بلندگوی یک جریان خاص قدرتمند در کشور باشند؛ جریانی که در حوادث دهههای اخیر رد پای محسوسی دارد.
وی ادامه داد: تولیدات اینچنینی را به فراوانی میتوان این سالها از شبکههای مختلف تلویزیون دید. اتفاقا با صدای گوینده همین مستند یعنی آقای ناصر طهماسب که یکی از گرانترین گویندگان کشور است.
صادقی افزود: نگاه حاکم بر این جریان را باید در جملات پایانی این مستند دید که معتقد است انقلاب و ریل اقتصاد کشور از سال 68 به بعد به انحراف رفت و با همه تفاوتهای دولتها و مجالس شورای اسلامی که در این 30 سال روی کار آمدند، همچنان بر این انحراف پیش میرود تا وقتی کسی بیاید و این را به مسیر اصلی خودش برگرداند.
وی این نگاه به کشور و انقلاب را نگاهی بسیار خطرناک دانست و گفت: این نگاه برای رأی مردم هیچ ارزشی قائل نیست. اینکه ما حاصل انتخابهای گوناگون مردم در این 30 سال را یکسره انحراف بخوانیم، نشان میدهد که برای رأی مردم و همچنین برای رهبری انقلاب ارزشی قائل نیستیم.
وی ادامه داد بهرحال از سال 68 سکاندار اصلی اداره کشور مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای هستند و بیشترین تأثیرگذاری و اختیارات را در کشور داشتهاند. هیچ شخص دیگری را غیر از رهبر معظم انقلاب نمیتوان نفر اول کشور در این 30 سال دانست. از این رو، نگاه حاکم بر این فیلم، جفا به فردی است که بالاترین مسئولیت را در این 30 سال در کشور داشته است.
وی نگاه توهمآمیز به مجموعه اتفاقات کشور را ویژگی این مستند خواند و گفت: براساس ادعای فیلم، باید بررسی کرد و دید قبل از سال 68 قطار کشور بر کدام ریل بوده که آقای هاشمی از سال 68 آن را منحرف کرده است. تا پیش از پیروزی انقلاب که قطار کشور بر ریل شاهنشاهی بوده است. بعد از پیروزی انقلاب هم که دولت موقت و مهندس مهدی بازرگان اداره کشور را بدست گرفت که قطعا از نگاه سازندگان فیلم منحرف است. پس از او نیز، بنی صدر و بعد از آن نیز دولت مهندس میرحسین موسوی سکان اداره کشور را به دست گرفتند که قطعا به نظر سازندگان فیلم همگی منحرف هستند. به این ترتیب، ما ملتی هستیم که نه از سال 68 که از ابتدای انقلاب، اشتباه کردهایم و طبق این نگاه، امام نیز از ابتدا اشتباه عمل کرده است.
صادقی افزود: روایت فیلم این است که امام در جنگ به یک فرد انحرافی اعتماد کرد و رهبر انقلاب هم در سال 76، درباره یک فرد انحرافی گفتند که هیچکس برای من هاشمی نمیشود.
وی با طرح این پرسش که اگر همه انحرافی بودند، چه کسی میتواند قطار کشور و انقلاب را روی ریل درست بازگرداند؟ گفت: پاسخ این مستند به این پرسش روشن است؛ تنها یک جریان خاص است که میتواند کشور را اداره کند؛ یک جریان امنیتی که در برهههای حساس کشور را نجات داده و اکنون هم اگر به او میدان بدهند، میتواند کشور را نجات دهد.
صادقی با انتقاد از نام مستند گفت: فیلم با عنوان «هاشمی زنده است» به تمسخر جمله حضرت امام درباره آقای هاشمی میپردازد تا بگوید انحراف هنوز هم زنده است. حال آنکه واقعیت این است که آقای هاشمی دو سال است که دیگر زنده نیست و ما باید برای آینده خود تصمیم بگیریم؛ آیا میخواهیم به نسخههایی بازگردیم که همه را انحرافی میدانند؟ در 30 سال گذشته، 5 مجلس اصولگرا و دو مجلس اصلاحطلب بر کشور حاکم شدهاند، برنامههای توسعهای و بودجههای کشور عمدتا در مجالس اصولگرا بسته شده است، آیا میخواهیم بگوییم که همه را باید کنار گذاشت و به سوی یک نسخه جدید رفت که همه را اهل انحراف میداند؟
این نویسنده و روزنامهنگار تأکید کرد: اگر بخواهیم در این فضا حرکت کنیم، بهترین مسیر را برای کسانی باز کردهایم که اصل انقلاب اسلامی را اشتباه میدانند. در واقع نگاهی از جنس نگاه حاکم بر این فیلم، بهترین پاس گل به ضدانقلاب است؛ اینکه ما همه مسئولان این کشور از ابتدا تا امروز را دزد، خائن، منحرف، جاسوس یا نادان خطاب کنیم.
وی با اشاره به تعابیری که فیلم بر آن تأکید دارد، گفت: شاهکارها و نقطه عطفهای فیلم آنجاست که از میان مناظره آقای احمدینژاد و مهندس موسوی در سال 88، بخشی را به نمایش میگذارد که دقیقا رهبر انقلاب در خطبه معروف خود در 29 خرداد 88، شدیدترین واکنش را به آن نشان دادند و به خاطر همین جملات، برای نخستین بار، رئیسجمهوری کشور را با نام در خطبههای نمازجمعه مورد انتقاد قرار دادند. همچنین در فیلم، بخشی از اعترافات زندانیان سال 88 پخش میشود که اتفاقا رهبر انقلاب در واکنش به پخش این اعترافات از تلویزیون در عیدفطر 88 فرمودند اعترافات افراد فقط علیه خودشان دارای صحت است و درباره دیگران بیاعتبار است.
صادقی با تأکید بر اینکه «نگاه حاکم بر این فیلم، هدیه و پاس گل به ضدانقلاب است»، گفت: این نگاه به دلیل تأثیری که در همه رسانههای حاکمیتی دارد، حائز اهمیت است و متأسفانه دانشجویان و جوانانی از جنس سازندگان این فیلم نیز که میخواهند انقلابی باشند، نادانسته تحت تأثیر همان نگاه هستند؛ نگاهی که از سن آنها بیشتر است و نمیدانند که تیشه به ریشه انقلاب میزند.
وی با بیان اینکه «این نگاه به دنبال حذف همه برای گرفتن عنان مطلق قدرت در دست است»، این فیلم را دارای اشتباهات و دروغهای فراوانی دانست و گفت: در بخشهای پایانی فیلم عنوان میشود که آقای هاشمی در استخر فرح پهلوی از دنیا رفتهاند در حالیکه این یک دروغ آشکار است آن هم نه درباره زمان و مکانی که ما و سازندگان فیلم به آن دسترسی نداریم. مکانی هست در تهران متعلق به نهاد ریاست جمهوری که اصلا درون کاخ سعدآباد نیست. باغ کشاورزی بوده به نام ارکیده که بعد از انقلاب به یک ساختمان دولتی جهت برخی ملاقاتهای رؤسایجمهور تبدیل میشود و آبانبار این مجموعه، تبدیل به یک استخر کوچک سرپوشیده شده است. این استخر اکنون هم در اختیار سپاه حفاظت است. متأسفانه کسانی که این فیلم را ساختند هرگز به خود زحمت ندادهاند، بروند ببینند این استخر کجاست. از این رو، من مخاطبان این فیلم را به قضاوت درباره دروغهای فاش این فیلم دعوت میکنم.
این نشست با اظهارات علی طالبیطادی (کارگردان این مستند) ادامه یافت که در واکنش به فؤاد صادقی سخن گفت و جاهایی دیالوگهای پینگ پنگی بین او و صادقی، محل اعتراض سلیمینمین شد.
علی طالبی طادی گفت: ما نگفتیم انحراف ایجاد شده. از اقتصاد گفتیم که یک واقعیت است. کیست بگوید اقتصاد امروز ما انقلابی و اسلامی است. امام خمینی میفرمایند کشور را بعد از من دست لیبرالها میدهید. آقای روغنی زنجانی میگویند که هاشمی یک بیزینسمن بود و کشور را به سمت لیبرالیسم برد ما هم نمیدانستیم کجاست و فقط همراهی کردیم. حتی به احمدینژاد هم انتقاد کردیم که در اقتصاد کلان، کشور را لیبرالی مدیریت کرد، شاید در شئونات رفتاری سادهزیست بود.
وی ادامه داد: در مورد اینکه ما مدیریت رهبری را زیر سؤال بردهایم، به نظرم پشت سر رهبری مخفی نشویم. آقای صادقی میگویند این فیلم به امام توهین کرده است. چه کسی گفته که نقد هاشمی، نقد امام و انقلاب و رهبری است؟
رهبر انقلاب گفتند: من نه شرعا نه عرفا نه قانونا اجازه ندارم در شقوق ریز کشور دخالت کنم. سر قضیه برجام گفتند بنده خوشبین نیستم ولی اجازه دادند بروند و مذاکره کنند. هنوز دو سال نگذشته همه چیز را گردن رهبری میاندازند. دولت به چه شکل سمت مذاکرات رفت؟ رهبری گفتند اگر آنها برجام را پاره کنند ما آتش میزنیم. آقای روحانی بلافاصله گفت برجام چیزی نیست که بعضی فکر کنند بیندازند در منقل آتش بزنند. اینها حافظه تاریخی است. حالا که خورده زمین میگویند رهبری پشت این کار بوده است. درباره موضع ما نسبت به دولت میرحسین موسوی هم، ما نگفتیم آقای موسوی منحرف بوده یا نه.
سلیمینمین نیز گفت: آقای هاشمی فرمانده جنگ بودند. من هم با عنوان این مستند مخالفم. این ایراد به این مستند هست که به جای انتقاد، تندروی دارد و کلیه دستاوردها را بعضا زیر سؤال میبرند. اما من از شما سؤال میکنم مگر آقای هاشمی بنیانگذار این شیوه نبود؟ براساس خاطرات خود آقای هاشمی، ایشان در دولت مهندس موسوی نقش تعیین کننده دارد. خودش نوشته که فلان وزیر را احضار کردم گفتم اینگونه عمل کنید. اما بلافاصله بعد از اینکه ریاست جمهوری را میگیرد چه شیوهای با آقای موسوی دارد؟ عنوان مصیبتکده را چه کسی روی دولت میرحسین موسوی میگذارد؟ ایشان خطبههای متعددی را به تشریح مصیبتکده دولت آقای میرحسین موسوی اختصاص میدهد. درحالیکه نقش تعیینکنندهای در دولت آقای موسوی دارد؛ هم در اداره امور هم در حوزه تعیین خط مشی. چون این آقای هاشمی است که بحث عدالت اجتماعی را ابتدا مطرح میکند و بحث دولتی شدن امور را به صورت جدی پیگیری میکند، اما جوری موضع میگیرد گویی دولت آقای موسوی هیچ دستاوردی نداشته و همه آنچه که در دوران جنگ صورت گرفته، انحراف و فاجعهآفرین برای کشور بود. بعدها وقتی که احمدینژاد به عنوان یک نیروی جوان پیدا شد و به خطا همه عملکردهای انقلاب را زیر سؤال برد، آقای هاشمی تأسف خورد که این چه کاری است.
وی با طرح یک سوال گفت: آیا واقعا اداره دولت در دوران جنگ کار سختی بود یا نه؟ عدالت را رعایت کردن در آن ایام کار سختی بود. آقایان ایرادهایی هم در دولتی کردن اقتصاد و قطع دست بخش خصوصی داشتند اما دستاوردهای این دولت هم کم نبود.
سلیمی نمین با اشاره به ایرادهای که این مستند دارد، ادامه داد: اینکه در سال 58، آقای هاشمی با مقام معظم رهبری به سفر حج رفتند حذف کرده است و میگوید آقای هاشمی با افراد بالا پشت بام رفتند. نمیگوید اقای هاشمی با آقای خامنهای آن شب در پشت بام بودند که خبر تسخیر لانه جاسوسی آمریکا را شنیدند. دوم، اینکه بگوییم آقای هاشمی، امام را مجبور کردند، تحقیر امام است نه نقد هاشمی. امام اگر صلح را پذیرفت براساس واقعیاتی بود که بخشی از آن را آقای هاشمی برایش تشریح کرد. امام معتقد بود صلح پایدار از مسیر پیروزی در نبرد نظامی اتفاق میافتد ولی واقعیت تلخ شرایط آن روز باعث شد امام صلح را بپذیرد. آقای هاشمی تنها بازیگر این ایام نیست. امام براساس واقعیت موجود به این نتیجه میرسد که امروز پذیرش صلح به نفع جامعه است. سوم، مستند به موضوع مک فارلین وارد نشده است. چهارم، برخی مونتاژها در فیلم خطاست آنجا که بنحوی تلاش میشود این تلقی را ایجاد کند که آقای هاشمی دارد برای بوش پدر کف میزند. پنجم، موسیقیای که روی تصاویر سفر حج آقای هاشمی کار شده، موسیقی در شأن حج نیست. آقای هاشمی در آن تصاویر در حال عبادت حج است ولی موسیقی برای استقبال از اشراف عرب و طاغوت است. به کار گرفتن این موسیقی درباره آقای هاشمی خطاست. ششم، مستند میتوانست به بحث استقراض در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی به خوبی وارد شود که اصلا به آن نپرداخته است. یکی از ایرادات اساسی که به دولت آقای هاشمی وارد است، بحث استقراض نه برای سرمایهگذاری کلان بلکه گاهی برای مصرف است. هفتم، نکته مهم این است که معتقدان به اقتصاد باز، به سیاست باز اعتقادی نداشتند. اقتصاد باز برای قشر خاصی دستاوردهایی داشت که نباید اجازه میدادند مردم بر آنها نظارت کنند برای همین فضای سیاسی را به شدت بستند. هشتم، درباره کنار رفتن آقای عارف، مستند به لحاظ تاریخی دچار اشتباه است. آقای عارف تحت فشار اصلاحطلبان و با دلخوری شدید کنار رفت. ولی مستند میخواهد بگوید که این کنارهگیری طبق برنامهریزی بوده است.