رقص سماع در قونیه زنده ماند، اگر در ایران بود اجازه نمیدادند
شهرام ناظری میگوید رقص سماع، موسیقی و... در قونیه زنده مانده است. اگر در ایران بود اجازه نمیدادند و این یک خوش شانسی برای ماست که مولانا در قونیه است.
به گزارش ایلنا به نقل از آناتولی، شهرام ناظری به مناسبت گرامیداشت هفتصد و چهل و پنجمین سالگرد درگذشت مولانا جلالالدین رومی، به شهر قونیه ترکیه سفر و کنسرتی رایگان برای علاقهمندان اجرا کرد. او شب 15 دسامبر 2018 (24 آذر 1397) در مرکز کنگره سلجوقیان شهر قونیه ترکیه روی صحنه رفت.
شهرام ناظری در جواب اینکه او را به عنوان خواننده سبک کلاسیک، عرفانی، حماسی و اصیل میشناسند و نظر خودش در این رابطه چیست، گفت: به اعتقاد من نظری که جامعه راجع به یک خواننده و سبک هنری او بیان میکند، درستتر است. این جامعه است که ترجیح میدهد چه اسمی را برای سبک خواننده بگذارد. ما و امثال ما تنها یک صدا نیستیم، بلکه تفکری همراه با تاریخیم. بنابراین آن بخش عرفانی٬ حماسی٬ اصیل و یا مقامی که من روی آن کار کردهام و جزئی از ایدههای ذهنی من بوده، میتواند در مورد من درست باشد.
او در پاسخ به این سوال که شما در موسیقی خود از اشعار مولانا استفاده میکنید و او چه ویژگی خاصی برای شما دارد، ادامه داد: مولانا یک حالت سمبلیک از تاریخ عرفان ایرانی و همه شرح مبارزات و اهدافی است که در این مکتب بوده است. هم از نظر معنوی و هم اجتماعی، مولانا یک نمونه سمبلیک و کامل همه اشعار و عرفا است. عطار و سنایی و حلاج و بقیه در مولانا جمع شدهاند. با آن که همه کتابهای درسی در ایران سعی در کشاندن ما به سمت سعدی داشتند، ولی من شاید به خاطر تربیت خانوادگی به سمت این مکتب و مولانا کشیده شدم و آن را در موسیقی ایرانی برجسته کردم.
این خواننده آواز ایرانی در پاسخ به اینکه تعریف شما از موسیقی ایرانی چیست، تصریح کرد: موسیقی ایران یعنی موسیقی ملی ایران، متشکل از همه جغرافیا و قومیتهای آن از فارسی و ترکی گرفته تا کردی و.... است. موسیقیای که در سراسر ایران و در نواحی و مناطق مختلف کشور تولید میشود، موسیقی ملی ایران است. البته باید موسیقی سنتی و موسیقی ملی را تعریف کنیم. موسیقی سنتی که با امثال بنان شناخته میشود و در پایتخت است، استخر کوچکی از موسیقی ملی ایران است. ولی چون در پایتخت بوده و روی آن کار شده و بیشتر پخش شده، همه آن را به اشتباه موسیقی ملی میدانند.
او در این مورد که آیا ترکیه و قونیه میزبان خوبی برای مولانا بوده است، گفت: صد در صد. اتفاقا یکی از شانسهای ما این بوده که مولانا در قونیه زندگی کرده و درگذشته است و این عاملی شده که مکتب مولانا باقی بماند. ما قدر نمیدانیم و شاید اگر مولانا هم در ایران میبود به سرنوشت ابوالحسن خرقانی و بایزید بسطامی و ... دچار میشد ولی در ترکیه چراغ مکتب مولانا روشن مانده است. رقص سماع و موسیقی و ... در قونیه زنده مانده است. اگر در ایران بود اجازه نمیدادند و این یک خوش شانسی برای ماست که مولانا قونیه است. درواقع او به دلیل اینکه اینجا بود توانست اینقدر عالمگیر و اشعارش تا این حد جهانی شود. برخی اظهارات تبعیضآمیز در مورد مولانا مطرح میشود، در حالی که او اصلا در کودکی به اینجا آمده، اینجا عاشق شده، ازدواج کرده، بچهدار شده، با شمس آشنا شده و در این فرهنگ بزرگ شده است. البته مولانا و اکثر مشاهیر متعلق به همه جهان هستند، نه یک ملت یا جغرافیای خاص.
ناظری در پایان در این مورد که آیا با هنرمندان ترکیه آشنایی٬ ارتباط و یا همکاری دارد، گفت: من سالهای سال است که به قونیه میآیم و به صورت رایگان اجرا میکنم. در این مدت برخی از هنرمندان تُرک را دیدم اما این که از نزدیک آشنا شویم و بخواهیم همکاری کنیم، پیش نیامده هرچند انتظار داشتم و میخواستم که این اتفاق بیفتد. البته نهادها و سازمانهای مختلف در این شهر خیلی به ما کمک کردهاند مثلا اسین چلبی از نوادگان مولانا از ما تقدیر کرد و دیگر سازمانهای اینجا مانند اداره فرهنگ و گردشگری خیلی به ما کمک کردند و برخی ابزار مانند دستگاه صوتی و سالن برای برگزاری کنسرت را در اختیار ما قرار دادند. اما من از هنرمندان تٌرک به دلیل این که پیگیر آثار مولانا و شناساندن او بودهام و کارهایم در این راستا بوده است انتظار همکاری بیشتری داشتم.