خبرگزاری کار ایران

در نقد و بررسی «در کوه‌های کابل زنی است که» مطرح شد:

نویسنده در یک موقعیت مردانه، روایت زنانه‌ای ارائه می‌دهد

نویسنده در یک موقعیت مردانه، روایت زنانه‌ای ارائه می‌دهد
کد خبر : ۶۸۸۷۰۳

شانزدهمین نشست تئاتر کاغذی با حضور میلاد اکبرنژاد، علی‌رضا نراقی و بهزاد صدیقی توسط باشگاه تئاتر فرهنگسرای ارسباران و با همکاری مؤسسه افرامانا برگزار شد.

به گزارش ایلنا، در شانزدهمین نشست تئاتر کاغذی ابتدا نمایشنامه «در کوه‌های کابل زنی است که» نوشته میلاد اکبرنژاد نقش‌خوانی شد و سپس این اثر با حضور مهمانان این نشست مورد بررسی قرار گرفت.

بر اساس این گزارش، میلاد اکبرنژاد؟ نویسنده نمایشنامه در کوه های کابل زنی است که در ابتدای این نشست یادآورشد: این نمایشنامه را در اوایل دهه ۸۰ نوشتم. در جشنواره تئاتر منطقه‌ای آن سال‌ها اجراشد اما به متن و اجرا هیئت داوران توجهی نکردند. بماند که نگاه برخی از مسئولین هم باعث شد که این اثر اجرای عمومی نشود.

وی اضافه کرد: زمانی که این اثر را با موضوع و جغرافیای افغان نوشتم کمتر نویسنده‌ای این موضوعات را در نمایشنامه‌هایش آورده بود. خوشبختانه چنین موضوعی در آثار درام ایرانی زیاد تجربه شده است. اما با احترام به همه این نمایشنامه‌نویسان اغلب این آثار در فضاهای تکراری قرار دارند یا آثار ماندگاری نشدند.

در ادامه بهزاد صدیقی، دبیر سلسله نشست‌های تئاتر کاغذی، با اشاره به دو نمونه از نمایشنامه‌های موفق ایرانی که زبان و شخصیت و جغرافیای افعانستان را به خوبی نشان داده است، گفت: نمایشنامه خروس نوشته محمد رحمانیان و خسوف نوشته ایوب آقاخانی از نمونه‌های موفق این نوع درام است که ماندگار خواهند شد. اما میلاد اکبرنژاد جزو آن دسته از نمایشنامه‌نویسانی است که در حوزه‌های متعددی قلم زده است؛ هم  در حوزه جنگ، هم در تئاتر دینی و هم در تئاتر اجتماعی و ... علاوه بر این از معدود نمایشنامه‌نویسانی است که به زبان در آثارش توجه زیادی می‌کند و نوع چینش کلمات و گفت وگوها و نثر آهنگین برخی از نوشته‌هایش نشان از این توجه دارد. در واقع او به زایش کلمات و واژگان در نوشتن نمایشنامه فکر می‌کند.

علی‌رضا نراقی، منتقد تئاتر، در آغاز سخنان خود گفت: در این نمایشنامه با آن که داستان نمایشنامه و آدم‌های آن در جغرافیای افغانستان هستند، اما نویسنده با زبان خاص خود متنش را نوشته است و این به نظرم خوب است نویسنده سعی نکرده از سبک زبانی خود در نوشتن نمایشنامه فاصله بگیرد و با اعراب‌گذاری و استفاده از گویش افغانی دیالوگ‌ها را در کنار هم قرار دهد.

وی در ادامه تصریح کرد: نویسنده در این اثر در یک موقعیت مردانه، روایت زنانه‌ای از درام خود را ارائه می‌دهد.

نراقی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به نظر هلن سکسو، منتقد، نظریه‌پرداز و فیلسوف اروپایی یادآورشد: روایت مردانه به سمت انسجام و همگرایی می‌رود. از سویی بدن زن متکثر است و به همین دلیل زبان اثر هم متکثر می‌شود. بر اساس همین نظریه، در این درام هم این ویژگی دیده می‌شود. در نمایشنامه در کوه‌های کابل ... نویسنده، موقعیت برزخی با آدم‌های متنوع می‌آفریند و به یک روایت متکثر رسیده است.  

 این منتقد اضافه کرد: نویسنده این نمایشنامه برخلاف همیشگی که عموما روایت آشنایی از زنان افغان که که زنانی رنج کشیده و غمخوار را تصویر می‌کنند از نشان دادن چنین زنانی فاصله می‌گیرد و روایت دیگری از زن افغان ارایه می‌دهد.

این پژوهشگر تئاتر تصریح کرد: در این اثر زن سوالات اساسی می‌پرسد و گفت و گوی منطقی بین زن و مرد ایجاد می‌شود و به سبب نوع روایتی که نویسنده انتخاب کرده، زبان و دیالوگ و روایت در هم ممزوج می‌شود و نوعی درهم‌ریختگی دراماتیکی در این اثر به وجود می‌آید. به لحاظ کنش زبانی این میراثی است از استاد بهرام بیضایی داریم و این رویکرد نو به زبان و روایت در اثر برگرفته از همین میراث است.  

میلاد اکبرنژاد، نویسنده نمایشنامه «در کوه‌های کابل زنی است که» گفت: به نظرم الزاما زبان، لهجه و گویش نیست. من در مصاحبه‌ای از بهرام بیضایی خوانده بودم که همین که آهنگ کلمات جغرافیای خاصی را اگر بشنویم به ریتم و ساختمان زبان آن جغرافیا می‌توانیم نزدیک شویم. (نقل به مضمون) به همین دلیل در اثر تلاش کردم در نوشتن این دیالوگ‌های این اثر آهنگ و ساختار زبان را به کار بگیرم و از کاربرد مرسوم در گویش و زبان افغانی پرهیز کردم.

وی هم‌چنین اضافه کرد: من نه فمنیست هستم و نه طرفدار سرسخت این نوع این نوع دفاع از حقوق زنان اما به این اعتقاد دارم در جهان کنونی امکان زور گفتن به زنان نباید فراهم باشد. متأسفانه در همه مناسبات جنگ دو قشر هستند که نه راه پس دارند و نه راه پیش؛ یکی کودکان و دیگری زنان و زنان و کودکان همیشه در جنگ بیش از بقیه آسیب پذیرترند و بیشتر از بقیه حقوق‌شان نادیده گرفته می‌شود. در این اثر هم به زن هم بر اساس همان نوع روایتی که انتخاب کردم این توجه بیشتر است.

بهزاد صدیقی، در بخش دیگری از این نشست گفت: در این اثر مشخصن سه تم جنگ، گناه و زن دیده شده و این سه تم دیده می‌شود. به نظرم نویسنده به این سه مسئله بدون این که یکی بر دیگری ارجح باشد یا به یکی بیش از بقیه توجه بیشتری شود، پرداخته است. این‌ها مسائلی هستند که در دنیای امروز مورد توجه بسیاری از  هنرمندان و به خصوص نویسندگان است.

علی‌رضا نراقی در پایان این نشست تئاتر کاغذی گفت: اما با همه ویژگی‌های این نمایشنامه، احساسات‌گرایی در همان دیالوگ‌های اولیه آن وجود دارد و این احساسات مخاطب را نیز تحریک و درگیر می‌کند.

در پایان این نشست لوح تقدیری از طرف مدیریت فرهنگی هنری منطقه سه و فرهنگسرای ارسباران به هر یک از مهمانان این نشست اهدا شد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز