در گفتوگو با یحیی شریعتنیا با ایلنا مطرح شد؛
شباهتها و تفاوتهای شکایت محمدرضا شجریان و فرهاد مهراد از صداوسیما
یحیی شریعتنیا (وکیل پیشین خانواده فرهاد مهراد) در واکنش به حکم دادگاه شکایت شجریان از صداوسیما مبنی بر اینکه پخش این آثار موجب شهرت او شده و به زیانش نبوده است، میگوید: به اشتهار رساندن کسی به هیچ عنوان دلیلی بر این نیست که بتوانید به این طریق حق و حقوق طرف مقابل را پایمال کنید.
به گزارش خبرنگار ایلنا، گفتوگوی روز سهشنبه 13 شهریورِ محمدحسین آقاسی (وکیل مدافع محمدرضا شجریان) با خبرگزاری ایرنا و اعلام این خبر که دادگاه، شکایت شجریان مبنی بر پخش بدون مجوز آثارش را در صداوسیما رد کرده و گفته است انتشار این آثار در رسانه ملی موجب شهرت شجریان شده است! واکنشهای بسیاری را برانگیخت، ازجمله عکسالعمل شهرام ناظری (استاد آواز اصیل ایرانی)، حمیدرضا نوربخش (مدیرعامل خانه موسیقی) و گروه نیوش (از گروههای موسیقی که در پی شکایت از صداوسیما است).
یکی از مسبوق به سابقهترین شاکیان صداوسیما در این زمینه که شکایتشان نیز به ثمر نشست خانواده زندهیاد فرهاد مهراد (خواننده، آهنگساز و نوازنده پاپ –راک) بودند که اگرچه در زمان صدور حکم، در شهریور 91، محمدصالح نیکبخت وکالتشان را برعهده داشت اما پیش از او، یحیی شریعتنیا بود که این دعوای حقوقی را تا رسیدن به حکم نهایی پیش برد.
یحیی شریعتنیا (حقوقدان و مشاور حقوقی) در مورد رای دادگاه شجریان مبنی بر «رد شکایت و اعلام اینکه پخش آثار شجریان در صداوسیما، موجب شهرت او شده و به زیانش نبوده است»، گفت: ما هم جلساتی با همین مضمون داشتیم و رئیس دایره حقوقی وقت صداوسیما و روسای شبکههای برونمرزی و درونمرزی این سازمان اولین حرفشان همین بود که ما باعث شهرت فرهاد شدهایم! دفاعی که من در آن جمع که حداقل از 11 نفر، هفت نفرشان بعد از انقلاب به دنیا آمده بودند کردم و منجر به تنظیم یک پروتکل مقدماتی برای محاسبه خسارتهای وارده به خانواده فرهاد شد این بود که آن زمانی که شما هنوز به دنیا نیامده بودید فرهاد معروف بود! و تلویزیون کاری برای اشتهار فرهاد انجام نداده است و همین ماجرا در مورد آقای شجریان نیز حاکم و جاری است و اگرچه ما جزئیات ماجرا را نمیدانیم ولی مطمئنم که آقای آقاسی آن قدر تبحر و تخصص دارند که چنین جوابی داده باشند.
این حقوقدان و مشاور حقوقی افزود: این ماجرا بسیار مهم است که ما در موارد قانونی، اساسا چنین چیزی برای رد دادخواست نداریم! یعنی حتی فرض بگیرید که تلویزیون راست میگوید و باعث اشتهار فردی شده است، کجای قانون آمده است که هر کس باعث شهرت دیگری شد، اجازه دارد حق و حقوقش را پایمال کند؟! به اشتهار رساندن کسی به هیچ عنوان جزو دلایل رد عنوان مجرمانه محسوب نمیشود و دلیلی بر این نیست که بتوانید به این طریق حق و حقوق طرف مقابل را پایمال کنید.
شریعتنیا تصریح کرد: آن زمان دکتر ناجی مسئول قراردادهای حقوقی سازمان صداوسیما بود و آقای موسوی رئیس اداره حقوقی این سازمان که براساس دستور آقای ضرغامی (رئیس وقت سازمان صداوسیما) مرا به جلسهای صدا کردند و گفتند ما میخواهیم این قضیه را جمع کنیم، چون حق با شماست و ما اگر قرارمان این باشد که آثار یک آرتیست را پخش کنیم باید هزینهاش را بپردازیم. ماجرا به این سمت رفت که کارگروهی تشکیل و براساس پروتکلی، فرهاد بهانهای شد برای اینکه خانواده هنرمندان دیگر هم مشمول همین مصوبه و بهرهمند از همین ماجرا شوند اما به خاطر مناقشاتی که بر سر جشنواره فرهاد با خانم پوران گلفام (همسر زندهیاد فرهاد مهراد) پیش آمد، ایشان خانه فرهاد را منحل و بنده را از وکالت عزل کردند و در ادامه شنیدم که محمدصالح نیکبخت را به عنوان وکیل انتخاب کردهاند و حکم نهایی در زمانی صادر شد که او وکیل این خانواده بود.
او با اشارهای مختصر به مناقشه پیش آمده توضیح داد: این مناقشه بر سر خانه فرهاد بود که رئیس هیئت مدیرهاش من بودم و پیشنهاد تاسیسش هم از سوی من داده شده بود. ما قرار بود در خانه فرهاد، جشنواره فرهاد را برگزار کنیم و فریدون شهبازیان را به عنوان دبیر جشنواره انتخاب کرده بودیم. جشنوارهای که فراخوانش هم منتشر شد و بیش از 500 اثر نیز به دبیرخانهاش رسید و داوری هم شد اما با پیش آمدن ماجرای مناقشات داخلیمان همه چیز نابود شد و هیچ وقت هم نتوانستیم خانه فرهاد یا جشنواره فرهاد را راه بیندازیم. سوابق همه اینها در مطبوعات آن زمان (شهریور 91) هست و در رسانهها منتشر شد.
شریعتنیا با بازگشت به زمانی که پیگیر دعوای حقوقی خانواده فرهاد و صداوسیما بود، توضیح داد: دعوای من که علیه رئیس وقت سازمان صداوسیما و همچنین آقای حسینی، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود به حکمیت کشیده شد و من واقعا نمیخواستم علیه اینها اقدامات قضایی جدی صورت بگیرد، چون دعوای ما کیفری بود و نه حقوقی. در نهایت کار به جایی رسید که دکتر افروغ، رئیس وقت کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی به تقاضای من، حَکَمِ ما شد. در ادامه براساس نشستهایی که صورت گرفت و گپوگفتهایمان، پیشنویس اولیه نوشته شد و یکی از مفادش این بود که براساس ثانیه، آماری از آثاری که بدون اجازه از صداوسیما پخش شده است ارائه دهیم و خود تلویزیون هم آمار بدهد و بعد تیمی برای محاسبه این موضوع تشکیل شود که تلویزیون باید ثانیهای چقدر خسارت پرداخت کند و اگر بخواهد این آثار را بعد از این پخش کند به چه صورت است. پیشنویس اولیه تنظیم شد و دقیقا دو، سه روز مانده بود که این را ثبت و ضبط کنیم و برود برای اجرا که خانم گلفام مرا از وکالت عزل کردند و بعد بچههای تلویزیون تماس گرفتند و گفتند «آقا ما امروز یک خبر خیلی خیلی خوشحالکننده شنیدیم و آن اینکه شر شما از سرمان کم شده است!» در ادامه آقای نیکبخت فقط توانست این رای را بگیرد که این قدر پخش کردهاید و این قدر پول بدهید.
او در پایان گفت: فرهاد بهانهای عالی بود تا تمام کسانی که از دیرباز؛ از روزی که تلویزیون، تلویزیون شده بود و رادیو، رادیو تا روزی که قرار است به کار خود ادامه دهند، بتوانند به این طریق دستمزدشان را بگیرند و حق و حقوقشان را احیا کنند که همه چیز به هم ریخت و آن فرصت از بین رفت.