بهترین رمان دلهرهآور سال ۲۰۱۸ به ایران رسید
«زنِ پشت پنجره» بهترین رمان دلهرهآور سال ۲۰۱۸ به ایران رسید.
به گزارش خبرنگار ایلنا، جوادی در باره نویسنده کتاب گفت: النگرِی. جِی. فین نویسنده آمریکایی است که در نیویورک متولد شده. زنِ پشت پنجره اولین رمان این نویسنده است که در ژانویهی ۲۰۱۸ منتشر و کمی پس از آن پرفروشترین رمان نیویورک تایمز شد. بسیاری از منتقدان از این رمان به عنوان بهترین داستان دلهرهآور سال ۲۰۱۸ یاد میکنند. اِستیون کینگ در مورد زنِ پشت پنجره میگوید: یکی از معدود کتابهایی که نمیتوان آن را زمین گذاشت. همچنین امتیاز انتشار این کتاب در سیوپنج کشور جهان خریده شده است.
مترجم آثار جوزف بویدن در ایران درباره موضوع این رمان گفت: این رمان در نگاه اول به زندگی زنی افسرده میپردازد اما در ادامه، داستانی است معمایی و دلهرهآور که ما را به یاد فیلمهای آلفرد هیچکاک میاندازد. این زن که به دلیلی از بیرون رفتن امتنا میکند، عادت دارد با دوربین از پشت پنجره همسایهها را نگاه کند اما در یکی از این جاسوسیهایش شاهد اتفاقی است دلخراش....
جوادی افزود: در همهجای داستان همواره این سؤال برای مخاطب ایجاد میشود که در فضایی واقعی و جنایی قدم گذاشته یا صرفاً همگی ساختهوپرداختهی ذهن راوی است. مخاطب با خواندن این رمان از نوعی عدماطمینان و درگیریهای ذهنی که با واقعیت درآمیخته و ابهام مرز بین این دو لذت میبرد و مشتاقانه پا در مسیری میگذارد که ناگهان دچار تغییراتی بنیادین میشود.
این مترجم ادبی در پایان گفت: از مهمترین ویژگی این رمان تعلیق در سرتاسر داستان، جریان سیال ذهن و عدم مرزبندی مشخص بین واقعیت و توهم است. انگار پا در فضایی مهآلود گذاشتهاید که هرازگاهی نشانهای کوچک از مسیر، شما را به ادامهی حرکت مشتاق میکند. همچنین، استفادهی راوی از توصیفهای غریب از محیط و نگاهی خاص به رفتارهای اطرافیان و خودش است که در ابتدا ممکن است برای مخاطب کمی عجیب به نظر برسد اما با جلو رفتن داستان به تدریج با نوع زبان داستان آشنا میشود.
جوادی همچنین در پایان ضمن تشکر از ناشر کتاب بابت چاپ این اثر در شرایط نابسامان کنونی کتاب، به این نکته اشاره کرد که به منظور کاهش قیمت کتاب و امکان خرید راحتتر برای مخاطبان در شرایط کنونی، صفحهبندی به گونهای صورت گرفته تا ضمن کاهش صفحات، از لحظ خوانش و زیباییشناختی لطمهای به آن وارد نشود.
در بخشی از این رمان میخوانیم:
صداهای مبهم و ریز صحبت میشنوم، غوغای سایههایی را میبینم که در دوردست ازدحام کردهاند و به سمت من خیز برمیدارند و با قدمهایی که به شکل ناممکنی بلند است در آن اتاق بیانتها، پیش میآیند.