در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
عملکردها و نظارتهایی که روح محسن چاوشیها را زخمی میکند
رضا مهدوی میگوید: ظاهرا معاونت فرهنگی قویتر از معاونت هنری حرکت میکند و حرکت دست به عصای معاونت هنری به این دلیل است که به کسانی بسنده میکند که حرفهای تکراری میزنند و نمیخواهند حرفهای نو را بشنوند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، آلبوم «ابراهیم» محسن چاوشی با انجام اصلاحاتی و حذف دو قطعه از نسخه اولیه، صبح یکشنبه 11 شهریور منتشر شد اما چند ساعت پس از انتشار رسمی، دو قطعه دیگر که مجوز دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را دریافت نکرده بودند، توسط چاوشی در کانال تلگرامیاش منتشر شدند.
این اتفاق در حالی رخ داد که دفتر موسیقی زمان زیادی (حداقل 9 ماه) را صرف صدور مجوز برای این اثر کرده بود؛ به گونهای که نخست به تعدادی از قطعات مجوز داد و در ادامه با مسئولیت علی ترابی (مدیرکل دفتر موسیقی) تعداد قطعات مجوز گرفته بیشتر شد و به شش رسید و در نهایت دو قطعه «ما بزرگ و نادانیم» و «تو در مسافت بارانی» پشت درماندند که چاوشی در کانال تلگرامیاش منتشرشان کرد.
مشکل دفتر موسیقی با قطعاتی که حائز دریافت مجوز ندانسته بودشان شعر آنها بود که گویا حاوی کلماتی نامناسب بود. این اشعار از سرودههای حسین صفا بود که پیشتر با مجوز معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در قالب کتاب «منجنیق» منتشر شده است.
ترانههایی که از معاونت فرهنگی ارشاد مجوز انتشار میگیرند و از معاونت هنری نه!
رضا مهدوی (نوازنده سنتور، منتقد، استاد دانشگاه و برنامهساز رادیو و تلویزیون) گفت: مشابه چنین تجربهای را در مدیریت مرکز موسیقی حوزه هنری داشتم و نمونهاش هم سفارش تولید آلبوم «سیزده» محسن چاوشی بود که پنج سال بعد از اولین تلاشهای ما، از وزارت ارشاد مجوز گرفت! اساسا صدور مجوز انتشار موسیقی در ایران یک چالش بزرگ است و با توجه به صحبتهای اخیر علی ترابی (مدیرکل دفتر موسیقی) در مورد واگذاری اختیارات به هنرمندان تا حد امکان و حذف ممیزی موسیقی، امیدواریم بشود شیوهای برای حذف کاملش یافت و به صاحبان اثر اعتماد کرد. محسن چاوشی شخصیتی است که نه فقط ایرانیها که فارسیزبانان سایر کشورها نیز میشناسندش و خطوط قرمز را به خوبی میشناسد. او میداند که وقتی کتابی از معاونت امور فرهنگی وزارت ارشاد مجوز انتشار میگیرد، مجوز نگرفتن ترانههای آن کتاب برای تبدیل شدن به قطعات موسیقی و یا هر شکل دیگر ارائه هنری، بیمعنی است! چیزی که میتواند پس از انتشار به صورت مکتوب، بارها و بارها کپی شود و کپی برگ برگش میلیونها بار در فضای مجازی هم دیده شود، چه تفاوتی با سیدی موسیقی دارد؟! آن هم با این وضعیت ورشکسته انتشار آلبومهای موسیقی در کشور!
معاونتهای وزارت ارشاد با یکدیگر هماهنگ نیستند و این آسیب بزرگی است که دولت نمیتواند اعضای کابینهاش را در یک راستا قرار دهد و هر کسی ساز خودش را میزند!
او در مورد اینکه چطور میتوان انتشار همان ترانههایی را که محسن چاوشی در آلبوم «ابراهیم» خوانده است در قالب کتاب پذیرفت ولی در قالب سیدی نه، گفت: این مسئله را نمیتوان به هیچ وجه توجیه کرد و نشانی از یک بام و دو هوا بودن سیاستهای فرهنگی است. معاونتهای وزارت ارشاد با یکدیگر هماهنگ نیستند و این آسیب بزرگی است که دولت نمیتواند اعضای کابینهاش را در یک راستا قرار دهد و هر کسی ساز خودش را میزند! ظاهرا معاونت فرهنگی قویتر از معاونت هنری حرکت میکند و حرکت دست به عصای معاونت هنری به این دلیل است که به کسانی بسنده میکند که حرفهای تکراری میزنند و نمیخواهند حرفهای نو را بشنوند.
او تصریح کرد: فراموش نکنید که به عنوان مثال هنوز موضوع حمید هیراد حل نشده است، دفتر موسیقی قرار بود فیلم کنسرتی را که در آن شائبه لبخوانی هیراد وجود داشت بررسی و در این مورد اظهارنظر کند، اینکه حمید هیراد خبرنگاران را دعوت و برایشان اجرا میکند و قضیه را فیصله میدهد نشان هوشمندی اوست و اینجا باز ناظران مقصرند، ناظران به جای آنکه در سالنها حضور داشته باشند و کیفیت کارها را کنترل کنند، کارشان را پیشتر روی کاغذ انجام میدهند، این یک اشکال نظارتی است که در تمام سطوح نظارتی وزارت ارشاد و به خصوص دفتر موسیقی جلب نظر میکند.
این منتقد ادامه داد: جمع همه این موارد منجر به زیاد شدن عصبیت در جامعه هنری میشود و در نتیجه فضای موسیقی که اقتصادش ضعیف و فشل است، آلودهتر از پیش میشود و شیادانی که موجسواران خوبی هم هستند از این فضا بهرههای مادی و معنوی خوبی میبرند. ما نباید اجازه دهیم کسانی که اساسا در فرهنگ کارهای نیستند ولی پز فرهنگی میدهند به این جریانها وارد شوند.
وضعیت ممیزی موسیقی باید روشن شود
این مدرس موسیقی افزود: اقتصاد موسیقی ما منحصر به رفتن روی استیج و اجرای زنده شده است که محسن چاوشی وقعی به آن نمینهد و به صورت سنتی همچنان به تولید سیدی مشغول است؛ کاری که این روزها کمر هنرمندان را شکسته است. به نظر من؛ نگاه کلان مدیران موسیقی کشور به محسن چاوشی و امثال چاوشیها یعنی شخصیتهای صاحب پایگاه مردمی، باید متفاوت باشد. اولا که وضعیت ممیزی باید روشن شود و در رابطه با موسیقی کلا حذف شود و در رابطه با شعرِ اثر نیز یک بام و دو هوا نباشد؛ به گونهای که یک معاونت مجوز بدهد و یک معاونت مجوز ندهد! من چنین تجربهای را در حوزه هنری از سر گذراندم و هزاران صفحه و صدها ساعت شعر مطالعه کردم و اصطلاحا تکمضراب زدم و از وزارت ارشاد به خواسته خود مجوز نگرفتم و مجوز صادر کردم که مسائلی هم برایم پیش آمد که همگان دانند... البته بعد از من تفاهمنامهای با وزارت ارشاد رد و بدل شد و به نوعی مجوز حوزه هنری را فروختند.
وضعیت ممیزی باید روشن شود و در رابطه با موسیقی کلا حذف شود و در رابطه با شعرِ اثر نیز یک بام و دو هوا نباشد؛ به گونهای که یک معاونت مجوز بدهد و یک معاونت مجوز ندهد!
سردبیر سابق مجله و کتاب فصل «مقام موسیقایی» افزود: میتوانم بگویم 40 سال است که وضعیت ممیزی موسیقی در وزارت ارشاد درجا میزند و تبدیل به چیزی پوسیده و نخنما شده است. محسن چاوشی انسان دارای شخصیتی است که تنها تهدیدش انتشار اثر مجوز نگرفته در فضای مجازی است. مسئولین بیایند و قدر شخصیتهایی این چنین را بدانند و در جهت بیشتر خودی کردنشان بکوشند. ببینید صداوسیما هم دچار چنین مشکلاتی هست، به جای توسعه موسیقی اصیل ایرانی آن چنان در طی این سالها به تکاپو افتاده است که انواع موسیقیهای بیفرهنگ را حمایت و در لابهلای برنامههای خود به طور روزمره و در مناسبتها و اعیاد به طور ویژه پخش میکند که بسیار جای تعجب دارد و گویا میخواهد گوی سبقت را از وزارت ارشاد برباید. ما تجربه بیمهری کردنها به هنرمندان واقعی را داشتیم و پس از سالها صداوسیما از برخی از آنها دعوت کرد و هزینهاش را هم پرداخت و ضرر اصلی را مدیران کردند چراکه بسیاری از گوشها و چشمها معطوف به ماهوارهها و در حالت خوشبینانه معطوف به تولیدات شبکه نمایش خانگی شد.
ارشاد از تجریبات دیگرانی غیر از حلقهاش استفاده کند و بیش از این به خود آسیب نزند
مهدوی تصریح کرد: شعرهایی که محسن چاوشی برای آلبوم «ابراهیم» انتخاب کرده است درد حقیقی جامعه است و اینکه به او تهمت زده شود که اینها سخیف است و غیره، موجب پدید آمدن رسواییای میشود که تاکنون نیز شاهدش بودهایم؛ ابتدا میگویند فلان تعداد قطعه مجوز میگیرد، بعد به شکل قطرهچکانی به تعداد قطعات مجوز گرفته افزوده میشود و در نهایت مردم، هم قطعات مجوز گرفته را میشنوند و هم قطعات مجوز نگرفته را! به نظر من جدی نگرفتن اندیشههای هنرمندان منجر به ایجاد آسیبهایی میشود که با توجه به گسترش فضای مجازی این آسیبها نه به نفع کشور است، نه به نفع مردم. بالاخره فضای مجازی آن قدر گسترده است که این کار چه مجوز بگیرد و چه نه، شنیده میشود همان طور که فیلم «سنتوری» دیده شد یا فیلم «مارمولک». بد نیست وزارت ارشاد از تجریبات دیگرانی غیر از حلقه خود استفاده کند و در این حد به خود بیش از این آسیب نزند.
نگرانی برای از بین رفتن ارزش مجوزها
مهدوی افزود: اگر دفتر موسیقیِ معاونت هنری، مرکز موسیقی میشد مانند دیگر مراکز و از دفتریت خارج میشد و به جایگاه اصلی خود یعنی مرکزیت میرسید که وعدهاش هم از ابتدای دولت یازدهم داده شد ولی عملی نشد، آن وقت قدرت دفتر موسیقی این قدر کم نبود و نفوذ بالادستیها این قدر زیاد نبود که در یکجا بگویند مجوز ندهید و در جای دیگر بگویند مجوز بدهید اگر دچار تهدیدید! این شیوه خوبی نیست و حربهای میشود برای هنرمندان تا هر دفعه کارشان گیر افتاد از ابزار تهدید استفاده کنند در صورتی که از قبل نمیخواستهاند چنین کاری کنند و صادقانه پیگیر گرفتن مجوز بودهاند اما روابط ارباب، رجوعی و رئیس و مرئوسی منجر به برهم زدن خلق و خوها میشود یعنی همان اندک ارزشی هم که مجوزها داشتند از بین برود و یک نگاه جمعی در بین اهالی موسیقی به وجود بیاید که ترجیح بدهند آثارشان را در صفحات خصوصی مجازیشان منتشر کنند و حالا وزارت ارشاد بگردد و دانه دانه اینها را پیدا و مسدود کند که نخواهد هم توانست!
یادی از پروژه سه محسن؛ نامجو، چاوشی، یگانه
او در پایان در مورد پروژهای در زمان مدیریتش در مرکز موسیقی حوزه هنری به نام سه محسن که قرار بود طی آن آلبوم محسن یگانه، محسن چاوشی و محسن نامجو از سوی حوزه هنری منتشر شود، به شکل خلاصه توضیح داد: ما «ترنج»؛ آلبوم محسن نامجو را منتشر کردیم ولی خود وزارت ارشاد باعث شد که او بعدتر از ایران برود. محسن چاوشی پنج سال بعد، از یک شرکت خصوصی مجوز انتشار آلبوم «سیزده» را گرفت و محسن یگانه هم که بعدا کارهایش را خودش انجام داد و فرصت به ما نرسید. در دورهای به غلط اینها را زیرزمینی مینامیدند. من داد میزدم، مقاله مینوشتم، مصاحبه میکردم و میگفتم اینها تولیدات خانگی است، موسیقی زیرزمینی تعاریف ناجوری دارد که اینها هیچ کدام اهلش نیستند. شما به اینها میدان نمیدهید، در سیستم مجوز دادن وزارت ارشاد مافیایی هست که اینها را میپیچاند و عمرشان را تلف میکند که بعدا بهرهبرداریهایی کند و... در ادامه سیستم به خاطر همین حرکات ما، همه اینها را تبدیل به روزمینی کرد. قبلا هم مثال زدهام که در زمان حضور آقای صفارهرندی در وزارت ارشاد 120 فیلم غیرمجاز اعلام شد، هفته بعدش که دولت دهم و وزیر جدید آمد بخش اعظمی از اینها مجاز شد یا «صفر عسرت» شهرام ناظری پنج سال غیرمجاز بود و در دولت دهم که آقای حسینی به وزارت رسید مجاز شد! اگر کاری غلط است هیچ وقت نباید مجوز بگیرد، حرف الان بر سر این است؛ نباید با هنر مصلحتاندیشی کرد، اینکه با یک فشار، یک تهدید مجوز بدهیم نشاندهنده ناکارآمدی سیستم است نه اینکه فقط در رابطه با مدیر مطرح باشد، نه، مدیران هم این وسط گیر افتادهاند وقتی بالادستیها خودشان نمیدانند باید چه سیاستی برای هنر بنویسند! حالا که افراد خودشان هوشمندند و میخواهند امور را در دست بگیرند، جلویشان سد میکشند تا به آنها بفهمانند که نه! ما هستیم و این خیلی بد است. شما باید جور دیگری باشید، باید پشتیبان باشید و حمایتگر. نه این که افرادی باشید که دیوار بکشید و بگویید ما فلان چیز را نمیگذاریم منتشر شود. خب الان منتشر شد، هیچ اتفاقی هم نیفتاد، جامعه هم به سمت بیاخلاقی نرفت اگر قرار بود اتفاقی بیفتد در همان کتاب میافتاد و خیلیها منحرف میشدند ولی در همین شعرها و در همین خوانش و گویش محسن چاوشی بسیاری حرفها هست که خوانندگان دیگر نتوانستهاند تا الان بزنند.