در گفتوگوی ایلنا با پرواز همای مطرح شد:
بهجای اینکه کیلویی پول دربیاورم، دلم میخواهد صدایم ماندگار شود/کسانی که پول خرید بلیت ندارند هم بیایند
پرواز همای، آهنگساز، طراح و کارگردان اپرای «حلاج» میگوید به کسانی هم که پول خرید بلیت ندارند گفته است بیایند زیرا او برایشان جایی را تعبیه کرده تا هر شب تعدادی از آنها را در کنسرتش پذیرا شود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، پرواز همای (خواننده آواز ایرانی و سرپرست گروه موسیقی مستان) پس از اجرای اپرای «موسی و شبان» به رهبری ارکستر شهرداد روحانی در خارج از کشور و «عشق و عقل و آدمی» در کاخ سعدآباد، سومین تجربهاش را در این زمینه در ایوان عطار این کاخ، روی صحنه برده است، در خلاصه داستان اپرای «حلاج» آمده است؛ اواخر قرن دوم، ادیب و سرایندهای بزرگ به نام حسین بن منصور حلاج مبارزهای ملی، ایدئولوژیک و عارفانه را علیه خرافهها، تندرویها، فساد و نابرابریها آغاز کرد که با خشم صوفیان و خلفای آن زمان بغداد مواجه و دستگیر شد. او را هشت سال از زندانی به زندان دیگر انتقال دادند و در پایان به اتهام دروغین ربوبیت محاکمهاش کردند؛ نخست دستهایش را بریدند و سپس پاهایش را و بعد زبانش را و در آخر او را به دار آویختند و پیکرش را سوزاندند و خاکسترش را بر باد دادند...
پرواز همای در این اپرا علاوه بر آن که نقش حلاج را بازی میکند، آهنگسازی، کارگردانی و تهیهکنندگیاش را هم برعهده دارد. او برای نگارش متن از اشعار مولانا، عطار و حافظ استفاده کرده است و در کنار آن از اشعاری سروده خودش.
اپرای «حلاج» از یکشنبه، 21 مرداد تا پنجشنبه 15 شهریور هر شب ساعت 21 در ایوان عطار کاخ سعدآباد روی صحنه میرود. گفتگوی پیشرو با همای شامگاه جمعه، 19 مرداد پس از تمرینات فشرده همای و گروه مستان، در ایوان عطار انجام شد.
با توجه به آنچه در طول تمرینتان دیدیم، «حلاج» پروژهای سنگین و چند وجهی است و به نظر میرسد زمان زیادی را صرف تولیدش کردهاید. اگرچه شهریور 96 اپرای «عشق و عقل و آدمی» را در همین مکان اجرا کردید اما گمان نمیکنم برای «حلاج» تنها یک سال زمان گذاشته باشید؟!
هر پروژهای را که میخواهم شروع کنم، قبل از آغاز نوشتن، باید چند سال در موردش تحقیق کرده باشم. من روی چند پروژه به صورت همزمان کار و در کلاسهای ادبی متفاوتی شرکت کردم تا در مورد سوژههایش بیاموزم. در مکتب ادبی دکتر علیقلی محمودی بختیاری چند مسئله مهم را به عنوان درس آموختم؛ داستان مولانا و زندگینامه او و ادبیاتش که اپرای «موسی و شبان» را از دلش بیرون آوردم، خاقانی و «ایوان مداین»، بایزید بسطامی، «چرا حافظ» و... چیزهایی بودند که من در آن کلاسها دوره کردم و چندین سوژه از دلش بیرون آوردم. اشاره کردم که «موسی و شبان» یکی از آنها بود، دیگری «عشق و عقل و آدمی»، اکنون «حلاج»، در آینده «کاوه آهنگر» و چند داستان دیگر که رویشان کار میکنم تا تبدیل به اپرا شوند.
«موسی و شبان» و «عشق و عقل و آدمی» را آماده کردم و اکنون رسیدهام به «حلاج». پنج، شش سال روی «حلاج» تحقیق کردم و در این سالها اشعاری را از زبانش سروده بودم مانند «به گرد کعبه میگردی پریشان»، «من از جهانی دگرم» و آهنگهایی دیگر که در این سالها در کنسرتهایم اجرایشان کردهام. اکنون نوبت این بود که «حلاج» را تبدیل به اپرا کنم و در طول یک سال گذشته موسیقی و نمایشنامهاش را نوشتم و برای مبحث کارگردانیاش چهار، پنج ماهی وقت گذاشتم و طراحیاش را انجام دادم. اکنون با یک گروه بزرگ نمایشی و یک گروه بزرگ موسیقی همراه با طراحی ویدئومپینگ و نورپردازی حدود یک ماه است که هر شب در حال تمرین هستیم و انشاالله از یکشنبه شب (21 مرداد) روی صحنه میرویم.
این کلاس درس پربار را از چه زمانی شروع کردید؟
این مربوط به 10 سال گذشته است و تا امروز در این کلاسها شرکت میکنم. در واقع رشته ادبی است که دنبال میکنم؛ ادبیات کلاسیک ایران در محضر استاد علیقلی محمودی بختیاری.
پس خودتان پیگیر این بودهاید که به شکلی آکادمیک به ادبیات کلاسیک ایران بپردازید؟
بله، هیچ کدام اینها به شکل بداهه نبوده است و روی همهشان سالها تحقیق کردهام و در کلاس اساتید ادبیات به این نتایج رسیدهام.
آنچه در جامعه پیرامون حلاج میگذشت، شباهت زیادی با آنچه امروز در جامعه ما میگذرد، دارد. این نسبت چه میزان در ترغیبشدنتان برای اجرای اپرای «حلاج» نقش داشت؟
همه اینها با هم این حادثه را رقم زد. من میخواستم حلاج را زودتر از پروژههای دیگرم روی صحنه بیاورم و پروژه بعدیام «کاوه آهنگر» است. اینها داستانهایی است در ادبیات ایران که کسی به آنها نمیپردازد و بیخود از آن میترسند یا تصویری سیاسی از آن میسازند. بالاخره ما در ایران هر کاری کنیم یک بعد سیاسی به خودش میگیرد. ما باید سعی کنیم ادبیات ایران را جوری به تصویر بکشیم که متناسب با فضای روز باشد. همان طور که دلار فروشها متناسب با شرایط روز قیمت دلار را بالا میبرند! ما هم باید شعرهایمان را متناسب با روز بسراییم.
به اجرا در تالار وحدت فکر کرده بودید؟ یا اساسا تقاضایی برای اجرا در تالار وحدت داده بودید؟
نه! از ابتدا به ایوان عطار کاخ سعدآباد فکر کردم چون به فضای ذهنیام و طراحی صحنه مدنظرم نزدیکتر بود. منتظر آمدن تابستان بودم تا بتوانم از فضای ایوان عطار استفاده کنم و فضای زندان را در این جا بسازم. فضای بازی در اختیار باشد که بتوانم از ویدئومپینگ استفاده کنم و امکانات بیشتری برای اجرا داشته باشم.
گمان میکنید استقبال مخاطب چطور خواهد بود و با اثر ارتباط برقرار میکند؟
صد در صد ارتباط برقرار میکند. گمان میکنم هر کسی به تماشای این اپرا بنشیند صد در صد تحت تاثیر آن قرار خواهد گرفت، همانطور که شما تحت تاثیر قرار گرفتید. چون شما خبرنگارها معمولا دیر ارتباط برقرار میکنید. این پروژه بزرگ و ملی است. از این نوع اتفاقات در موسیقی ما نادر است و معمولا منم که اپرا روی صحنه میآورم. باقی اپرا روی صحنه نمیآورند، نمایش موزیکال میآورند. ولی کار من واقعا اپراست و هزینههای زیادی دارد و وقت زیادی میبرد و تخصص و تکنیک خاص خود را میخواهد.
کنسرت- نمایشها را جزو اپرا به حساب میآورید؟
نه! کنسرت- نمایشها فقط یا روی آهنگهایشان یک سری تصاویر میگذارند یا یکسری نمایشهایی آماده میکنند و به نسبت آهنگهایشان نشان میدهند اما اپرا طوری است که نمایش و موسیقی با هم شکل میگیرد و یک داستان فنی را دنبال میکند. در اپراها معمولا سوژهها اساطیری و دراماتیک هستند و با برنامهریزی از روز اول طراحی میشوند و این طور نیست که روی آهنگهایمان تصویر بگذاریم، در واقع زورتپانی نیست.
در مورد بازیگر نقش شبلی، محمدحسین صفری وقتی در سایت بلیتفروشیتان عبارت «با بازی درخشان محمدحسین صفری در نقش شبلی» را دیدم، گمان کردم از وجه تبلیغاتی به آن نگاه کردهاید.
من این نقش را از ابتدا برای ایشان نوشته بودم. او از دوستان 18 ساله دانشکده تئاتر و موسیقی من است. خودش فیلمساز است و بازیگر بسیار توانمندی هم هست منتها چون در سینمای ایران بازیگری دست بیشتر از 50، 60 نفر نیست و بر مبنای رابطه است، به شهرت نرسیده است. من سعی کردهام از هیچ چهره معروفی در کارم استفاده نکنم و کنسرتهایم را با اسم چهرهها پرنکنم و فقط با بازی و هنر واقعی اعضای گروهم روی صحنه بیایم و مردم را به سالن بکشانم. در واقع هنرم مردم را به سالن بکشاند، بازیها مردم را به سالن بکشاند و شک ندارم که ما موفق خواهیم بود.
با توجه به اینکه خودتان تهیهکننده اثر هم هستید و با توجه به هزینه بالای اجرای چنین اثری، از نظر مالی در مضیقه قرار نگرفتید؟
وقتی کسی اسمش را تهیهکننده میگذارد یعنی قابلیت مالی هدایت چنین پروژهای را دارد. من هر چقدر هزینهاش باشد پرداختهام و میپردازم و در واقع هر چه در این سالها ذخیره کردهام، همیشه خرج کنسرتهایم میکنم. من مثل بقیه نیستم که بنشینم پول پارو کنم و تصمیمهای هنریام را بر مبنای معیارهای مالی بگیرم که اگر صرفید کار کنم و اگر نصرفید کار نکنم. این گونه نیست. من پول درمیآورم و خرج پروژههای هنریام میکنم. من دلم میخواهد کارم و صدایم ماندگار شود به جای اینکه کیلویی پول دربیاورم.
و در مورد قیمت بلیت اشاره کرده بودید با توجه به شرایط موجود مبلغ آن را کاهش دادهاید.
قیمت بلیت از 50 تا 150 هزار تومان است. این پروژه با هزینهای که دارد و با کاری که برایش انجام شده است، قیمت بلیتش میباید از 300 هزار تومان میبود ولی الان زمانهای نیست که بشود از مردم توقع مالی بالا داشت و ما با کمترین توقع این کار را انجام میدهیم. کسانی هم که پول خرید بلیت ندارند به من ایمیل زدهاند یا در اینستاگرام دایرکت دادهاند و به همهشان گفتهام بیایند و برایشان هم جایی را تعبیه کردهام که هر شب تعدادی از کسانی را که پول خرید بلیت ندارند جا بدهیم. همچنین در اجرای هر شب، هشت بلیت برای خبرنگاران و اهالی رسانه در نظر گرفته شده است.
و تا چه زمانی روی صحنه خواهید بود؟
ما تا شب 15 شهریور روی صحنه هستیم و بعد از آن هم که به ماههای محرم و صفر میرسیم.