در گفتوگوی رضا مهدوی با مدیرعامل بنیاد رودکی مطرح شد:
اسامی هنرمندانی که تخفیف گرفته یا رایگان روی صحنه رفتهاند را اعلام میکنیم/سیستم صوتی تالار درحال تعویض است
علیاکبر صفیپور، مدیرعامل بنیاد رودکی به بهانه پایان مدیریت دو سالهاش در این مجموعه فرهنگی هنری، پاسخگوی انتقادات مطرح شده در حوزه کاری خود شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، اول تیر 95 بود که علیاکبر صفیپور، مدیرکل سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی استان آذربایجان شرقی به عنوان مدیرعامل بنیاد فرهنگی هنری رودکی مشغول به کار شد و اول تیر 97 دوره مدیریت دو سالهاش به اتمام رسید و حال زمان آن است که با اقدام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در معرفی هیئت مدیره جدید، مدیرعامل جدید این بنیاد نیز انتخاب شود.
پایان یافتن این دوره دو ساله بهانهای شد تا نقدهایی بر آنچه از 95 تا 97 بر بنیاد رودکی گذشته را بار دیگر مرور کنیم. قرار بود این نشست با حضور برخی منتقدان در ایلنا برگزار شود که هریک به دلایلی از حضور در گفتگو خودداری کردند. آنچه در گفتوگو میان رضا مهدوی (منتقد موسیقی و موزیسین) و علیاکبر صفیپور (مدیرعامل بنیاد رودکی) گذشت با این نکته آغاز شد که «چرا بخش مهمی از موسیقیدانان جدی معترضند که جایگاهی در تالار وحدت ندارند و این تالار به کسانی داده میشود که حامیان مالی دارند و میتوانند اجاره سالن را به هر قیمتی پرداخت کنند؟» در ادامه بحث به این رسید که «وقتی این خیل عظیم هنرمندان برجسته متقدم و متاخر نمیتوانند در سال یک نوبت اجرا بگیرند چرا باید تالار وحدت در اختیار مراکز دیگری قرار بگیرد که میتوانند برای برگزاری برنامهشان سالن عروسی اجاره کنند؟!» سپس به اجاره بهای تالار وحدت و آنچه صفیپور ارائه سوبسید از جانب بنیاد رودکی به هنرمندان نامیدش رسیدیم و لیستی از دریافتکنندگان این سوبسیدها که مدیرعامل بنیاد خبر از انتشارش در روزهای آینده داد. در ادامه بحث به سمت نقش بنیاد رودکی در جام جهانی 2018 روسیه رفت و انتقادات قاطبه اهالی موسیقی به این نقش. دو موضوع آخر، یکی سهم اهالی موسیقی از تالار وحدت در قیاس با اهالی تئاتر بود و دیگری اعتراضات همکاران علیاکبر صفیپور در بنیاد رودکی به تعمیراتی که میتوانست در زمانی دیگر انجام شود و به این روزها موکول شده است.
ایلنا: بهانه اصلیمان برای دعوت از شما، تمام شدن دوره دو ساله مدیریتتان در بنیاد رودکی و انتظار برای تمدید مدت ماموریتتان یا معرفی مدیری جدید است. نخستین سوالمان این است که اگر بخواهید مروری کلی بر دو سالی که با مدیریت شما بر بنیاد رودکی گذشت، داشته باشید و طبیعتا به عنوان یک مقام مسئول بر نکات مثبت کارنامهتان تمرکز کنید از چه مواردی نام میبرید؟ تا در ادامه به نقد منتقدان و نقاطی که از نظر آنها در تاریکی واقع شده است بپردازیم.
به جهت اینکه رسانههای متعددی بودهاند که پیشتر یا روابط عمومی مجموعه با ارسال اخبار یا خود من با مصاحبههای اختصاصی، از طریقشان اطلاعرسانی کردهایم یا خبرنگاران خود آن رسانهها به رصد برنامههایی که در این دو سال در بنیاد رودکی گذشت پرداختهاند به ارائه لیستی از آنچه پیشتر گفته شده است، نمیپردازم و تنها به ذکر خلاصهای بسنده میکنم.
همانطور که میدانید بنیاد فرهنگی هنری رودکی یک موسسه یا نهاد عمومی غیردولتی است. این عنوان که براساس قانون مصوب مجلس شورای اسلامی معین شده است به ما میگوید که این نهاد چطور میتواند به ارائه خدمات بپردازد اما علیرغم این عنوان، ساختار مجموعه بنیاد رودکی همانند شهرداریها که اسما نهاد عمومی غیردولتی هستند در چهارچوبهایی قرار میگیرد که کاملا تعریف شده است، یکی از این چهارچوبها این است که رئیس عالی بنیاد رودکی، شخص محترم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند که به عنوان رئیس هیئت امنا هم شناخته میشوند و این سلسله مراتب تا هیئت مدیره و مدیرعامل و کارکنان ادامه پیدا میکند.
خودِ این نشان میدهد که نظارت و حمایت دولتی هم در این نهاد وجود دارد و به اداره بهتر آن کمک میکند. لذا بنیاد رودکی، هم حمایت دولت را دارد و هم یک سری منابع برای درآمد اختصاصی که میتواند براساس آنها بودجه سالانهاش را ببندد.
الزامات مدیریتی در کشور ما در نهادهای عمومی غیردولتی متاسفانه به گونهای است که نه دولتی است و نه خصوصی. به هر حال شما یا مالک شرکتی هستید و هر طور که بخواهید راجع به آن تصمیم میگیرید یا نهاد تحت مدیریتتان کاملا دولتی است با قوانین و مقررات دولتی اما زمانی دیگر هم هست که بین این دو قرار دارید و بنیاد رودکی چنین وضعیتی دارد. یعنی از یکسو بابت برنامههایی که انجام میدهید و حفظ و نگهداری مجموعه به شما به عنوان مدیر کمک میکنند و از سوی دیگر این کمک آنقدر کافی نیست که شما هر کاری را که بخواهید به راحتی انجام دهید و ناچارید خودتان هم برای اداره مجموعه تحت مدیریتتان تلاشهایی اقتصادی انجام دهید.
در این بین خیلی جاها نمیتوانید چارچوبهای یک نهاد دولتی یا یک نهاد خصوصی را به کار ببندید و این وسط میمانید! یعنی از یکسو با حجم انبوهی از مطالبات سر و کار دارید که نمیتوانید پاسخگوی همهشان باشید و ازسوی دیگر دستتان باز نیست که بتوانید هر کاری میخواهید انجام دهید و نمونههایش را در این دو سالی که من مدیرعامل بنیاد رودکی بودم دیدهاید.
لذا من به عنوان کسی که تیر 95 به عنوان مدیرعامل وارد این مجموعه شد، نهادی را دیدم که به هر حال خدمترسانی میکرد، دو مجموعه نفیس؛ تالار وحدت و برج آزادی را در اختیار داشت، یک اساسنامه خوب داشت که میتوانست به استناد آن جایگاه خوبی داشته باشد، محل رجوع هنرمندان طراز اول کشورمان بود که آنجا را خانه خود میدانستند و... اما در عین حال گرفتار یکسری مسائل بود که شاید هیچ وقت چراغ پرنوری رویشان تابیده نشده بود.
ما در سال 1396، 2300 درخواست اجرای برنامه داشتیم و حداکثر 10 درصدش را پاسخگو بودیم، یعنی 200 تایش. بقیهاش شدنی نیست. چون در طول سال با احتساب ایامی که مطابق تقویم رسمی مجاز به فعالیت نیستیم؛ تالار وحدت حداکثر 200 روز برای برگزاری برنامه در اختیار دارد، حتی کمتر از 200 روز.
مجموعه بنیاد رودکی در عین حال که جایگاه بسیار خوبی از لحاظ قانونی دارد تا این حد که تنها بنیادی در کشور است که مصوبه قانونی مجلس را دارد اما در درون خودش به دلایل مختلف، در طول سالها فعالیتش که بخشی از آن به قبل از تاسیسش برمیگردد با مسائلی دست به گریبان بوده است. مثالی میزنم، در سیستم دولتی حداقل انتظار یک کارمند این است که حقوقش را سر ماه دریافت کند. بنیاد در طول دوران فعالیتش، زمانی توانسته است این کار را بکند و زمانی نتوانسته است! یا آنجایی که شما نمیتوانید بین درآمد و هزینهتان بالانس ایجاد کنید، یعنی حداقل کاری که برای ارائه یک سرویس خوب باید انجام داد و اینها شما را وادار به تلاشهایی میکند که جایی نتیجه میدهد و جایی نه.
آنچه من در سال 95 تحویل گرفتم مجموعهای بود که همه میشناختندش و گزارشهایی که از آن در رسانههای مختلف موجود است کاملا قابل مقایسه با آنچه در پایان این 24 ماه در دست داریم، هست. مجموعهای که بنده تحویل گرفتم از نظر مالی بدهکار بود. ارکسترهایی که قرار بود متولیشان باشد وضعیتشان در اردیبهشت 95 اسفناک بود و اولا دو ارکستر نبود و یک ارکستر بود که سه روز با یک رهبر تمرین میکرد و سه روز با رهبری دیگر و دوما هر دو رهبر از ارکستر جدا شده بودند و نوازندگان در بلاتکلیفی به سر میبردند. یعنی نه حقوقی داشتند و نه بیمهای و عملا تعطیل بودند و بخش عمده گرفتاریشان جدا از مسائل مدیریتی به علت مشکلات مالی مجموعه بود که نمیتوانست خودش را با انتظارات و هزینههایی که اصطلاحا هزینههای اجباری مینامیمشان و باید در طول سال پرداخت شوند مطابقت دهد.
لذا زمانی که از وزیر وقت، علی جنتی حکم گرفتم اولین توصیه ایشان به من این بود که در گام اول تمرکزت را بگذار روی حل مشکلات ارکسترها. من نمیگویم در مورد ارکسترها همه کارها به درستی انجام شد، چون در مورد چیزی که چهارچوبش استاندارد نیست نمیتوان چنین ادعایی کرد، اما تلاش کردیم از وضعیت قبلیشان فاصله بگیرند که خوشبختانه در طول دو سال مدیریت بنده، چنین اتفاقی رخ داد و مهمترین اتفاق این بود که ارکسترهایمان دارای ردیف بودجه رسمی شدند. چیزی که تا پیش از آن وجود نداشت.
روزی که من وارد بنیاد شدم نوازندگانی بودند که با ارکستر قرارداد پنج روزه داشتند! پنج روز قرارداد و پنج روز بیمه! اما الان تمام نوازندگان قرارداد سالانه دارند و حقوق ماهانه و بیمهشان کامل پرداخت میشود و حتی امسال بیمه تکمیلیشان هم کردیم. یعنی درست شبیه کارمندهای دیگر. خود من همان قراردادی را دارم که یک نوازنده ارکستر یا رهبر ارکستر دارد. این از نظر شکلی، اما از نظر محتوایی هم تلاشهایی در عرصه ملی و بینالمللی کردیم و فضا را باز گذاشتیم.
در حوزه مدیریت داخلی بنیاد، من ادعا دارم که هر مدیری آمده یک تعداد نیرو به آن جا اضافه کرده است و من دقیقا برعکس عمل کردم و کاهش نیرو داشتم. چیزی که پاشنه آشیل بنیاد بود. یعنی مجموعهای که باید به شیوه غیردولتی اداره میشد گرفتاریهای متعددی در حوزه نیروی انسانی داشت. این هم باید تدریجی حل شود. همانطور که اگر در یک کارخانه، 10 نفر نیروی مازاد بیکار شوند قبل از هر چیز باید به فکر راهی برای امرار معاش آن 10 نفر باشیم. در بنیاد هم به همین صورت بود و هزینههای انجام کار در آن بیش از میزان مورد نیاز بود که از نظر من به شیوه تدریجی قابل حل است.
نکته دیگر، تلاشمان در زمینه راحتتر کردن کار کسانی بود که میخواستند در تالارهای بنیاد برنامه اجرا کنند و ما از مراجعه به مکانهای متعدد رهایشان کردیم. روزی که من وارد بنیاد شدم کسی که میخواست برای اجرا مجوز بگیرد، از جلوی در، نگهبان نمیدانست باید به کجا ارجاعش دهد و چطور راهنماییاش کند! اما الان همه اینها جمع شده است در یک جا، به گونهای که ارائه درخواست از راه دور هم امکانپذیر است و میتوانید از طریق سایت بنیاد رودکی درخواستتان را ثبت و مراحل مختلف آن را پیگیری کنید.
همچنین تلاش کردیم فضایی بینالمللی برای بنیاد ایجاد کنیم. فضایی که در آن بتواند هم میزبان باشد و هم مهمان که نمونههایش را در طول دو سال گذشته دیدید. نکته بعدی اصلاح بودجه عمومی بنیاد بود. روزی که من آنجا را تحویل گرفتم عددی که به من نشان دادند 10 میلیارد تومان بود و من الان با سری بالا میگویم این رقم به 40 میلیارد تومان رسیده است. بودجه عمرانی 500 میلیون تومان بود و الان پنج میلیارد تومان است. نمیگویم اینها کافی است، نه! ولی زمانی که من در اختیار داشتم دو سال بود.
این عددهایی که اعلام میکنم به این جهت است که الان خوشبختانه اختیار پیدا کردهایم اینها را بگوییم و انشاالله تا آخر این هفته اطلاعاتی از طریق روابط عمومی در اختیار رسانهها خواهیم گذاشت که همه بدانند چه کسانی از ما پول گرفتهاند و چه کمکهایی کردهایم و روی چه حسابی. درآمد اختصاصی بنیاد روزی که من آمدم چهار و نیم میلیارد تومان بود و الان 10 میلیارد تومان است. یعنی دقیقا دو برابر. بدون اضافه کردن هزینههای اجرا در سالنهای این بنیاد. از پایان سال 93 تا پایان سال 96 دریافتی بنیاد از هنرمندان و برنامهگذاران ثابت بوده است؛ علیرغم افزایش همه هزینهها.
کارهای عمومی دیگری هم شده است که از آن مطلعید و من ترجیح میدهم بیش از این صحبت نکنم و در خلال صحبتهای دوست عزیزم، جناب آقای مهدوی به مواردی که لازم است پاسخ دهم.
رضا مهدوی: میدانیم که بسیاری از این کاستیها هم به مدیریت دورههای قبل برمیگردد ولی ما معتقدیم سنگبنای بنیاد آن طور که شایسته و بایسته بوده گذاشته نشده است. درست است که مصوبه مجلس را در دست دارد و از این طریق مفر قانونی خوبی برای وزارت ارشاد ایجاد شده است اما شاید اصلیترین اشکال همین است که خود وزیر در راس هیئت امنا قرار دارد، یعنی بخش خصوصی اجازه پا گرفتن ندارد و اصل 44 قانون اساسی مانند بسیاری از موارد به شوخی تبدیل شده است و عرصه هنر و فرهنگ هم که عرصهای مظلوم است و بنیاد رودکی و برخی از موسسات زیرمجموعه وزارت ارشاد هم گویی به عنوان حیاط خلوت این وزارتخانه فعالیت میکنند.
شما در تیر 95 بنیاد را تحویل گرفتید و بودجهای هم که ریاست محترم جمهور جدای از بودجه معاونت هنری برای بنیاد رودکی معین کردند اتفاق خوبی بود و باعث شد شما برخلاف مدیران قبلی بنیاد بتوانید حقوق ماهانه کارمندان را سر وقت پرداخت کنید و با همین بودجه دولتی، ارکسترها را بعد از آن که مشکلات متعددی را پشت سر گذاشتند اداره کنید. منتها مسئله این است که فعالیتهای بنیاد اکنون به لحاظ کیفی محل بحث است، نه این که در گذشته نبوده است، در گذشته هم بوده است منتها شاید محلی برای گفتوگو در مورد آن وجود نداشته است. ولی حالا که شما خودتان را پاسخگو میدانید اتفاق خوبی است که به جای آن که افراد نقدهایشان را در محافل خصوصی مطرح کنند رو در رو صحبت و شفافسازی کنیم.
اینکه ما همیشه با مشکلات مالی مواجهایم و بودجهمان جوابگو نیست یک نکته است و اینکه با این بهانه شرایط را به گونهای پیش ببریم که نتوانیم میزبان گروهها و هنرمندانی با درجه کیفی الف شویم مسئلهای دیگر. این اعتقادی عمومی است که ایران یک تالار معتبر برای اجرای موسیقی دارد و آن تالار وحدت است، این را باید بدون رودربایستی گفت که اگرچه سالنهای دیگری هم ساخته شده است ولی اکثر موسیقیدانان معتقدند که آنها استاندار نیستند و سالنهایی چند منظورهاند اما تالار وحدت اختصاصا برای موسیقی و اپرا و نه تئاتر در قبل از انقلاب تاسیس شد و همچنان هم روی پاست و فعالیت میکند.
نکته اینجاست که بخش مهمی از موسیقیدانان جدی معترضند که جایگاهی در تالار وحدت ندارند و این تالار به کسانی داده میشود که حامیان مالی دارند و میتوانند اجاره سالن را به هر قیمتی پرداخت کنند ولی موسیقیدانان جدی که مردم دوست دارند در این سالن ببینندشان چون بنیاد احساس میکند ممکن است نتوانند سالن را پر کنند و درآمدزا باشند، عقبزده میشوند. اینها معترضان حقیقی هستند.
صفیپور: من خواهشی از شما دارم. ما اگر بخواهیم کلی صحبت کنیم به نتیجه نمیرسیم و برای صحبت کردن به صورت کلی نیازی هم به حضور من نیست و شما میتوانید مواردی را که احساس میکنید وجود دارد مطرح کنید. خواهش من این است که مصداقی صحبت کنیم تا نتیجه بگیریم.
اینکه شما میگویید بنیاد رودکی حیاط خلوت وزارت ارشاد است را نه شما میتوانید ثابت کنید و نه میتوانم ردش کنم و اتفاقا برخلاف شما معتقدم پایه و اساس بنیاد رودکی بسیار خوب بسته شده است. اگر شما اساسنامه بنیاد را خوانده باشید که حتما خواندهاید، 12 بند را مشاهده میکنید که تمام آنچه یک موسسه میتواند در حوزه فرهنگ و هنر انجام دهد به خوبی درش دیده شده است و همین که توانسته است در این 15 سال، این مجموعهها؛ تالار وحدت، برج آزادی و تالار رودکی را اداره کند و در خدمت هنرمندان باشد نشان میدهد عدهای آن جا زحمت کشیدهاند و سر پا نگهش داشتهاند اما اینکه آیا توانش همین قدر است یا بیش از این، سوالی دیگر است.
عددی که ما از اجراکننده برنامه در تالار وحدت میگیریم، شبی 9 میلیون تومان است که با هیچ منطق اقتصادی نمیخواند. درآمد بنیاد رودکی از موسیقی در طول سال، خیلی که زیاد باشد، میشود یک و نیم میلیارد تومان.
قطعا تمام مجموعههایی که در کشور داریم همین وضعیت را دارند. مثالی میزنم، اگر خبرگزاری ایلنا مورد حمایت خانه کارگر قرار نگیرد میتواند سرپای خودش بایستد؟! پس من هم بگویم خبرگزاری ایلنا، حیاط خلوت خانه کارگر است و ابزار دست خانه کارگر؟! نه این خبرگزاری تاسیس شده است برای اینکه بتواند در عرصه اطلاعرسانی به خانه کارگر و بخش کارگری جامعه کمک کند. لذا اگر بنیاد رودکی تاسیس شده است در راستای یکسری قوانین و مقررات است و مهمترین آن کوچکسازی دولت. تا به این وسیله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از حوزه اجرایی خارج شود و بر حوزه سیاستگذاری تمرکز کند. بنیادهایی مثل بنیاد رودکی تاسیس میشوند برای انجام کارهایی که اجرایی- عملیاتی هستند و سیاستگذاری نیستند، کارهایی که شاید انجامشان از عهده بخش خصوصی برنیاید. چون بخش خصوصی به دنبال منفعت اقتصادی هم هست مگر اینکه سیاستی پشتش باشد که بخواهد کار خیریه انجام دهد و نفع و ضرر را در نظر نگیرد. لذا بنیاد رودکی قرار است کارهایی را انجام دهد و از کسانی حمایت کند که شاید بخش خصوصی تمایلی به انجام آن نداشته باشد.
مثالی میزنم. آیا موسیقی سنتی ما به همان میزان مورد اقبال قرار میگیرد که موسیقی پاپمان؟! وقتی پاسخ منفی است پس باید جایی باشد که از این نوع موسیقی حمایت کند و من مدعیام بنیاد رودکی از ابتدای تاسیس از موسیقی سنتی حمایت کرده است و نشان به آن نشان که تمام برنامههای موسیقی سنتی در تالار وحدت با ارائه سوبسید برگزار میشود.
من برخلاف شما، اعتقاد دارم که درِ تالار وحدت به روی همه باز است. عرض کردم اگر میتوانید به شکل مصداقی بگویید کدام هنرمند به ما مراجعه کرده و نوبت اجرا خواسته است و ما مخالفت کردهایم. البته که نه هر هنرمندی، هنرمندان بزرگ که هم شما اسامیشان را میدانید و هم بنده! برعکس، من معتقدم هنرمندان ما خوشبختانه به جایی رسیدهاند که دیگر نیازی به تالار وحدت ندارند و میروند جایی دیگر برنامهشان را برگزار میکنند و به جای 700 نفر، 3000 نفر در سالنشان جمع میشوند و یک برنامه اجرا میکنند به جای چهار برنامه!
مهدوی: البته که اینطور نیست و باید بدانیم تعریف شما از هنرمندان شاخص چیست و آیا هنرمندان بزرگ از نظر شما صرفا خوانندگان سرشناس و پولساز هستند؟! هنرمندان بسیاری بودهاند که از طرف خبرگزاری برای حضور در این نشست با آنها تماس گرفته شده است اما چون نگران بدتر شدن شرایط گرفتن نوبت اجرا در تالار وحدت بودهاند، علیرغم معترض بودن، حضور نیافتهاند.
صفیپور: اسامیشان را بگویید در حضور شما با تکتکشان تماس میگیرم!
مهدوی: وقتی حضور نیافتهاند یعنی تمایلی به مطرح شدن نامشان هم ندارند! شما فرمودید بنیاد رودکی اساسنامه دارد. چه چیزی در کشور ما اساسنامه ندارد؟! در قانون اساسیمان تحصیل رایگان به عنوان یکی از حقوق شهروندی شناخته شده است ولی وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم چقدر میتوانند به این حق متعهد باشند؟! نمیتوانند. چون مشکلات متعددی بر سر راهشان وجود دارد. بنیاد رودکی هم اساسنامه دارد و اساسنامه خوبی هم دارد ولی نمیتواند متعهد باشد.
من عرض کردم که از ابتدا سنگ بنای بنیاد کج بوده است و این بار توفیق اجباری پاسخگویی به شما رسیده است. قبلتر از شما هم اشکالات فراوانی بوده است منتها انتظار میرفت در دولت تدبیر و امید شرایط به گونهای باشد و تدابیری اتخاذ شود که اتفاقا درِ تالار وحدت به روی همه باز نباشد! اشکال الان همین است که عدهای میگویند تالار وحدت تبدیل به بنگاه شادمانی شده است و شما برای تامین نیازهای مالیتان در را به روی همه باز کردهاید. در ابتدای ورودتان شرکت رنو را به تالار وحدت آوردید و سر و صداهایی که ایجاد شد بر همگان روشن است، اتفاقی که در تاریخ تالار وحدت نظیرش رخ نداده بود. در صورتی ما که ادعای انقلاب فرهنگی داریم نباید به هر قیمتی کسب درآمد کنیم.
برخی پنجشنبهها و جمعهها را که بهترین زمان برگزاری کنسرت است به جای آن که به گروههای موسیقی اختصاص دهید، میدهید به لوازم آرایشیها و برخی نهادها و سازمانها و کنسرتها را به چهارشنبهها و شنبهها موکول میکنید. وقتی این خیل عظیم هنرمندان برجسته متقدم و متاخر و جوانان هوشمندی که فارغالتحصیل موسیقی هستند نمیتوانند در سال یک نوبت اجرا بگیرند چرا باید تالار وحدت در اختیار مراکز دیگری قرار بگیرد که میتوانند بروند سالن عروسی اجاره کنند؟! چرا این اتفاق میافتد؟! علیرغم این که اساسنامه هم محکم است.
صفیپور: بازهم بیانیه خواندید! من عرض کردم که مصداقی صحبت کنیم. الان دو مصداق آوردید دست شما درد نکند. یک، رونمایی ماشین و دو، شرکت لوازم آرایش.
مهدوی: البته روابط عمومی شما عذرخواهی هم کرد ولی چرا باید این اتفاق رخ دهد که بعدش مجبور به عذرخواهی شوید. آیا این را برای خودتان تبدیل به روندی مرسوم کردهاید که کار خودتان را بکنید و بعد هم عذرخواهی کنید؟! با یک ببخشید ماجرا حل نمیشود چون جایی برای این قبیل خطاهای مدیریتی وجود ندارد.
صفیپور: اینکه جایی برای خطای مدیریتی وجود ندارد که نظر شماست و انشاالله وقتی شما مقام بالادست ما شدید این خطاها را پوشش میدهید!
این مزاح بود و من به فرمایش شما احترام میگذارم که ما مجاز به اشتباه کردن نیستیم ولی ما هم انسانیم و در طول دو سال مدیریت من در بین صدها برنامهای که به خوبی در تالارهای بنیاد برگزار شد این دو مورد هم پیش آمد و نمیشود همه اینها را کنار گذاشت و به واسطه دو اتفاق مردودمان کرد.
همانطور که میگویید این حساسیت که چه کسی نوبت اجرا میگیرد و چه کسی نه، روی دیگر تالارهای کشورمان و همچنین دیگر تالارهایی که در اختیار بنیاد رودکی است وجود ندارد و صرفا مختص تالار وحدت است.
مهدوی: بله، چون تالاری استراتژیک است.
صفیپور: در این زمینه دستورالعملی وجود دارد که براساس آن کسانی میتوانند در تالار وحدت اجرا داشته باشند که براساس ارزیابی دفتر موسیقی دارای درجه آ باشند و گروه الف تلقی شوند. بنابراین اولین شرط برای گروه یا هنرمندی که به تالار وحدت مراجعه میکند این است که از نظر دفتر موسیقی چنین جایگاهی داشته باشد و مدارک آن را ارائه کند. البته که ما به مدارک ارائه شده از سوی گروه یا هنرمند هم اکتفا نمیکنیم و خودمان قبل از دادن هر قولی، مانند هر سالن دیگری در کشورمان، از دفتر موسیقی استعلام میگیریم و آنها به ما میگویند که این گروه شایستگی روی صحنه رفتن در تالار وحدت را دارد یا ندارد. هیچ گروهی در تالار وحدت اجرا نمیکند مگر اینکه از دفتر موسیقی مجوز بگیرد.
مهدوی: این خودش محل اشکال است. مگر بنیاد نهادی نیمه خصوصی نیست چرا دفتر موسیقی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تا این حد درش نفوذ دارد؟ چرا شما شورایی اختصاصی ندارید؟
صفیپور: برخلاف شما، من فکر میکنم این قاعدهای کاملا درست است، همانطور که دفتر موسیقی برای اجرای برنامه در سالن همایشهای برج میلاد مجوز میدهد، همانطور که برای تالار وزارت کشور هم مجوز میدهد و برای دهها سالن دیگر...
مهدوی: ولی تعیین درجه نمیکند، صرفا مجوز میدهد یا نمیدهد. نه اینکه درجه هنری هنرمند یا گروه را تایید کند یا نکند!
صفیپور: عرض میکنم. چرا این اتفاق در تالار وحدت میافتد؟ به جهت همان جایگاه تالار وحدت که خودتان اشاره کردید. یعنی علاوه بر کنترلهایی که خود ما در مجموعه انجام میدهیم، کنترل بالاتری هم صورت میگیرد که من راهکاری برای افزایش کیفیت برنامهها میناممش نه دخالت، چون با این کارشان باعث میشوند تالار وحدت برای اجرای برنامههایش در یک اِشِلِ بالاتر هم کنترل شود و خیلی هم خوب است. ما در حوزه تئاتر این کار را از طریق مرکز هنرهای نمایشی انجام میدهیم و در حوزه موسیقی از طریق دفتر موسیقی و فارغ از اینکه من مدیرعامل بنیاد رودکی باشم یا نباشم این روند را روند درستی میدانم.
اما اینکه گروههای مختلفی میآیند و میگویند ما به تالار وحدت مراجعه کردیم و نتوانستیم نوبت اجرا بگیریم، تاکید میکنم گروههای مختلف و نه اساتید، کاملا درست است. ما در سال 1396، 2300 درخواست اجرای برنامه داشتیم و حداکثر 10 درصدش را پاسخگو بودیم، یعنی 200 تایش. بقیهاش شدنی نیست. چرا شدنی نیست؟! چون در طول سال با احتساب ایامی که مطابق تقویم رسمی مجاز به فعالیت نیستیم؛ ماه محرم، صفر، ایام فاطمیه، مناسبهای خاص و... تالار وحدت حداکثر 200 روز برای برگزاری برنامه در اختیار دارد، حتی کمتر از 200 روز.
یکی از سیاستهای وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی شفافسازی است، یعنی هم دستور داده و هم مجوز که ما به عنوان مثال رقمهایی را که به گروههای متضرر کمک کردهایم اعلام عمومی کنیم و این کار را میکنیم تا شما ببینید چه تعداد گروه در طول سال 96 از بنیاد تخفیف گرفتهاند و چه تعداد گروه رایگان، روی صحنه رفتهاند!
از سوی دیگر به عنوان مثال ما امسال در فروردین ماه هیچ درخواستی برای برگزاری برنامه در تالار وحدت نداشتیم! یعنی اینگونه نیست که تالار وحدت همیشه پر باشد و مشخصا در فروردین 97 برای برگزاری کنسرت هیچ درخواستی دریافت نکرد و سالن کاملا خالی رفت! در ایام بازیهای جام جهانی که همین الان در آن به سر میبریم هم به همین صورت. شما پارسال را با امسال مقایسه کنید و ببینید پارسال بعد از عید فطر چه برنامههایی برگزار شد و وضعیت امسال تالار وحدت بعد از عید فطر به چه صورت بود. باور کنید متقاضی نیست. چون گروه یا هنرمند با خودش فکر میکند اگر قرار باشد در تالار وحدت روی صحنه برود هزینهاش را درنمیآورد، نه هزینه اجرا در این سالن را، هزینه خودش را، گروهش را، دستمزد اعضایش را، مبلغی را که باید صرف تبلیغات کند و غیره.
مهدوی: که اجاره بهای سنگین تالار وحدت هم در آن بیتاثیر نیست.
صفیپور: نه تنها به این صورت نیست که برعکس است. تالار وحدت کمترین میزان هزینه را از گروهها میگیرد. چرا این را میگویم؟ ما خودمان یک بار ارکستر سمفونیک را به تالار وزارت کشور بردیم و در آن جا برنامهای اجرا کرد. اجاره تالار وزارت کشور را خودتان بپرسید که برای یک شب چقدر است. جدا از آن، سیستم مانیتورها و تلویزیونهایش را جدا حساب میکند، راهنماهایش را جدا حساب میکند، حراستش را جدا حساب میکند و چیزهای دیگر و فقط تالار وزارت کشور به این صورت نیست، سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی، مرکز همایشهای برج میلاد و سالنهای دیگری که در کشور داریم هم به همین صورت است. تالار وحدت یک عدد را میگیرد و بابت آن عدد سالن را در اختیار میگذارد، راهنما میدهد، حراست هست، نور، صوت و... همه این امکانات در اختیار گروه قرار میگیرد. عددی هم که میگیرد همان طور که گفتم از سال 1393 هیچ تغییری نکرده است. شما ببینید حقوق پرسنل بنیاد از سال 93 تاکنون چند درصد افزایش داشته است، پول آب و برق و گاز و خدماتِ دیگر چقدر، ولی ما تا پایان سال 96 عددی را که از برگزارکنندگان برنامهها، هنرمندان و گروهها گرفتیم ثابت نگه داشتیم و در سال 97 بین 10 تا 15 درصد اضافهاش کردیم. یعنی عدد ما مربوط به زمانی بود که بلیت تالار وحدت حداکثر 50 هزار تومان بود نه الان. لذا ابدا آنگونه که شما میگویید نیست و تالار وحدت حداکثر یک پنجمِ درآمد یک گروه را میگیرد.
عددی که ما از اجراکننده برنامه در تالار وحدت میگیریم، شبی 9 میلیون تومان است که با هیچ منطق اقتصادی نمیخواند. درآمد بنیاد رودکی از موسیقی در طول سال، خیلی که زیاد باشد، میشود یک و نیم میلیارد تومان. وقتی اجرایی در تالار وحدت روی صحنه میرود، در قسمتهای مختلف 60 نفر باید آن را پشتیبانی کنند. عددی که ما میگیریم بسیار جزیی است و همین عدد جزیی هم در بسیاری موارد مشمول تخفیف میشود. ما خودمان را مکلف میدانیم به خیلی از اجراهایی که از سایر استانها به تهران میآیند تخفیف بدهیم. ما وظیفه خود میدانیم که از گروههای موسیقی نواحی حمایت کنیم و حتی در مورد بعضی گروههایی که از شهرستانها میآیند استاندارد درجه آ بودن را هم در نظر نگیریم. چون معتقدیم گروهی که در یک شهرستان فعالیت میکند نیازمند حمایت است، چون امکانات تهران با امکانات شهرستانها فرق میکند.
این حمایت البته شامل همه گروهها نمیشود. ما گروهی داریم مانند گروه لیان که از بوشهر میآید، خوب هم بلیت میفروشد و نیازی هم به حمایت ما ندارد و ما هم تخفیفی نمیدهیم اما گروه کمتر شناختهشده که به عنوان مثال از شمال خراسان، از بجنورد میآید حتما مورد حمایت ما قرار میگیرد چون نیاز به حمایت دارد.
جدا از این ما شیوه محاسبه به صورت درصدی هم داریم. یعنی یا عددی ثابت میپردازند یا 20 درصد از کف فروش را، هر طور که گروه و هنرمند خودش مایل باشد. حتی گروههایی بودهاند که در این میان ضرر کردهاند و بنیاد کمکشان کرده است! عرض کردم که خوشبختانه یکی از سیاستهای خوب وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی شفافسازی است، یعنی هم دستور داده و هم مجوز داده است که ما به عنوان مثال رقمهایی را که به گروههای متضرر کمک کردهایم اعلام عمومی کنیم و این کار را میکنیم تا شما ببینید چه تعداد گروه در طول سال 96 از بنیاد تخفیف گرفتهاند و چه تعداد گروه رایگان، روی صحنه رفتهاند!
مهدوی: همینجا فرصت خوبی است که از سوبسیدهایی که دادهاید بگویید چون تا به حال هیچ گروه یا هنرمندی از اهالی موسیقی در مورد آن صحبت نکرده است و ما از آن بیاطلاعیم.
صفیپور: ما حتما در این مورد اطلاعرسانی میکنیم. یک موردش را بگویم. در سال 96 آقای شکرخدا گودرزی با نمایشی ارزشمند در مورد سهروردی، یکی از مفاخر کشورمان به ما مراجعه کرد. ما معتقدیم باید از آنچه به زبانهای مختلف، اعم از فیلم سینمایی، سریال، تئاتر، موسیقی، اپرا و... در مورد چنین شخصیتی ساخته میشود حمایت کرد. ما مکلف بودیم حمایت کنیم و حمایت هم کردیم و سالن را به صورت رایگان در اختیار ایشان گذاشتیم و حتی 50 میلیون تومان هم گذاشتیم رویش و به او دادیم. برای اینکه این کار خوب انجام شود. اینکه برنامهای مورد اقبال عمومی قرار میگیرد یا نه، امری جداست و یکی از ایراداتی که به ما میگیرند این است که شما چرا به پر شدن سالن یا پر نشدن آن نگاه میکنید. پاسخ من این است که مگر میشود تالار وحدت با این حد از هزینه، میزبان کاری شود که سالنش خالی است؟! چرا آن کار نباید در سالنی کوچکتر روی صحنه برود؟! ولی گاهی اوقات کارهایی که انجام میدهیم ممکن است جواب دهد و ممکن است جواب ندهد.
مهدوی: دولت در کنار سایر درآمدهایتان سالانه چقدر به شما بودجه میدهد؟
صفیپور: عددش متفاوت است.
مهدوی: اشاره کردید که تالار وحدت در طول سال حداکثر 200 روز برای برگزاری برنامه در اختیار دارد و حتی کمتر از 200 روز. چرا این 200 روز باید به کسانی جز هنرمندان حوزه موسیقی تعلق بگیرد؟!
صفیپور: همایشها و برنامههای غیرهنری که ما در تالار وحدت برگزار میکنیم واقعا عددش آن قدر نیست که مزاحم هنرمندان شود و تصریح میکنم خیلی از اینها در صبح برگزار میشود و آنچه به عصر میرسد واقعا به تعداد انگشتان هر دو دست هم نیست. آمارش را هم میتوانید خیلی راحت بگیرید. همچنین خیلی از اینها در ایامی است که ما نمیتوانیم برنامه موسیقایی داشته باشیم و مناسبتی است. بخش مهمی از اینها هم اصلا اقتصادی نیست. ما جشنوارهها را هم جزو آمار همایشها حساب میکنیم، جشنواره موسیقی فجر، جشنواره تئاتر فجر، جشنواره هنرهای تجسمی، کتاب سال و یکسری برنامه آیینی. وقتی درخواست هست ما مکلف به پاسخگویی هستیم. ضمن این که از خیلی از سازمانهایی که نیاز به حمایت دارند، حمایت میکنیم مانند سازمان بهزیستی، سازمان زندانها، کمیته امداد و غیره.
شاید این ضعف به ما برمیگردد که احساس کردهایم بهتر است حمایتهایی را که میکنیم اعلام نکنیم ولی خوشبختانه الان که فضا باز شده است هم عدد و رقمش را میگوییم و هم نام افراد و نهادها و سازمانها را.
مهدوی: چه خوب است که برای اولین بار این لیست را منتشر میکنید. میانگین یک سالِ این حمایتها چه عددی میشود؟
صفیپور: جمع درآمد بنیاد رودکی از برگزاری برنامههای تئاتری و موسیقی را اگر عددی حدودی مثلا چهار میلیارد تومان در نظر بگیریم، بیش از چهار میلیارد تومان حمایت صورت گرفته است و مدارکش به صورت مستند موجود است.
مهدوی: در دوران مدیران قبلی هم بوده است؟
صفیپور: قطعا آنها هم انجام دادهاند. ضمن این که یادمان باشد ما اگر شبی 9 میلیون تومان اجاره میگیریم هر اجرا در تالار وحدت بیش از 25 میلیون تومان هزینه برمیدارد.
ارزیابی هیچ اشکالی ندارد اما چیزهای خوب را هم بگوییم. این که ما از رفتن ارکسترمان به بهترین سالن دنیا یاد نمیکنیم یعنی یکپارچه ندیدن آن کارنامه.
مهدوی: چون خودتان بحث را به این سمت بردید میگویم. در مورد حضور در مسکو هم که خانم مارگاریتا کاراگینتینا (معاون کنسرواتوار چایکوفسکی) رسما به ارکستر ما توهین کرد و گفت این گروه، ابدا گروه هماهنگی نبوده است...
صفیپور: اصلا این طور نیست. آن اشکال کار مترجم بود و ترجمهای که کرده بود ترجمه درستی نبود!
مهدوی: ولی فیلم ضبط شدهاش موجود است و احیانا کمیسیون فرهنگی مجلس بررسیاش خواهد کرد.
صفیپور: تا دیروز میگفتیم چرا هیچ کس ما را تحویل نمیگیرد، چرا ما هیچ جا نمیرویم، چرا هیچ کس نمیآید؟! الان که میرویم، میترسیم و ادعا میکنیم که گفتهاند ما اجرای ضعیفی داشتهایم. چرا نمیگویید که آلکساندر سرگییویچ ساکولوف (رئیس کنسرواتوار دولتی چایکوفسکی) در سخنرانی پیش از اجرای ما گفت، ما 150 سال انتظار کشیدیم تا از ایران یک گروه بیاید اینجا و اجرا داشته باشد! چرا ما باید این قدر خودمان را دست کم بگیریم؟!
مهدوی: ما پیش از این هم سابقه برگزاری کنسرت در خارج از کشور را داشتهایم، کنسرتهایی در اروپا که متاسفانه مدعوین خارجی در طول اجرا سالن را ترک میکردند، چرا که اصل این موسیقی متعلق به فرهنگ آنهاست و فرنگیها از ما انتظار موسیقی آیینی خودمان را دارند. چرا روسها سالن را پر نکردند و شما مجبور شدید سالن را هم پر کنید؟!
صفیپور: سالن ما پر بود، فیلمهایش هم هست. همه مدارکش هم موجود است.
مهدوی: سالن شما نیمهخالی بوده است و بعدا پرش کردهاید.
صفیپور: این حاصل ذهنیت بدبینانه شماست.
مهدوی: بدبینانه نیست. ایرانیها و خبرنگاران دعوت شده از سوی شما آن جا بودهاند.
صفیپور: من عرض میکنم سالن پر بود. بلیت فروشیاش هم معلوم است که چطور انجام شد. شما که مدعی هستید سالن ما خالی بوده باید ادعایتان را اثبات کنید نه من!
مهدوی: شما در روسیه سه اجرا داشتید، آیا بلیت فروختید یا رایگان پر کردید؟!
صفیپور: اولین اجرای ما در شهر سنتپترزبورگ بود، در سالن آکادمی فیلارمونی سنتپترزبورگ که 1400 صندلی دارد و کاری که ما انجام دادیم این بود که یک گروه مستندساز با خودمان بردیم. گروه مستندسازی که برای بنیاد رودکی ریالی هزینه نداشت به سرپرستی امین زندگانی و همسر محترمشان، الیکا عبدالرزاقی. سالنی که شما مدعی هستید خالی است، پر بود و در این مستند موجود است. اگر من آن قدر قدرت دارم و در کشور روسیه و شهر سنتپترزبورگ صاحب نفوذم که بتوانم در ساعت افتتاحیه جام جهانی و بازی روسیه با عربستان، سالن آکادمی فیلارمونی این شهر را پر کنم باید از شما جایزه بگیرم! در سالن ما از مکزیک، آرژانتین، آمریکای شمالی، آسیا، استرالیا، از نقاط مختلف دنیا تماشاگر بود...
مهدوی: ولی هیچ کدام از کشورهای حاضر در جام جهانی برای دیدن کنسرت نیامده بودند، همه آمده بودند فوتبال ببینند...
صفیپور: پس در سالن ما چه میکردند؟!
مهدوی: منظورم این است که کشورهای دیگر ارکستری به روسیه نیاورده بودند، آمده بودند به قصد فوتبال، جز شما...
صفیپور: ما در مورد خودمان بحث میکنیم!
مهدوی: صحبت همین است. چرا ما در جام جهانی که همه حواسها به فوتبال است باید گروهی را ببریم که تمرین نکرده روی سن برود و معاون کنسرواتوار چایکوفسکی بگوید سازهایشان کوک نیست...
صفیپور: یک بررسی بکنید ببینید بازتاب خبرهای اجرای ما در رسانههای کدام کشورها کار شد. آن خانمی که شما اسمش را میبرید مدیر اجرایی بود نه بیشتر. ما طی قراردادی که با کنسرواتوار چایکوفسکی بستیم مدیریت هر سه برنامه با آنها بود، کنسرواتواری که رئیساش یک هفته پیش از اجرای ما به ایران آمد، کسی که سابقا وزیر فرهنگ روسیه بوده است.
مهدوی: خود او هم که گفته بود ای کاش از موسیقی اقوام ایرانی به کشور ما میآوردید!
صفیپور: ببینید هر کسی کار خودش را میکند و یک ماموریتی دارد. مگر ما گفتهایم چون ارکستر میرود، دیگران نروند؟! ما یک ریال از بودجه دولتی استفاده نکردیم. چرا شما از دیگران نمیپرسید که چرا نمیروند؟! چرا از بنیاد رودکی نمیپرسید نقشش در جام جهانی قبلی چه بود؟!
مهدوی: چرا باید نقشی داشته باشد؟! قاطبه موسیقیدانان به نقش بنیاد رودکی در جام جهانی 2018 روسیه و به سرود تیم ملی فوتبال ایران معترضند. درست است که شما پول ندادید ولی حیثیت هنری- موسیقایی ایران را گرو گذاشتید.
صفیپور: اصلا این طور نیست و متاسفم که شما به این راحتی و به این آشکاری چیزهایی را که وجود دارند نمیبینید.
مهدوی: اینکه شما خبرنگار را به سراغ علی پروین بفرستید که از او بپرسند سرود ساخته شده برای تیم ملی ایران خوب بود؟ معلوم است که او نظری تخصصی در این مورد ندارد و میگوید خوب بود! چرا از چهار نفر موسیقیدان نمیپرسید؟!
دو سوال دیگر هم هست و بعد از آن بحث را تمام میکنم. به حضور تئاتریها در تالار وحدت و یک مورد کمک مالی به آنها اشاره کردید. مسئلهای که بسیار محل مناقشه است و مدیران قبل از شما هم پاسخی برای آن نداشتهاند این است که تالار وحدت به عنوان سالنی که مختص اجرای اپرا و موسیقی ساخته شده است چرا باید به گونهای میان تئاتریها و اهالی موسیقی تقسیم شود که بارها شاهد معطل ماندن گروههای موسیقی و مخاطبانشان به علت تمام نشدن تئاترها باشیم؟ آیا در مقابل اهالی موسیقی امکان استفاده از سالنهای مجموعه تئاتر شهر را که مختص تئاتر ساخته شده دارند؟! شما راهکاری برای این موضوع اندیشیدهاید؟
صفیپور: همانطور که اشاره کردید این سوال از مدیران پیش از من هم شده است که آیا باید در تالار وحدت تئاتر هم باشد یا نباشد؟ اگر به آغاز ماجرا و فلسفه ساخت تالار وحدت رجوع کنیم و از خود بپرسیم تالار وحدت برای اجرای چه چیزی ساخت شد، پاسخ چیست؟
مهدوی: برای اپرا!
صفیپور: برای اپرا و چند کار دیگر. در تقسیمبندی گونههای هنری، اهالی تئاتر میگویند اپرا برای ماست، اهالی موسیقی هم میگویند برای ماست! من نه از اهالی تئاترم، نه از اهالی موسیقی، من یک مدیر اجراییام و خارج از این دو و بدون جانبداری از هیچ کدامشان صحبت میکنم. امکانات ماشینری تالار وحدت بیش از آن که به درد اهالی موسیقی بخورد به درد اهالی تئاتر میخورد. آن امکانی که به درد هر دو میخورد آکوستیک تالار است و ظرفیتش ولی سن و تجهیزات وحدت بیش از آن که به کار اهالی موسیقی بیاید به کار اهالی تئاتر میآید. مثالی میزنم. آیا تئاتری مانند «الیور توئیست» با آن وسعت با 122 اجرا، در تالار دیگری قابل اجرا بود؟! من میگویم نه!
این سوال را نباید از من بپرسید، از خود پیشکسوتان حوزه موسیقی و حوزه تئاتر بپرسید که تالار وحدت به درد کدامشان میخورد. من اما اگر قرار باشد به عنوان مدیرعامل بنیاد رودکی در این مورد تصمیم بگیرم باید پیشنیازهای دیگری را رفع کرده باشم، یعنی باید بتوانم جایگزین دیگری به اهالی موسیقی یا اهالی تئاتر معرفی کنم و چون جایگزین ندارم نمیتوانم تصمیم بگیرم! متاسفم که باید اعتراف کنم در احداث سالنهایی استاندارد چه برای اجرای موسیقی و چه برای اجرای تئاتر ضعیف عمل کردهایم و نتوانستهایم بعد از 40 سال، سالنی مشابه تالار وحدت درست کنیم. وقتی جایگزین وجود ندارد تصمیمگیری هم سخت میشود و منِ مدیر نمیتوانم به این سوال پاسخ دهم و مجبورم به شیوهای کج دار و مریز رفتار کنم.
سیستم صوتی تالار وحدت در حال تعویض است، صندلیهایش که کامل تعمیر شده است، موکتش را هم خریداری کردهایم، نقاشیاش در حال انجام است، سرویس بهداشتیاش را بازسازی کردهایم و آرام آرام داخل سن هم میرویم و کارهایی را هم در آن جا انجام میدهیم.
ولی ما چه کار کردهایم. گفتهایم میان اجرای تئاتر و موسیقی حتما باید یک ساعت تا یک ساعت و نیم فاصله باشد و اگر عزیزانمان به ساعتی که تنظیم کردهایم وفادار باشند هیچ مشکلی به وجود نمیآید. ما ساعت 18 تا 20 را به برگزاری تئاتر اختصاص دادهایم و اگر دوستان تئاتری راس ساعت 20 سالن را تحویل دهند هیچ مشکلی برای اهالی موسیقی ایجاد نمیشود.
مهدوی: و اینکه همکاران شما هم نقدی دارند که ایام ماه رمضان زمان خوبی برای تعمیرات بود و گذاشتید برای الان و مصائبش از بوی رنگ و غیره دامن آنها و هنرمندان مراجعهکننده را گرفته است و همچنین برخی از مسئولیتها را به افراد غیرفنی دادهاید. دلیل خاصی داشته است؟
صفیپور: خدمت شما عرض کنم که برای انجام کارهای تعمیراتی و ساخت و ساز، بودجهای جدا از بودجه جاری در نظر گرفته میشود. دولت امسال، حداقل طبق آنچه ما دریافت کردیم، بودجه عمرانی را در پایان فروردین پرداخت کرد. وقتی بودجه به دست شما میرسد تا بیایید این را چیدمان و جدولبندی کنید و کارهای انتخاب پیمانکار و مسائل دیگر را انجام دهید، زمانی را از دست میدهید. ضمن این که در جاهایی هم به بنبست میرسید. این بودجهای است که من باید تا پایان تیرماه خرجش کنم، یعنی سه ماه فرصت دارم و تحولاتی هم که در کشورمان رخ میدهد در آن بیتاثیر نیست. امروز برنامهریزی میکنیم، تا بیاید چکاش صادر و کارهای اداریاش انجام شود، فردا کارپرداز ما به بازار میرود و جنس را به او نمیدهند و میگویند گران شده است.
واقعیتش این است که من هم دوست داشتم این کار اصلا در فروردین، در زمان تعطیلی تالار رخ میداد ولی نو شدن تالار وحدت میارزد به این که ما کمی اذیت شویم. خود من هم اتاقم همان جاست. سیستم صوتی تالار وحدت در حال تعویض است، صندلیهایش که کامل تعمیر شده است، موکتش را هم خریداری کردهایم، نقاشیاش در حال انجام است، سرویس بهداشتیاش را بازسازی کردهایم و آرام آرام داخل سن هم میرویم و کارهایی را هم در آنجا انجام میدهیم.
تنظیم: نرگس کیانی