خبرگزاری کار ایران

یک پژوهشگر موسیقی نواحی مطرح کرد؛

انتقاد از نگاه ابژکتیو به هنرمندان روستانشین

انتقاد از نگاه ابژکتیو به هنرمندان روستانشین
کد خبر : ۶۴۲۶۷۰

یک پژوهشگر موسیقی نواحی می‌گوید وقتی به هنرمندان موسیقی اقوام که در روستاهای سرتاسر ایران زندگی ساده‌ای دارند، نگاهی ابژکتیو می‌شود و به او مدرک دکترا و غیره می‌دهند، کاری به جز قرار دادن او در موقعیتی بی‌ربط با اصل و ریشه‌‌اش نشده است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، ماجرای بده و بستان جوابیه میان یکی از پژوهشگران موسیقی نواحی و دبیر هنری فستیوال آینه‌دار، علی مغازه‌ای و شورای ارزشیابی هنرمندان و نویسندگان و شاعران کشور از آنجا آغاز شد که ششم تیر خبر آمد؛ علیرضا سلمانی‌علی‌آبادی، در حوزه تخصصی نوازندگی دوتار خراسان، مرادعلی سالاراحمدی در حوزه تخصصی آواز محلی خراسان و علی غلامرضائی‌آلمه‌جوقی در حوزه تخصصی دوتار خراسان، در تازه‌ترین جلسه شورای ارزشیابی هنرمندان و نویسندگان کشور، درجه یک هنری (معادل مدرک دکترا) دریافت کردند.

سه روز بعد، نهم تیر مغازه‌ای در گفت‌وگو با یکی از خبرگزاری‌ها ،ضمن انتقاد از این اتفاق گفته بود: برای اعطای درجه هنری به هنرمندان بیشتر فکر کنیم و به جای برطرف کردن موانع فرهنگی و بازدارنده‌ کسب و کار این هنرمندان عزیز در موسیقی اقوام و نواحی، بر سرشان تاج محنت نگذاریم. زیرا آن‌ها خواستار امکان ادامه‌ هنرشان هستند؛ نه کلاهی با مدرک دکتری برای سرشان!

یازدهم تیر بود که دبیرخانه شورای ارزشیابی هنرمندان و نویسندگان و شاعران کشور در جوابیه‌ای چهار بندی به اظهارات مغازه‌ای پاسخ داد و امروز، سه‌شنبه 19 تیر مغازه‌ای در پاسخ به آن جوابیه، متنی را در اختیار خبرگزاری ایلنا قرار داده است که متن آن را ادامه می‌خوانید.

پاسخی به یک جوابیه‌ی چهار بندی

شورای ارزشیابی در جوابیه‌ خود چهار آیتم را برشمرده که عبارتند از: تاریخچه‌ درجه‌ هنری، دلیل صدور درجه‌ هنری، تسهیلات جانبی درجه‌ هنری و در آخر هدف شورای ارزشیابی از اقدام به صدور درجه‌ هنری که برآیند موارد مطرح شده این است که شورای ارزشیابی جای حقی نشسته و هیچ ضعف و خطایی هم ندارد.

توضیح تاریخچه

در بند اول گفته شده این موضوع توسط استاد محترم پروفسور سیدحسین نصر که در متن جوابیه، فیلسوف خطاب شده‌، سازماندهی شده است.

نمی‌دانم اشاره به این نکته چه فضیلتی بر شورای کنونی و نحوه‌ بررسی و ارزیابی و صدور درجه‌ هنری می‌افزاید ولی اگر جایگاه علمی و آکادمیک استاد نصر و ارتباط 50 سال پیش دکتر نصر جوان با این بحث، دلیل لازم و کافی بر درستی عملکرد شورای فعلی می‌تواند باشد، نمی‌دانم آیا ادامه‌ این بحث فایده‌یی دارد یا خیر!

توضیح دلیل اعطای درجه هنری

در بند دوم آورده‌اند: «این سخن در گزارش منتشر شده که شورا، با اعطاء درجه هنری، «رویکرد اعتباربخشی و پرستیژی به هنرمندان دارد» صحیح نیست. مهمترین رویکرد این شورا معرفی هنرمندان و نویسندگان به دو نهاد سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور و وزارت علوم است. اولی موجبات استخدامی و تبعات افزایش حقوق و خدمات بازنشستگی را فراهم می‌کند و دومی زمینه‌ای است برای تدریس و عضویت هنرمندان و ادیبان کشور در هیئت‌علمی دانشگاه‌ها.»

جمله‌ اول این بند را در آخر پاسخ می‌دهم ولی درباره‌ جمله‌ بعدی آن، نمی‌دانم آیا در قوانین جمهوری اسلامی ایران و هیچ کشور دیگری اجازه‌ استخدام یک فرد 70 ساله در نهاد‌های دولتی وجود دارد یا خیر؟! اگر هست؛ چنین فردی چه موقع بازنشسته می‌شود تا از حقوق و مزایای اشاره شده هم بهره ببرد؟! اگر چنین امکان فوق‌العاده‌ای وجود دارد، چرا چنین دولت مهربان و دلسوزی، قانونی دارد که افراد بالای 50 سال نمی‌توانند از بیمه‌ تامین اجتماعی برخوردار شوند؟ آیا این بند جوابیه به جز یک تعارف صرف، چیز بیشتری هست؟

البته در بخش دوم این بند هیچ بحثی ندارم چون  در میان افرادی که چنین درجه‌هایی را دریافت می‌کنند هستند کسانی که صلاحیت تدریس در ساختار آکادمیک کشور را دارند؛ چنان چه در تمام جهان این امکان وجود دارد که در مواردی خاص، استادان تجربی به تدریس در دانشگاه‌ها می‌پردازند. اما مطابق این جوابیه اجازه و امکان عضویت در هیئت‌علمی و تدریس در دانشگاه‌ها به صورت عام به دارندگان این درجه‌ها داده شده است که خود محل مناقشه و بحث جدی دارد که پیگیری آن با نهاد‌های علمی کشور است.

تسهیلات و خواص درجه

در بند سوم می‌خوانیم: «از سوی دیگر اعطاء درجه‌های هنری در بخش‌های مختلف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز نقش کاربردی مستقیم دارد. از تسهیل در دریافت مجوزهای هنری تا معرفی پیشکسوتان به صندوق هنرمندان و معرفی هنرمندان به ستاد تکریم برای دریافت خدمات مالی و رفاهی که سال‌هاست فعالیت می‌کند و به وسع منابع مالی خود، خدمات ارزشمندی را تقدیم جامعه فرهنگی کرده است.»

عزیزان دبیرخانه‌ محترم شورا در همین بند به طور پنهان به حقیقتی گریزناپذیر صحه گذاشته‌اند که هنرمندانی هستند که نیازمند معرفی به صندوق هنرمندان و ستاد تکریم برای دریافت ماهیانه مبلغ 150 هزار تومان ناقابل از این نهادها هستند؛ اما گویا توجه ندارند که اگر هنرمندانی نیازمند طرح تکریم و دریافت چنین رقم‌های ذلت‌باری هستند، آیا دریافت مدرک دکتری برای تسهیل در امر دریافت چنین پول‌هایی که با اتصاف عبارت «خدمات مالی و رفاهی» در این بند از جوابیه رنگ و لعابی هم به آن داده شده، توهین آشکار به جامعه‌ هنری نیست؟

چرا که صراحتا قید شده که بنا بر نظر شورا اگر هنرمند مدرک دکترا داشته باشد می‌تواند این تسهیلات را دریافت کند و گویا در غیر این صورت از این اکرام محروم می‌ماند! همچنین براساس ادامه‌ همین بند از پاسخ شورا آیا این توهین به هنر و هنرمند نیست که اگر هنرمند مدرک دکترا داشته باشد مستحق دریافت مجوز‌های هنری است؟ آخر کجای جهان برای رفع مشکل هنرمند، دوری غلط ابداع یا اتخاذ می‌کنند؟ اگر شخصی هنرمند است، حتی اخذ مجوز هم لازم ندارد اما اگر قانون این است که هر فعالیت هنری از سوی هر هنرمندی مشروط و منوط به دریافت مجوز از دولت است، از چه زمان و با چه منطقی و چرا اصل شرط دریافت مجوز فعالیت، مشروط به داشتن درجه‌ هنری شده است؟

یعنی فعالیت هنری به شرط اخذ مجوزی که دریافتش مشروط شده ‌است به داشتن مدرکی دیگر. شرطی در مسیر تحقق شرط ضروری دیگر! همه جای دنیا و در تمام طول تاریخ حتی در جوامع عقب‌مانده، هنرمند با مقبولیت عمومی و میزان مهارت شخصی، هنرمند محسوب شده است اما ما باز تصمیم گرفته‌ایم سازی دیگر کوک کنیم و هنرمندان را با دارا بودن مدرک دکتری و درجه‌بند‌ی هنری، هنرمند تلقی کنیم.

اما حقیقت این است که اگر ما بیاییم شورایی تشکیل دهیم تا میزان مهارت افراد را  احراز کنیم و براساس یک تشخیص چهارچوب شده به او مدرک درجه‌ یک هنری، معادل دکترا یا هر سطح دیگری بدهیم، تا او بتواند مجوز کار و امکان بهره‌مندی از طرح تکریم و امکانات احتمالی مالی از صندوق هنر و غیره را به دست آورد، ابداعی‌ است ناروا که روا نیست گناه اشتباه و روش نادرست خود را به گردن دکتر سیدحسین نصر بیندازیم تا توجیه‌گر سیستم معیوبمان باشد.

تناقض، در بحث اعتبار بخشی

اما جان کلام در پاسخ دبیرخانه‌ محترم شورا در بند چهارم و پاراگراف آخر آن است.

آورده‌اند: «این شیوه ارزشیابی هنرمندان و نویسندگان، در اغلب کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه وجود دارد و هدف اصلی آن، کشف نیروی انسانی خلاق و ظرفیت‌های تاثیرگذار در توسعه فرهنگی است. پیشکسوتان و بسیاری از جوانان هنرمند هستند که به دلایل مختلف امکان تحصیل آکادمیک و دانشگاهی نداشته‌اند اما در حوزه‌های مختلف هنری، تولیدات تاثیرگذاری را برای جامعه و مردم خلق و ابداع کرده‌اند... اعضای شورای ارزشیابی، وظیفه کشف و معرفی ظرفیت‌های خلاقانه هنر و ادبیات کشور را دارند.»

این بند آیا چیزی ورای وجود تناقض با جمله‌ نخست بند دوم پاسخ شورا است؟ دیدیم که دبیرخانه‌‌ شورای ارزشیابی در بند دوم، صحبت بنده را در ارتباط با رویکرد اعتباربخشی و ایجاد پرستیژ برای هنرمندان، نادرست دانسته بود اما خود در بند چهارم نوشته‌اند: اعضا شورای ارزشیابی، وظیفه‌ کشف و معرفی ظرفیت‌های خلاقانه هنر و ادبیات کشور را دارند.

سوال این که، اگر این کشف و اکتشافات از سوی اعضای محترم شورا انجام نشود، آیا آن هنرمندان دارای اعتبار و پرستیژ اجتماعی بوده‌اند یا نبوده‌اند؟ اگر بوده‌اند، که این چگونه کشفی‌ است؟ اگر نبوده‌اند، آیا این حرف چیزی جز این است که دوستان با این کشف و معرفی ظرفیت‌های به گفته‌ خودشان «خلاقانه هنر و ادبیات»، سعی دارند به چیزی یا کسی اعتبار ببخشند؟ یا اعتبار بخشیدن از نظر شورا تعریفی دیگرگونه دارد؟

حال اگر بخواهیم با تسامح بپذیریم که هدف در ذاتش اعتباربخشی نبوده، اما آیا دریافت‌کننده‌ مدارک دکترا و فوق لیسانس و... هم همین گونه می‌اندیشد؟ من در این مدت ده‌ها تماس از ده‌ها هنرمند موسیقی اقوام داشته‌ام که بلکه بتوانم مدرک فوق لیسانس آنان را به دکترا تبدیل کنم. یا بلکه با کسانی که مدرک‌ها را تایید و صادر می‌کنند دوست باشم و بتوانم با آنان صحبت کنم تا آقایان بالاترین درجه را برای ایشان صادر کنند. به نظر دبیرخانه‌ محترم آیا این درخواست‌ها طبیعی‌ است؟ آیا این هنرمندان دنبال چیز دیگری جز اعتبار این مدارک هستند؟ و هزار پرسش دیگر!

هدف شورا یا نگرانی دبیرخانه؟

نکته‌ بسیار مهم این است که دبیرخانه‌ محترم شورای ارزشیابی، اصولا پاسخی به نقد اصلی ما نداده‌ و صرفا به بخشی از صحبت‌ها پرداخته‌اند که به زعم ایشان، با هدف وارد آوردن تردید یا تشکیک در حقانیت جایگاه و نقش اعضای محترم شورا توسط اینجانب بیان شده است.

بنابر همین استدلال در جوابیه‌‌‌ دبیرخانه تمام تلاش بر این بوده که اثبات شود عملکرد و هدف شورا یک امر والا و ارزشمند است که پر و پایی مستحکم دارد و هدفش هم جز خدمت به هنر و هنرمندان کشور نیست. جزاک‌الله!

ولی ما حرفی جز این نداشتیم که وقتی به هنرمندان موسیقی اقوام که در روستاهای سرتاسر ایران زندگی ساده‌ای هم دارند، نگاهی ابژکتیو می‌شود و بر طبق یک احساس البته آمیخته با حسن نیت به او مدرک دکترا و غیره اعطا می‌شود،کاری به جز قرار دادن او در موقعیتی بی‌ربط با اصل و ریشه‌ او نشده و تازه با این کارمان تیشه به ریشه‌های فرتوت هنر موسیقی اقوام و نواحی ایران هم می‌زنیم.  

موضوعی نگران‌کننده در جوابیه

در اینجا باید تاکید کنم تمام سخنان بنده در آن گفت‌وگو صرفاً معطوف به هنرمندان موسیقی اقوام بوده و به هیچ وجه نمی‌توان از آن انتقادات چنین برداشت کرد که گوینده قصد تعمیم دادن انتقاد خود به سایر رشته‌ها خصوصاً هنرمندان موسیقی کلاسیک را داشته است. اما اکنون با صدور این جوابیه معلوم شد که با مشروط کردن امور مختلف هنری هنرمندان به داشتن درجه‌ هنری، رویه‌ای در حال شکل‌گیری ا‌ست که در جریان آن، بسیاری از حقوق ذاتی و اولیه‌ هنرمندان تمامی رشته‌ها نیز به آرامی و نرمی زیر محاق خواهند رفت و دیگر راه بازگشت هم نخواهیم داشت.

خطا در نتیجه است

در پایان می‌خواهم قاطعانه عرض کنم بنده نه تنها تردیدی در حسن نیت اعضای محترم شورای ارزشیابی هنرمندان و نویسندگان ندارم؛ بلکه معتقدم اعضای این شورا که بنده اطلاعی از ترکیب اعضای محترم آن هم ندارم، تلاش دارند کاری را که از آنان خواسته شده به شایسته‌ترین نحو به انجام برسانند لیکن مشکل در این‌جا است که گاهی تاریخ مصرف یک تصمیم یا طرح و برنامه به پایان می‌رسد اما ما بدون توجه به سررسید آن، همان کار را طبق همان رویه‌ پیشین به پیش می‌بریم در حالی که میزان تبعات و تلفات آن بسیار بیشتر از مزایای آن شده و گویا قرار بر این قرار است که ما کاری با نتیجه نداشته باشیم چرا که ما مامور به تکلیفیم نه مامور به نتیجه.

بد نیست به یک نکته هم اشاره کنم؛ اگر دبیرخانه‌ محترم شورای ارزشیابی لازم بداند می‌توانیم نمونه‌هایی واقعی را از خطاهای فاحشی که در شیوه‌ ارزیابی و شناسایی هنرمندان موسیقی اقوام و نواحی ایران صورت گرفته است در اختیار رسانه‌ها قرار دهیم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز