/یادداشت/
تئاتر خصوصی دکانی شده که دلالبازیها آنجا اتفاق میافتد
رضا بهرامی با انتقاد از وضعیت کنونی خصوصیسازی در تئاتر میگوید: امروز تئاتر خصوصی دکانی است که دلالبازیهای پشت صحنه تئاتر در آنجا اتفاق میافتد. با آوردن چهرههای سینمایی مردم را فریب داده به تئاتر میکشانند و در نتیجه فکر کردن به نمایش اولویت آخر گروههای نمایشی شده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، رضا بهرامی، کارگردان نمایش «عکس خانوادگی» که این روزها براساس متنی از محمود استادمحمد در تماشاخانه سنگلج روی صحنه رفته، در یادداشتی از دوری تئاتر از متون ایرانی، مسائل خصوصیسازی تئاتر و نیز شرایط ناگوار تماشاخانه سنگلج در جذب مخاطبان گفته است.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
سالیان سال است که سانسور گریبان جامعه هنری را گرفته و سبب شده تا امروز بسیاری از نویسندههای بهنام ما در این حوزه دیگر «ایرانی» ننویسند.
اینکه چرا مسئولان با ایجاد سانسور سبب میشوند تا به معضلات جامعه ما خدشه وارد شود، برایم درد بزرگی محسوب میشود.
وقتی اطراف ما از مشکلات متعددی سرریز شده، چرا باید به دنبال نوشتن از مشکلات بیگانه برویم. یکی از مهمترین دغدغههای من مسائل اجتماعی کشور خودم بوده و از همین سو به سراغ متنی از محمود استادمحمد رفتهام که برای نوشتن متنهایش همیشه از مسائل جامعه خودش الگو گرفته است.
امروز شرایط عجیبی در تئاتر کشور حاکم شده که تئاتر خصوصی جزئی از همین شرایط عجیب است و من به شدت مخالف آن هستم؛ چراکه در جامعه ما اصلا چیزی به نام خصوصیسازی وجود ندارد. ارگان خصوصی همیشه به کمک جامعه میآید ولی در هرجایی از کشور ما که نام خصوصیسازی آمده، وضعیت نسبت به زمانی که مسئولیت آن مکان خاص با دولت بوده به مراتب بدتر شده است.
امروز تئاتر خصوصی دکانی است که دلالبازیهای پشت صحنه تئاتر در آنجا اتفاق میافتد. با آوردن چهرههای سینمایی مردم را فریب داده به تئاتر میکشانند. تئاتر خصوصی یعنی کمپانی و کمپانی یعنی حمایت از گروه. یعنی کارگردان یک اثر هنری دغدغه این موضوع را نداشته باشد که تبلیغاتش در فضای مجازی گذاشته شود و مردم با دیدن آنها ترغیب به دیدن تئاتر شوند. کارگردان و بازیگران باید به بهترین شکل ممکن نمایش خود را به صحنه ببرند و خیالشان از جهات دیگر آسوده باشد، ولی میبینیم که در ایران فکر کردن به نمایش در اولویت آخر گروههای نمایشی قرار گرفته است.
«عکس خانوادگی» درباره موضوعی صحبت میکند که شاید در کوچه و خیابانهای شهر خودمان هرروز اتفاق بیفتد و کسی متوجه نشود ولی برای اجرای همین متن در سال ۸۵ مجوزی داده نشده و از اجرای آن جلوگیری به عمل آمد.
سانسور در حال از بین بردن ریشه خانوادهها بوده و مسائل جنسی که امروز گریبان جامعه ما را گرفته، نتیجه چنین برخوردهای سلیقهایست.
اگر این متن که درحال حاضر روی صحنه است، سال ۸۵ به صحنه میرفت؛ آیا به جامعه آن زمان تلنگری وارد نمیشد و این موضوع از اتفاقاتی که امروز شاهد آنها هستیم، جلوگیری نمیکرد؟
نمایش «عکس خانوادگی» تا آخر تیر روی صحنه سنگلج به نمایش گذاشته میشود و علیرغم میزان رضایت بالای مخاطبان، تماشاگران زیادی از آن استقبال نمیکنند که این موضوع از آن جهت است که برای این سالن سیاست غلطی را جا انداختهاند و آن مواجهه تماشاگر با نمایشهای هجوگونهایست که با اسم نمایش کمدی ایرانی به صحنه میروند.
اینکه این سالن را فقط مختص به نمایشهای کمدی و روحوضی قرار دهیم، غلط است. چراکه در گذشته هم به این صورت نبوده و نمایشهای ایرانی که امروز در این سالن اجرا میروند، به هیچوجه از کیفیت لازم برخوردار نیستند.
نمیتوان در نمایش بازیگران هرچیزی دلشان میخواهد بگویند و سیاه هم به زور به آن وارد شده باشد و چون مردم میخندند به آن نمایش ایرانی بگوییم.
کمدی تعریف دارد ولی این نمایشها هجو هستند. متاسفانه این مکان را به عنوان پایگاه نمایشهای ایرانی ثبت کردند، که با آمدن علی عابدی این فضا تغییر پیدا کرد و امیدوارم با مدیریت پریسا مقتدی این روند ادامه پیدا کند و بتوانند این سالن را به همان سال ۴۴ برگردانند که بهترینهای هنر نمایش همچون عزتالله انتظامی و علی نصیریان، پرویز فنیزاده، مهین شهابی، رقیه چهرهآزاد و بسیاری دیگر در آن به اجرا میپرداختند.
مثال ما ایرانیان همانند نوشدارو پس از مرگ سهراب است که همیشه درگیر آن بودیم و امیدوارم در آینده از این موضوع جلوگیری شود.