نخستین تئاتری که به موضوع «اهدای عضو» پرداخت
کارگردان «شبیه رهایی ورای یک نفس» گفت: ما اولین گروهی هستیم که در مورد اهدای عضو، تئاتری را روی صحنه میبریم.
ساناز زمانی، کارگردان «شبیه رهایی ورای یک نفس» در گفتگو با خبرنگار ایلنا، درباره اجرای این اثر گفت: سال ۹۲ این نمایش را که قصهاش درباره اهدای عضو است، در جشنواره تئاتر شهر اجرا کردیم که برنده بهترین جایزه کارگردانی و نمایشنامهنویسی و کارگردانی شد. اما در دو سال اخیر تحقیقاتی را در مورد اهدای عضو داشتیم و با خانوادههای اهداکنندهها و گیرندهها صحبتهایی کردیم که نتیجه این تحقیقها در متن اعمال شد.
زمانی همچنین از تغییر تیم بازیگران خبر داد و گفت: بازیگران جدید توانستند در جشن ضیافت نفس که اردیبهشت امسال برگزار شد شرکت کنند و از نزدیک با خانوادههای اهداکننده و چند نفر از گیرندههای اعضا ارتباط داشته باشند. از طرفی، رعایت برخی مسائل پزشکی در نمایش مهم بود که آنها را اعمال کردیم.
این کارگردان جوان خاطرنشان کرد: ما اولین گروهی هستیم که در مورد اهدای عضو، تئاتری را روی صحنه میبریم. در طول این مدت، به واسطه تحقیقات و رابطهای که با انجمن اهدای عضو ایرانیان داشتیم، متوجه شدیم که فیلمهای زیادی درباره اهدای عضو ساخته شده اما ما اولین گروهی هستیم که در حوزه تئاتر در این زمینه فعالیم.
زمانی با بیان اینکه «برای من مواجه با این تغییرهای پزشکی در زمینه اهدای عضو در دو سال اخیر چالش عجیبی بود» گفت: مثلا با چند نفر مواجه شدیم که سکته مغزی کرده و بعد به کما رفته و دچار مرگ مغزی شدند. با خانمی مواجه شدیم که سر سفره افطار فشارش بالا میرود و بعد دچار کما و مرگ مغزی میشود. تیم کارگردانی و نویسندگی و بعد بازیگران پروسه تحقیقاتی را طی کردند و به دانش همه اعضای گروه اضافه شد.
او با اشاره به محور این نمایش گفت: گفته میشود خانوادههای اهداکننده کار مهمی انجام میدهند (که حتما هم همینطور است) اما ما اینبار دوربین را چرخاندیم و از دید گیرندهها به موضوع اهدای عضو نگاه کردیم؛ اینکه این عمل چقدر میتواند موثر باشد و آدمها را به زندگی برگرداند. در «شبیه رهایی ورای یک نفس» ما ۵ نفر را داریم که عضو گرفتهاند اما میدانیم یک نفر میتواند هشت عضو اصلی و چندین عضو دیگر را از پوست گرفته تا نُسوج اهدا کند.
زمانی تشریح کرد: داستان از این نظر که قصه واقعی زندگی یک نفر باشد، مستند محسوب نمیشود. ما داستانی را داریم که مستند نیست اما اتفاقاتی که برای آنها رخ میدهد از نظر دریافت اعضای بدن، درست است و این اتفاقات واقعی را روی شخصیتهای خیالی و موقعیتی داستانی استوار کردیم. مثلا اگر خانواده اهداکننده و فرد دریافتکننده بخواهند همدیگر را ببینند باید یک پروسه تقریبا یک ساله طی شود. قصه ما بعد از جلسهای که در انجمن برگزار میشود و خانواده اهداکننده با گیرندگان اعضا همدیگر را میبینند شروع میشود؛ بعد از جلسه بین این پنج نفر که از یک نفر اعضایشان را گرفتهاند دوستی و ارتباطی شکل میگیرد. داستان در برههای زمانی است که این افراد به زندگی برگشتهاند و مشغول کار و زندگی روزمره هستند.
کارگردان «شبیه رهایی ورای یک نفس» ادامه داد: در واقعیت، اصلا گیرندهها و خانواده اهدا کننده نباید باهم در ارتباط باشند مگر در جلسهای که انجمن اهدای عضو ایرانیان برپا میکند. حالا در این قصه، بعد از این جلسه، این پنج نفری که همگی از یک نفر عضو دریافت کردهاند باهم ارتباط برقرار میکنند و روزی تصمیم میگیرند در سالروز تولد اهداکنندهشان دور هم جمع شوند و تولدش را جشن بگیرند. اما متوجه میشوند پدر و مادر اهدا کننده هم قصد دارند در جشن حضور داشته باشند درحالی که متوجه شدهاند مادر شروین (اهدا کننده) برای این اهدا رضایت قلبی نداشته و فقط برگه را امضا کرده است. داستان در واقع حول محور این چالش مواجهه با مادری است که رضایت قلبی برای اهدای اعضای بدن فرزندش نداشته است.
زمانی با اشاره به رویکرد اجرایی نمایش گفت: داستان ما کاملا رئال است اما در طراحی صحنه از قراردادها استفاده کردیم. یعنی خودمان را درگیر زندگی روزمره نکردیم، بلکه صحنه از یکسری خطوط و قراردادها به وجود آمده که زندگی را در آن چهارچوبها روایت میکند.
مهدی بوسلیک، جواد پولادی، سارا شاهرودیان، شهاب عباسیان و مریم نقیبی (به ترتیب الفبا) بازیگران «شبیه رهایی ورای یک نفس» هستند که به نویسندگی سروناز زمانی و کارگردانی ساناز زمانی از ۳ تا ۱۵ تیر در تماشاخانه باران روی صحنه میرود.