سیامک گلشیری:
مگر میشود با ایدهآلها داستان نوشت؟
گلشیری میگوید: میدانم چهطور اینقدر راحت میتوانند اعلام کنند از فلان داستان این بخشها را حذف کنید. آن هم رمانی که نمیتوانی یک کلمهاش را هم حذف کنی و اگر این اصلاحیهها را انجام بگیرد، دیگر چیزی از آن باقی نمیماند.
سیامک گلشیری در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، درباره آخرین کارها و داستانهایش گفت: قرار بود یک رمان بزرگسال از من برای نمایشگاه کتاب منتشر شود که تقریباً شش ماه در ارشاد ماند و بالاخره هم منتشر نشد. تازه حالا آن را با شش مورد اصلاح برای من فرستادهاند، مواردی که حتی تصورش را نمیکردم نیاز به اصلاح داشته باشد. یعنی از من خواستهاند بدیهیترین موارد را در رمان حذف کنم. رمان «تصویر دختری در آخرین لحظه» را که قرار است نشر چشمه منتشر کند، رمان جنایی روانشناسانه است که در یک شب اتفاق میافتد. داستان روایتی از درگیر شدن اتفاقی یک نویسنده در ماجرایی جنایی است.
این نویسنده در توضیح اصلاحیههای اعلام شده برای رمان «تصویر دختری در آخرین لحظه» نیز بیان کرد: این اصلاحیهها که اعلام کردهاند، همه گرههای داستان هستند و نمیدانم چهطور اینقدر راحت میتوانند اعلام کنند از فلان داستان این بخشها را حذف کنید. آن هم رمانی که نمیتوانی یک کلمهاش را هم حذف کنی و اگر این اصلاحیهها را انجام بگیرد، دیگر چیزی از آن باقی نمیماند. من حدود یک سال مشغول نوشتن این رمان بودهام و حالا چطور قرار است همهی آن را نادیده بگیرم.
او سپس در پاسخ به این پرسش که وجود برخی تابوها در داستاننویسی چقدر بر استفاده از ادبیات برای آموزش تاثیر منفی گذاشته و میگذارد، اظهار داشت: این موضوع نکته بسیار مهمی است. کار رمان و داستان دادن پیام نیست. اصولاً رمان ایدئولوژیک یا رمان اخلاقگرا یا رمانی که بهطور کلی قرار است عقیدهای را تبلیغ کند، بهکلی جنبهی هنری و فکری ندارد، چون تنها به فکر مخابره کردن پیام است. چنین رمانی محال است بتواند باعث تحول شخصیتهایش بشود. تاثیر رمان کاملاً غیرمستقیم است، چه در مسائل اخلاقی و چه در هر موضوعات دیگری.
افزود: من چند سال پیش رمانی داشتم که یادم است ناشر میگفت خیلی خشونتآمیز است و ممکن است تاثیر بدی بر خواننده بگذارد. اما دقیقاً عکس آن اتفاق افتاد. یعنی افراد با خواندن آن رمان از خشونت خوششان نیامد بلکه از آن بیزار میشدند. در آثار یکی از نویسندگان امریکایی صحنههای غیراخلاقی زیادی میبینی، اما با خواندن آنها تمایل به مسائل غیراخلاقی پیدا نمیکنی، بلکه نقش بازدارنده دارد. بهگمانم کسانی که آنجا نشستهاند، باید به این مسائل توجه کنند. یک جایی در رمان من، نویسنده دارد برای شاگردش از داستانی حرف میزند که اتفاقاً قرار است نقش بسیار مثبت در داستان داشته باشد. گفتهاند بخشی از این قسمت را حذف کنم. برای چه؟ آن هم قسمتی که جزو پایههای داستان است. تعجب میکنم که هنوز دارند موضوعاتی مثل مثلث عشقی را در کتابها سانسور میکنند. درحالیکه این جزو زندگی ماست. در اطرافمان وجود دارد و بارها دربارهاش شنیدهایم. یعنی باید یک چیز ایدهآل تحویل جامعه داد. آنوقت چه کسی باور میکند؟ اصلاً مگر با یک چیز ایدهآل میشود داستان نوشت؟ دیگر داستانی بهوجود نمیآید.
او در پایان از انتشار یک سهگانه در حوزه نوجوان خبر داد و گفت: یک رمان سهگانه را شروع کردهام برای نوجوانان که جلد اول آن آماده چاپ است و قرار بود برای نمایشگاه کتاب هم منتشر شود، اما طی جلسهای که با نشر افق داشتم به این نتیجه رسیدیم که صبر کنیم تا دو جلد با هم منتشر شوند. در حال حاضر مشغول نوشتن جلد دوم هستم و فکر میکنم چیزی حدود نصف رمان هم تمام شده است و شاید تا آخر تابستان و اوایل پاییز به ناشر تحویل داده شود. در بارهی این رمانها فعلاً میتوانم این را بگویم که یکی شخصیتهای اصلی آن، نویسندهای هماسم خود من است که در رمانهای سری خونآشام هم حضور داشت.