ماجرای بوکسبازی یک دختر در رینگهای زیرزمینی روی صحنه تئاتر
آرش اشاداد نمایشنامهنویس «مشتِ زن» گفت: داستان اصلی درباره خانواده شهیدی بود که از بانک وام میگیرد و نمیتواند اقساطش را پرداخت کند اما بعداز تغییر، قصه دختری را نوشتم که در رینگهای زیرزمینی بوکس بازی میکند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مریم قریشی، بنیامین صیادی نیا، زینب فرحزادی و امین جوادی بازیگران نمایش «مشتِ زن» هستند که به کارگردانی مهسا منصوری و براساس متنی از آرش اشاداد از ۱۹ فروردین در تماشاخانه استاد مشایخی روی صحنه رفته و تا ۶ اردیبهشت به اجرای خود ادامه خواهد داد.
اشاداد درباره اینکه چرا یک خانواده شهید را موضوع این نمایش قرار داده بود، گفت: پدر این دختر، به شدت آدم مبارزی بوده؛ از آنها که در جنگ همه از او میترسیدند، رزمنده خوبی بوده، نمیتوانستند به او شلیک کنند آنقدر سرعتش بالا بوده که در طول هشت سال جنگ یکبار هم تیر نخورده. یکسری شخصیتپردازی کردیم که بگوییم این دخترِ همان پدر است. ولی برخی اشتباه فهمیدند و فکر کردند میخواهیم مسخره کنیم. گفتند مگر میشود کسی خط مقدم باشد اما پس از هشت سال یکبار هم تیر نخورد؟ درواقع آنها متوجه کاری که میخواستم بکنم، نشدند. من میخواستم نشان دهم پدر این دختر، قهرمان بوده و معصومه هم خون قهرمانی پدر را در رگهایش دارد. اما با اندکی تغییر، پدر را تبدیل به یک قهرمان سابق بوکس کردیم که فوت کرده است.
نمایشنامهنویس «مشتِ زن» در تشریح مضمون این نمایشنامه گفت: این خانواده به پول نیاز دارد و دخترشان برای اینکه بتواند خرجی خانواده را بدهد مبارزه بوکس میکند. تا اینکه یکی از آشناها به آنها پیشنهاد میدهد که دختر مبارزه زیرزمینی انجام دهد. دختر را راضی میکند و او را به رینگ که یک قفس است میبرد و در آنجا یک مبارزه بین او و یک پسر شکل میگیرد.
اشاداد با بیان اینکه «در طول نمایش این دو هر روز در صحنه حدود 10 دقیقه مبارزه واقعی بوکس دارند» گفت: برای آموزش بوکس به دو بازیگر اصلی از کمک یک مربی حرفهای استفاده کردیم که سه ماه به آنها آموزش داد تا بتوانند نقش بوکسور را بازی کنند و الان این دو بازیگر بوکسورهای حرفهای هستند.
او با اشاره به اینکه برخی رگههای این داستان واقعی و برخی دیگر کاملا داستانی است، گفت: مبارزه زیرزمینی بوکس هم در شمالشهر و هم پایینشهر وجود دارد و فقط شیوههایشان فرق دارد. من مبارزه دختران را خودم ندیدهام اما در داستانم نیاز داشتم این شخصیت، یک دختر باشد.
این کارگردان و نمایشنامهنویس در تشریح شکلگیری این نمایش گفت: سراغ سالن مشایخی رفتیم چون نسبت به دیگر سالنها کوچک است و برای کا ما مناسب؛ کلا آن را گرفتیم یعنی نگذاشتیم قبل و بعد از ما اجرای دیگری روی صحنه برود. گفتم ما باید یکسری اتفاق را نشان دهیم که برای تماشاچی جذابیت داشته باشد و این اتفاقات باید دارای یک ایده باشد.
اشاداد خاطرنشان کرد: نمایشی با محوریت بوکس را قرار بود دو سال پیش با الهه منصوریان (قهرمان ایرانی ووشوی جهان) در تالار حافظ کار کنیم ولی نشد. متنش آماده و تمام شده بود و پس از دو سال رسیدیم به این نمایش. اما آن کیفیتی که قرار بود دو سال پیش داشته باشد را این کار ندارد؛ مسلما آن کار حرفهایتر بود و در آن نادر فلاح و الهه منصوریان حضور داشتند.
او با بیان اینکه «معصومه که کاراکتر اصلی این متن و مشتزن قصه است در نمایشنامههای دیگری که نوشتهام هم وجود داشته» گفت: در آن متنها او آدم درب و داغانی بوده که مدام کتک میخورده، یا خبرنگاری بوده که زندان بوده، شکنجه میشده، اعدام شده و... یعنی در همه متنها یک بلایی سرش آمده. اما در «مشتِ زن» ترجیح دادم کمی قهرمانتر باشد و انتقام همه متنها را بگیرد. چون خودم بوکس را خیلی دوست دارم، تصمیم گرفتم با این ورزش معصومه را به انتقامش برسانم. بعد از اینکه داستان را نوشتم تصمیم به انتخاب این نام برای نمایشنامه گرفتم.