آذر منصوری در گفتوگو با ایلنا:
دسترسی به منابع در کتابخانه ملی مهمترین دغدغه اهالی فرهنگ است
آذر منصوری با بیان اینکه کنابخانه ملی ایران یکی از نمادهای مهم فرهنگی و تاریخی ایران است، گفت: این مجموعه بیانگر توجه به ثبت مکتوب مجموعه اندوختهها و در واقع میراث مستند و مکتوب تاریخی و فرهنگی ایران در نزدیک به یکصد سال اخیر است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، آذر منصوری (فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان) در آستانه هشتادمین سالگرد کتابخانه ملی اظهار کرد: استمرار نهاد کنابخانه ملی ایران و برگزاری مراسم هشتادمین سالگرد آن،نشان از توجه ایرانیان به حفظ وگردآوری میراث تاریخی و فرهنگی خود دارد. میراثی که باید هم آن را پس از این به خوبی حفظ کرد وپربارتر به آیندگان تحویل داد و هم به بهترین شکل از مجموعه ظرفیتهای آن برای آشنایی با میراث فرهنگی و تاریخی خودبرای ساختن ایرانی بهتر از امروز و دیروز استفاده برد. کتابخانه ملی ایران یکی از نمادهای مهم فرهنگی و تاریخی ایران است که بیانگر توجه به ثبت مکتوب مجموعه اندوختهها و در واقع میراث مستند و مکتوب تاریخی و فرهنگی ایران در نزدیک به یکصد سال اخیر است.
او همچنین گریزی به پیشینه و تاریخچه شکلگیری سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران زد و بیان کرد: برای نخستین بار تشکیل سازمان کتابخانه ملی در سال ۱۲۹۰ قانونمند شد پس از طی مقدمات کار، دایره کتابخانه ملی و شعبه اطلاعات و کتابخانه ملی در تشکیلات اداره انطباعات وزارت معارف و اوقاف در بهمن 1312.قرار گرفت تا اینکه در سال 1316 شمسی که رسماً کتابخانه ملی نامگذاری شد، قبلا نامهایی مانند کتابخانه دارالفنون، کتابخانه معارف، کتابخانه ملی فرهنگ نیز داشت. در این تاریخ، این موسسه، ادارهای از ادارات سازمان باستان شناسی محسوب میگردید. این به دلیل توجه رضاشاه به مقوله باستانشناسی بود که میشود گفت در کنار ایجاد سازمان افکار توسط دولت ماموریت این نهاد توجه به تاریخ ایران و به خصوص ایران باستان زمینهای برای گردآوری منابع تاریخی معتبر از پیشینیان به ویژه عهد باستان شد و به نظر یکی از اقداماتی بود که تلاش دولت وقت را در برجسته کردن تاریخ ایران باستان به نمایش میگذاشت.
منصوری درباره آنچه بر کتابخانه ملی در دوره پهلوی دوم گذشت نیز گفت: در پهلوی دوم هم کتابخانه تا سال1343 تابع وزارت فرهنگ بود، از این سال تحت نظارت اداره کل کتابخانهها (واحدی از واحدهای وزارت فرهنگ و هنر) درآمد و از سال 1353 واحد مستقلی در وزارت فرهنگ و هنر شد. پس از انقلاب اسلامی، طی مصوبه سال 1358 شورای انقلاب، کتابخانه پهلوی سابق به کتابخانه ملی انتقال یافت و کتابخانه ملی به وزارت فرهنگ و آموزش عالی ملحق شد.
او افزود: در سال1362 مرکز خدمات کتابداری (از واحدهای وزارت فرهنگ و آموزش عالی) در این کتابخانه ادغام شد و سرانجام، در سال 1369 با تصویب مجلس شورای اسلامی، این کتابخانه به عنوان یک سازمان مستقل زیر نظر مستقیم ریاست جمهوری قرار گرفت. در سال 1378 سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منفک شد و به کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران پیوست. و بالاخره در سال 1381 با مصوبه شورای عالی اداری و ادغام با سازمان اسناد ملی ایران نام آن به «سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران» تغییر یافت. فعالیتهای تخصصی «سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران» به وسیله دو معاونت کتابخانه ملی و اسناد ملی انجام میگردد. در واقع فرآیندی که موجب شد این نهاد به سازمان اسناد وکتابخانه ملی و اسناد ملی تغییر نام دهد از این جهت قابل توجه است که امروز در هشتادمین سالگرد آن باید به آن پرداخت تا اهمیت و جایگاه آن به درستی شناخته شود. هشتادمین سالگرد میتواند از یکسو نگاه به گذشته داشته باشد و از دیگر سو به راهکارهایی برای حداکثر بهرهوری ازاین نهاد بیانجامد.
منصوری با اشاره به وظیفه کتابخانه ملی در توجه به فرهنگ اسناد مکتوب گفت: در وهله اول حفظ این میراث به نظرم مهمترین مسئله است. گردانندگان کتابخانه ملی باید به سمتی بروند که کتابخانه ملی به محلی برای هر آنچه سند مکتوب در خصوص تاریخ ایران است دست پیدا کنند. منظورم منابع دست اول است. ببینید برخی از منابع ممکن است در گذر زمان و فعل و انفعالات از بین بروند، باید فکری به حال آنها شود. البته اقدامات بسیار خوبی در این زمینه صورت گرفته است، اما میشود با توجه به پیشرفت تکنولوژی اوحداکثر ظرفیتهای موجود در این زمینه و نیز تجربه کتابخانههای معتبر و بزرگ دنیا در این زمینه استفاده کرد. منابع دست اول هم از این جهت مهم است که ما برای انجام پژوهشهای دقیق تاریخی بیشتر از آنکه نیاز به پژوهشهای پیشین داشته باشیم باید به منابع دست اول دسترسی داشته باشیم. این اساسا میتواند مسیر تولید پژوهشهای تاریخی را در ایران دگرگون کند و میتواند شامل حوزههای دیگری نیز باشد که به کتابخانه ملی نیز اعتبار بیشتری میبخشد.
این فعال سیاسی در پایان درباره لزوم تسهیل دسترسیها به منابع موجود در کتابخانه ملی گفت: به خصوص موقعیت کنابخانه ملی به گونهای است که دسترسی به آن برای نه تنها اهل فرهنگ بلکه بقیه پژوهشگران آسان نیست. شاید بد نباشد بررسی بشود و به این سؤال پاسخ داده شود که چگونه میتوان منابع این کتابخانه را به سمتی سازماندهی کرد که قابلیت بیشتری از حیث امکان دسترسی از راه دور داشته باشد. از طرف دیگر این نهاد خود میتواند به عنوان یک نهاد متولی رسمی، محل تولید پژوهشهای متعدد در زمینه فرهنگ و هنر وعلوم دیگر نیز باشد. این رویکرد پویایی کتابخانه ملی را دوچندان خواهد نمود.