چالش جدید مسابقات موسیقی در ایران؛
داوران غیردانشگاهی موزیسینها را سرخورده میکنند/باخ، بتهون، شهناز و شجریان تحصیلاتی متناسب زمان خود داشتهاند
تنشهایی که پیرامون داوری موزیسینهای فاقد تحصیلات دانشگاهی در مسابقات و جشنوارههای ایران به وجود آمده، وارد ابعاد تازهای شده و برخی اساتید دانشگاه دیگر اجازه حضور به دانشجویانشان را برای شرکت در چنین رقابتهایی نمیدهند.
گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از مسائل چالش برانگیزی که همواره در فضای آکادمیک موسیقی کشورمان بحثها و تنشهایی را به دنبال داشته، به واکنشهای برخی اساتید دانشگاه نسبت به حضور برخی موزیسینها در هیات داوران مسابقات و جشنوارههای موسیقی داخل کشور بازمیگردد که تحصیلات آکادمیک موسیقی ندارند. این مسئله در سالهای گذشته و بهخصوص ماههای اخیر ابعاد دیگری پیدا کرده و کار به جایی رسیده که امروز برخی از اساتید دانشگاه اجازه حضور به دانشجویانشان را در مسابقاتی که توسط افرادی فاقد تحصیلات دانشگاهی داوری میشود، نمیدهند. ازجمله مخالفان و منتقدان سرسخت این ماجرا فرزین طهرانیان (نوازنده گیتار و استاد دانشگاه و فارغالتحصیل آکادمی ملی موسیقی اوکراین) است.
طهرانیان درباره دلایل مخالفتهایی که با حضور موزیسینهای فاقد تحصیلات دانشگاهی در جمع هیات داوران مسابقات موسیقی میشود، گفت: وقتی یک دانشجو مدتها تمرین میکند و آموزش میبیند و بعد در یک شرایط نادرست قرار میگیرد؛ دچار ناامیدی و سرخوردگی میشود و همه زحمتهای خودش و معلمش از دست میرود. از این جهت بهتر است که اصلا در این شرایط قرار نگیرد.
وی درباره نمونههای چنین اتفاقی عنوان کرد: من دقیقا به خاطر دارم که در دانشگاه هنر یک دختر خانم گیتاریست در یک ترم قطعه بسیار مشکلی را تمرین کرد و در روز امتحان؛ آن را اجرا کرد. یکی از همین استادانی که به دلیل نداشتن تحصیلات موسیقی، روند ماجرا و شکلگیری یک نوازنده را نمیدانست، در زمان نمره دادن گفت «به شاگردت بگو حالا که این قطعه را مینوازد اجرای آلریو دیاز را گوش ندهد چون افسرده میشود!» بعد هم نمره کمی به این خانم داد و گفت «بروید اجرای دیاز را گوش بدهید.» این افراد براساس شنیدههای خود در آلبومهای موسیقی، دیگران را قضاوت میکنند و توجه ندارند که آن اجرای ضبط شده در چه شرایطی و به چه شکل تولید میشود.
این گیتاریست و استاد دانشگاه در ادامه افزود: اگر هر جا و هر زمان مسابقه یا فستیوالی با استاندارد برگزار شود قطعا برای همه هنرجویان و دانشجویان میتواند مفید باشد. همه میتوانند مسابقه برگزار کنند و همه میتوانند در آن شرکت کنند. دانشجویان من که در حال تحصیل در دانشگاه هستند باید به تحصیلات خود احترام بگذارند و یاد بگیرند که حرفهای باشند. از نظر من؛ آنها میتوانند و باید در فستیوالها و کلاسهای مختلف حضور یابند اما نه در مسابقهای که داوران تحصیلات موسیقی ندارند و شرایط مسابقه مناسب نیست. من شخصا با برگزاری این مسابقات نه مخالفتم نه در جایگاهی هستم که جلوی برگزاری آنها را بگیرم. این حق هر معلمی است که برای شاگردانش مرزهایی را تعیین کند و من از حق خودم استفاده میکنم. شاگردان من هم اگر دوست داشتند، میتوانند شرکت کنند. اما بعد از آن میتوانند از کلاس سایر استادان استفاده کنند و ضرورتی برای حضور در کلاس من نیست.
طهرانیان در مورد موزیسینهایی مانند باخ، بتهوون و موتسارت که تحصیلات آکادمیک موسیقی نداشتهاند نیز گفت: کسانی مانند باخ، بتهوون، موتسارت و غیره صاحب تحصیلات هستند اما به روش خود و متناسب با زمان خود. اگر بهطور دقیق تحصیل تاریخ موسیقی کرده باشید این نکته را درک خواهید کرد. ببینید در گذشته افراد یا در نزد پدر خود شاگردی و تحصیل میکردند یا در نزد یک استاد؛ افرادی باخ، بتهوون و موتسارت نیز متناسب با زمان خود تحصیل کردهاند. اولین دانشگاه موسیقی به شکل امروزی بعد از انقلاب فرانسه در پاریس افتتاح شد و بیتردید چندین دهه زمان لازم بود تا تاثیر این واحد آموزشی در دنیا دیده شود.
وی در ادامه افزود: فراموش نکنید که فرانتس لیست به این آکادمی مراجعه کرد اما در آن زمان قانون به این شکل بود که تنها فرانسویها حق تحصیل در این مرکز را داشتند، از این رو لیست از تحصیل در آکادمی ملی موسیقی پاریس بازماند. همچنین فراموش نکنیم که نیکلای کورساکوف درحالیکه آهنگساز بزرگ و صاحبنامی بود و در کنسرواتوار سن پطرزبورگ تدریس آهنگسازی داشت، در کلاسهای هارمونی و برخی دروس موسیقی این کنسرواتوار شرکت میکرد و در کنار دانشجویان مینشست و تحصیل میکرد.
این استاد دانشگاه با اشاره به موزیسینهای بزرگ ایرانی مانند جلیل شهناز، کسایی، محمدرضا شجریان، حسین تهرانی و بسیاری دیگر که تحصیلات آکادمیک در رشته موسیقی نداشتهاند، گفت: از نظر من؛ استاد جلیل شهناز، استاد حسن کسایی، استاد حسین تهرانی، استاد شجریان، استاد شعاری و اساتیدی از این دست، متناسب با زمان خود تحصیل کردهاند و در هیچ کجا علیه تحصیلات چیزی نگفتند. اگر استاد شجریان با تحصیلات مخالف بود چرا دختر ایشان درجه کارشناسی ارشد گرفتند؟ اگر استاد شعاری با تحصیلات دانشگاه مخالف است چرا در دانشگاه تدریس میکند و چرا پسرشان با راهنمایی پدر در دانشگاه تحصیل کردند؟ من تردید ندارم که سیستم آموزش عالی و آموزش ما دارای کاستی است و قطعا نقدهای تندی به آن وارد است اما این ایراد نمیتواند لزوم تحصیلات موسیقی و هنری را انکار کند.
طهرانیان در مورد نقدهای دیگری که به مسابقات موسیقی در ایران میشود، گفت: یک مشکل عجیب در مسابقات ایران؛ نبود برنده به ویژه مقام اول است. کشورهایی که قصد دارند سطح تکنیکی و هنری موسیقی را بالا ببرند مسابقاتی برگزار میکنند با جوایز نفیس که هنرجویان تشویق به کار و تلاش شوند. به همین منظور ازموسیقیدانان صاحبنام بینالمللی دعوت میکنند و همچنین قطعات مسابقه را با کمک این موسیقیدانان و با معیار کشورهای پیشرو در موسیقی تعیین و انتخاب میکنند و از داوران خواهش میکنند که شرکتکنندگان را با سطح استاندارد جهانی سنجش کنند و البته ممکن است در دورههای آغازین این جشنوارهها یا برندهای نباشد یا برنده از کشور میزبان نباشد. اما در ایران معلمین گیتار داخلی دعوت میشوند تا قطعات جشنواره را انتخاب کنند، از همین معلمین دعوت میکنند که داوری کنند، شاگردان همین معلمین هم در مسابقه شرکت میکنند هیچ کس مقام اول نمیشود و بعضا دوم هم نمیشود. در اینجا چند احتمال هست یا این آقایان تدریس بلد نیستند، یا رپرتوار مناسب را نمیشناسند و قطعات نادرست انتخاب کردهاند که بهتر است خود ایشان را به کلاس بفرستند که در این مورد صاحب مهارت شوند.
فرزین طهرانیان گفت: از نظر من؛ دانشگاه فضای بسیار مناسبی برای خودآموزی و رشد افراد است و در این مورد هم در کتابها و کلاسهای خودم توضیحات کافی دادهام. در ضمن دانشگاهها و مراکز آموزشی تضمینکننده موفقیت هیچکس نیستند. هیچ دانشگاهی در دنیا مدعی نیست که میتواند هنرمند تربیت کند چراکه تولد یک هنرمند به هزاران مسئله ارتباط دارد. افراد میتوانند در محیط غیردانشگاهی موسیقی بیاموزند، رشد کنند، نوازنده یا آهنگساز شوند، آلبوم و موسیقی تولید کنند، در منزل خود تدریس کنند، کنسرتگزاری کنند، فستیوال و مسابقه برگزار کنند اما تدریس در دانشگاه و فضای آموزشی جدی باید در انحصار افراد تحصیلکرده باشد.
طهرانیان درباره مسابقاتی که خود او در برگزاری آنها مشارکت دارد نیز گفت: به هیچ وجه فکر نمیکنم مسابقاتی که در برگزاری آنها مشارکت دارم هیچ مشکلی نداشته باشند به همین دلیل هم هر سال برای آنها فکر کرده و برنامهریزی میکنیم. اما به جرات میتوانم بگویم که کمترین مشکل و حاشیه را داشتهاند.
وی درباره انتقادهایی که از طریق فضای مجازی نسبت به هنرمندان میشود و نیز نقدهایی که به آثار مکتوب وی شده، گفت: مهمترین آثار نوشتاری که در اروپا منجر به پیشرفت و گشایش شده، سفرنامهها هستند. من تلاش دارم هرچه یاد میگیرم و اطمینان دارم مفید است، برای هموطنانم تحریر کنم. به جرات همه این کتابها، سفرنامههای من هستند. واقعا اگر نقدی بر این کتابها نوشته شود، استقبال میکنم. به جز نقدهایی که به گوشم رسیده تا امروز هیچ نقدی ندیدم که چاپ شده باشد. من در گذشته از اینکه کسی زیر یک پست من چیزی بنویسد یا در صفحهای در اینترنت علیه من حرفی بزند، ناراحت میشدم اما بعد دیدم عجب پدیده فوقالعادهای است.
این موزیسین در ادامه افزود: یکبار در سایت یوتیوب یک اجرا از یکی از نوازندگان مورد علاقهام را میدیدم. در اواسط اجرا بر اثر یک اشتباه شروع به فالش زدن کرد و عملا تا آخر قطعه همه نتها اشتباه بودند و هیچ کاری از دست این هنرمند بزرگ برنیامد. برای اولین بار شروع به خواندن کامنتها کردم و دیدم که مردم چه حرفهای عجیبی در مورد هنرمندی به این بزرگی زدهاند. از این حجم از بیرحمی به واقع وحشت کردم. کسی که یک عمر بینقص اجرا کرده، در یک کنسرت دچار لغزش میشود و افراد ناشناس این حملات را به او کردهاند. الان با گفتن یک جمله میفهمید که چقدر عمق استراتژیک و تاثیرگذاری دارید. زمانی که تعداد زیادی از افراد که حتی تا امروز شما را ندیدهاند شروع به تکاپو میکنند و کسانی که مدعی هستند که خارج از محیط دانشگاه هنرمند شدهاند با سخیفترین کلمات چهره واقعی خود را به همه هنردوستان و هنرجویان نشان میدهند. خیلی راحت ماسک برمیدارند و با لودگی سعی میکنند ناتوانی و کمبودهای خود را بپوشانند. تعداد کل شاگردان من در دانشگاه 10 نفر بیشتر نیست. اگر مسابقهای به شرکت یا عدم شرکت این ده نفر وابسته است باید فکری اساسی برای خود داشته باشد.
وی درباره پیوستگی که میان تمامی اهالی موسیقی میتواند وجود داشته باشد، گفت: باید باور کنیم که همه ما منافع مشترکی داریم. زمانی که من با هزینه شخصی یک ویدئوکلیپ میسازم و فردی در زاهدان با دیدن این ویدئو به گیتار علاقمند میشود. منفعت این ویدئو برای یک معلم گیتار در زاهدان هم هست. اگر من یک کنسرت در ارومیه برگزار میکنم، قطعا کسی از ارومیه به کلاس من نمیآید اما اگر کسی به موسیقی علاقمند شود قطعا کلاس همکارانم در این شهر هم میتواند تاثیر بگیرد. این نفع مشترک ماست. شاید همان پسر یا دختر زاهدانی از گیتارهای یکی از این دوستان هم خریداری کند.
فرزین طهرانیان درباره دغدغههای اجتماعی و زیسیتمحیطی که امروز بیش از هر زمان دیگری ذهن موزیسینی چون او را تحت تاثیر قرار داده، گفت: من امروز بیشتر از گیتار کلاسیک به هوای اهواز فکر میکنم چون خانوادهام آنجا زندگی میکنند. به فکر مشکل آب هستم. در فکر این هستم که مردم کرمانشاه بعد از زلزله در چه حال هستند. نگران هوای تهران هستم. به این فکر میکنم که دریانوردان سانچی در آخرین لحظات چه دردی کشیدند و خانوادههای آنها در چه حال هستند. بسیار غمگین میشوم. عمیقا نگران آینده خشک شدن دریاچه ارومیه هستم. در فکر مشکلات اقتصادی مردم هستم و از دیدن کودکانی که در حال گشتن دربین زبالهها هستند، بیاندازه ناراحت میشوم. البته همانطور که در خوزستان هموطنان من هر روز به سر کار میروند من هم دلیلی برای افسردگی و کمکاری ندارم. اما واقعا گیتار کلاسیک ایران یا موسیقی ایران در حال حاضر درجه صدم اهمیت هم نیستند. کشورهای زیادی هستند که نه ارکستر سمفونیک دارند و نه یک جامعه روشنفکری تقلبی ولی مردم خوشبختند.