خبرگزاری کار ایران

در نشست نقد و بررسی رمان «حوالی خیابان سی تیر » مطرح شد؛

برخی نویسندگان هنوز تنها شیوه فکری مکتب رئالیسم سوسیالیستی را به رسمیت می‌شناسند

برخی نویسندگان هنوز تنها شیوه فکری مکتب رئالیسم سوسیالیستی را به رسمیت می‌شناسند
کد خبر : ۵۸۲۳۵۸

برخی نویسندگان ما به شیوه فکری مکتب رئالیسم سوسیالیستی- که بخصوص در دهه ۲۰ و ۳۰ شمسی در ایران رواج داشت- گرایش دارند و تمامی مسایل را از این دریچه می‌نگرند و هیچگونه شیوه روایتی وابسته به ادبیات ذهنی و مدرن را به رسمیت نمی‌شناسند و این رویکرد را با تفکر مذکر محورانه آمیخته می‌سازند.

به گزارش ایلنا، روز جمعه ۲۲ دی ماه ۱۳۹۶ به بهانه رونمایی از رمان تازه منتشر شده حوالی خیابان سی تیر نوشته رکسانا حمیدی جلسه‌ای با حضور بسیاری از نویسندگان، پژوهشگران و هنرمندان در خانه کتاب نشر دف برگزار شد.

در ابتدای این جلسه علی عظیمی‌نژادان که اجرای این برنامه را برعهده داشت، درباره فعالیت‌های پیشین ادبی و پژوهشی رکسانا حمیدی مطالبی را بیان داشت ازجمله اینکه این نویسنده پیش از این بیشتر در زمینه نوشتن داستان کوتاه شناخته شده بود با آثاری نظیر مجموعه داستان منهای سی و دوحرف که در سال ۱۳۸۵ منتشر شده بود و داستان‌های کوتاه فراوانی که از دهه ۷۰ شمسی تاکنون در بسیاری از نشریات ادبی و فرهنگی نوشته است؛ نشریاتی مانند: کلک، رودکی، کتاب هفته خبر، دنیای قلم، سیاووشان، برگ هنر، سایت ادبی سخن، سایت ادبی-هنری حضور و ماهنامه کتابستان.

عظیمی‌نژادان افزود: رکسانا حمیدی در زمینه پژوهشی و نقد ادبی نیز فعالیت‌های مستمری داشته و بسیاری از مقالات وی دارای نکات بدیع و متفاوتی در عرصه پژوهش و نقد ادبی بوده است. وی در پایان صحبت‌های خود به فعالیت‌های مختلف حمیدی در زمینه تهیه‌کنندگی و سردبیری برنامه‌های مختلف ادبی و هنری رادیویی نیز اشاره کرد.

در ادامه برنامه محمد ضیمران استاد معرفت‌شناسی و فلسفه هنر نکاتی را درباره این رمان بیان کرد.

او در صحبت‌های خود به این نکته اشاره کرد که نویسندگان زن در تمامی دنیا نقشی بیگانه و غیرخودی در صحنه ادب و فرهنگ ایفا کرده‌اند و می‌شود گفت که در بیشتر مواقع جایگاه آن‌ها در این عرصه‌ها مصداق مقوله فلسفی معروف یعنی «دیگری» و «دگر بودگی» بوده است.

نویسنده کتاب ژاک دریدا و متافیزیک حضور درباره فعالیت‌های ادبی و فرهنگی رکسانا حمیدی نیز گفت: با مطالعه بسیاری از داستان‌های کوتاه و پژوهش‌ها و نقد‌های پیشین وی متوجه می‌شویم که با فردی فعال در عرصه ادبیات سروکار داریم که اکثر نوشته‌هایش دارای ایده‌های تازه و نوجویانه‌ای بوده و با انتشار نخستین رمان خود (حوالی خیابان سی تیر) نیزاز نگاهی تازه در عرصه داستان نویسی ایران خبر می‌دهد.

مولف کتاب از اسطوره تا فلسفه به این نکته اشاره کرد که ما در این داستان با ۴ شخصیت اصلی (میترا، کتایون، محسن و تهمینه ملکوتی) و شخصیت‌های فرعی گوناگون (نسرین، منوچهر و مریم) سروکار داریم که البته داستان از زبان ۴ شخصیت اصلی روایت می‌شود که ۳ شخصیت اصلی زن هستند و سنی مابین ۳۰ تا ۴۰ سال دارند؛ تمامی آن‌ها تحصیل کرده‌اند و به طبقه متوسط شهری وابسته هستند.

ضیمران درباره ویژگی‌های این رمان توضیح داد که نظام روایتی این داستان بسیار حایز اهمیت است چراکه ۴ شخصیت متفاوت با تجربیات زیستی گوناگون روایت‌گری داستان را برعهده دارند و نویسنده توانسته به صورتی دقیق، تباین میان خود (به عنوان نویسنده) و روایت‌گری ۴ گانه را مشخص کند و در واقع هر روایتگر، جهان را از دریچه ذهنی خودش روایت می‌کند و این مساله در رمان‌های امروزی ایرانی خیلی کمتر ملاحظه می‌شود.

ضیمران در پایان سخنان خود افزود: نکته دیگری که در این رمان اهمیت دارد، رویکرد خوش بینانه و وجود بارقه‌های امیدبخش در تمامی شخصیت‌ها و کل روال این داستان است که همین مساله، این رمان را ازبسیاری از داستان‌های امروزی ایران که ویژگی بدبینانه‌ای دارند جدا می‌کند. این داستان با رسیدن نوروز به پایان می‌رسد.

قباد آذرآیین، نویسنده رمان‌هایی چون «من و مهتاب صبوری» و مجموعه داستان: «چه سینما رفتنی داشتی یدو» سخنران دیگر این جلسه بود.

او تکنیک بکار رفته در این رمان را به لحاظ استفاده از شیوه تک‌گویی درونی مشابه رمان سنگ صبور صادق چوبک دانست هر چند ابراز کرد که مسایل مطرح شده در این داستان و دغدغه‌های شخصیت‌های اصلی این رمان چندان عمیق نیستند و بیشتر نمایشگر قشر محدودی از زنان طبقات متوسط و مرفه ایران است و این رمان برخلاف رمان چوبک خصلت چند صدایی به مفهوم دقیق کلمه ندارد اما آذرآیین در عین حال ابراز کرد که مولف در پرداخت شخصیت محسن یعنی شخصیت مرد داستان بسیار موفق عمل کرده است.

نادر مشایخی آهنگساز و رهبر ارکستر دیگر سخنران این جلسه بود درباره رمان رکسانا حمیدی گفت: چیزی که هنگام خواندن این کتاب برایم جالب بود این است که در هر فصل، دغدغه‌های درونی شخصیت‌ها و اتفاقات بیرونی داستان بدون هیچ واسطه‌ای به موازات پیش می‌روند یعنی در این رمان ما یک ارتباط ارگانیک و مستقیمی را میان آن جریان سیال ذهن و رئالیته ملاحظه می‌کنیم.

مشایخی همچنین به ارتباط بسیاری از جمله‌های این کتاب با مسایل مرتبط با موسیقی بخصوص در فصل‌های مرتبط با میترا اشاره کرد. چرا که میترا در این داستان علاقه شدیدی به موسیقی کلاسیک دارد و در جایی تاکید می‌کند که ریتم موسیقی‌هایی که می‌شنود روی ضربان قلبش اثر می‌کند و باعث منظم شدن نفس‌هایش می‌گردد که بیانگر نوعی از شنوش موسیقی است.

مشایخی در عین حال با این سخن آذرآیین که دغدغه‌های شخصیت‌های داستان را فاقد عمق دانسته بود، مخالفت کرد و ابراز داشت: من نمی‌دانم منظور شما از مقولاتی نظیر عمیق و سطحی چیست، اما آنچه که مشخص است اکثر شخصیت‌های داستان با وجود تفاوت‌هایی که به لحاظ طبقات اجتماعی و نوع نگرش به دنیا دارند شخصیت‌هایی تنها هستند و می‌شود گفت که تنهایی ویژگی مشترک تمامی آنهاست.

مریم عاملی‌رضایی پژوهشگر عرصه ادبیات سخنران دیگر این نشست بود. نویسنده کتاب سفر دانه به گل، تنهایی وجودی و عمیقی را که در تک تک شخصیت‌های این داستان موج می‌زند از نکات برجسته این رمان دانست.

عاملی همچنین با اشاره به شیوه نوشتار و تکنیک سیال ذهن در این داستان ابراز کرد که قسمت‌هایی از فصل مربوط به میترا به خاطر شاعر بودن او به شعر پهلو می‌زند.

او با اشاره به غالب بودن شخصیت میترا در این رمان، به تهمینه نیز اشاره کرد که به لحاظ شخصیتی در نقطه مقابل وی قرار دارد.

عاملی همچنین با اشاره به رویکرد عمل محور و ماجرا محورِ بیشتر داستان‌های امروز ایران، این داستان را در زمره معدود کارهای گفت‌و‌گو محور این سال‌ها قلمداد کرد که بیشتر به گفت‌و‌گوی درونی تمرکز دارد تا گفت‌و‌گوی بیرونی و بین الاذهانی.

مهدی‌ پور‌عمرانی، نویسنده و پژوهشگر نیز در ادامه جلسه با تایید سخنان قباد آذرآیین گفت: زنان این داستان بیشتر متعلق به مناطق بالا‌تر از خیابان انقلاب هستند و به هیچ وجه دغدغه‌هایشان بیانگر دغدغه‌های زنان واقعی جامعه که به مناطق پایین‌تر از انقلاب هستند نمی‌باشد.

او همچنین شیوه روایت شخصیت‌های این داستان را شیوه سیال ذهنی دانست که البته به سمت آشفتگی کشیده نمی‌شوند و موزاییک‌وار در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند.

ناصر تیموری، داستان‌نویس نیز درباره رمان مذکور تاکید کرد: این رمان در درجه اول برشی از زندگی برخی از زنان جوان دوران ما را روایت می‌کند و فضای این داستان برخلاف ظاهر امیدوار کننده‌ای که دارد در بطن خودش تلخ وسرد است و از سرگشتگی و سرخوردگی این نسل نشان دارد. تیموری وجود کاراکترهای متفاوتاین رمان و پرداخت خوب و درست شخصیت‌ها را در زمره نقاط قوت این رمان دانست و ابراز کرد که نویسنده، طیف‌های گوناگون زنان این داستان را نه به لحاظ طبقاتی بلکه به لحاظ بینشی برگزیده است.

او به عنوان مثال به شخصیت میترا اشاره کرد که شخصیت درون گرایی دارد که تنهایی را به در میان جماعت بودن و نوشتن را بر سخن گفتن ترجیح می‌دهد و به دنبال عشق است اما تیموری در عین حال به شخصیت تهمینه ملکوتی اشاره کرد که کاملا در نقطه مقابل میترا قرار دارد و نماینده تیپ سنتی جامعه است که دغدغه‌ای ندارد جز داشتن یک سرپناه. تیموری همچنین شخصیت کتایون را در این داستان در حد فاصل شخصیت‌های میترا و تهمینه قلمداد کرد و شخصیت محسن را بسیار نزدیک به میترا دانست.

تیموری در عین حال یکی از شخصیت‌های این رمان را خود شرکت معرفی کرد؛ مکانی که این شخصیت‌های متفاوت را با یکدیگر پیوند می‌دهد و انتخاب زاویه دید اول شخص را از هوشمندی‌های دیگر نویسنده داستان قلمداد کرد.

فرخنده حاجی‌زاده، نویسنده، شاعر و منتقد ادبی هم تاثیر گذار‌ترین بخش‌های این داستان را فصل‌های مرتبط با محسن و تهمینه ملکوتی دانست و گفت: تهمینه در مقام مقایسه با صداهای دیگر این داستان صدای متفاوتی دارد و شاید این صدا بخاطر همین متفاوت بودنش و کم حجم بودن فصل مربوط به آن در خوانش اولیه این داستان کمتر شنیده شود.

حاجی‌زاده همچنین ابراز داشت: فصل مربوط به محسن را بسیار دوست دارد؛ بخاطر عشق شدید وی به مادرش که انعکاس آن را در پوشیدن جوراب‌های مشکی او و نگهداری پیراهن دانتل وی پس از مرگش می‌توانیم ملاحظه کنیم.

سرمد قباد، جراح مغز و اعصاب و از اهالی فرهنگ نیز در صحبت‌هایش گریزی به شیوه روایت سیال ذهنی نویسنده و احاطه‌اش نسبت به شعر و موسیقی زد.

در بخش‌های پایانی برنامه رکسانا حمیدی، محمد ضیمران و علی عظیمی نژادان به صحبت‌های انتقادی آذرآیین و‌ پورعمرانی پاسخ دادند.

رکسانا حمیدی گفت: من برشی از زندگی زن‌های جوان تحصیل کرده وابسته به طبقه متوسط شهری را در رمانم به تصویر کشیدم ویک نویسنده در یک رمان، مسئول روایت زندگی تمامی اقشار زنان یک جامعه نیست. زنانی که با وجود استقلال مادی و بر عهده داشتن مسئولیت‌های زندگی خود در جستجوی جایگاه‌شان در جامعه و مواجهه با تنهایی و درد‌های ناشی از غم‌های هستی و اجتماعی هستند.

او همچنین این پرسش را مطرح کرد که آیا زنان واقعی را تنها زنان کارگر وابسته به طبقات فرودست تشکیل می‌دهند و زنان تحصیل کرده و شاغل طبقه متوسط، جزو زنان امروز ایران به شمار نمی‌روند.

ضیمران نیز در ادامه برخی نگاه‌های طرح شده به این نکته اشاره کرد که؛ متاسفانه هنوز برخی نویسندگان ما به شیوه فکری مکتب رئالیسم سوسیالیستی- که بخصوص در دهه ۲۰ و ۳۰ شمسی در ایران رواج داشت- گرایش دارند و تمامی مسایل را از این دریچه می‌نگرند و هیچگونه شیوه روایتی وابسته به ادبیات ذهنی و مدرن را به رسمیت نمی‌شناسند و این رویکرد را با تفکر مذکر محورانه آمیخته می‌سازند.

عظیمی‌نژادان نیز ضمن رد نبود چند صدایی در این رمان، عدم آشنایی بیشتر نویسندگان ایرانی با جامعه‌شناسی و روان‌شناسی را از جمله آسیب‌های جدی برخی از آثار ادبی قلمداد کرد و بر اساس تیپولوژی مطرح شده در کتاب زن بودن تونی گرانت یک تقسیم بندی از زنان رمان حوالی خیابان سی تیر ارایه داد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز