خبرگزاری کار ایران

حمید متبسم در گفت‌وگو با ایلنا؛

با سرعت زیادی در سرازیری فرهنگی در حال سقوط هستیم/فقط از یک موسیقی که فرهنگ ایران را به قهقرا می‌برد، حمایت می‌شود

با سرعت زیادی در سرازیری فرهنگی در حال سقوط هستیم/فقط از یک موسیقی که فرهنگ ایران را به قهقرا می‌برد، حمایت می‌شود
کد خبر : ۵۸۱۲۸۷

حمید متبسم می‌گوید: در چند سال اخیر چیزی در روند سیاستگذاری‌ها ندیده‌ام که به نفع هنر موسیقی باشد. در واقع همان موسیقی که اساس فرهنگ و موسیقی ایران را به قهقرا برده و مفاخر ما را از بین می‌برد، دارد مورد حمایت قرار می‌گیرد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، حمید متبسم ازجمله موزیسین‌های شناخته شده ایرانی است که سال‌های زیادی را صرف احیای فرهنگ به اصطلاح اصیل و فاخر موسیقی ایران در داخل و خارج از کشور کرده است.

او که از اعضای اصلی گروه با سابقه «دستان» است؛ در مسیر حرکتی خود همکاری‌های بسیاری را با هنرمندان مختلفی چون شجریان پدر و پسر داشته و سعی در بازخوانی متون داستانی شعرای کلاسیک ایران داشته. هرچند امروز نقدهایی جدی به وضعیت سیاستگذاری‌های فرهنگی به ویژه در زمینه موسیقی توسط دولتمردان کشورمان دارد اما از حداقل فرصت های ملی مانند جشنواره موسیقی فجر قهر نکرده و سعی در بازشناساندن اصالت های فرهنگی دارد. با این موزیسین کهن کار پیرامون مسائلی چون «سیاست گذاری های دولتی و حمایت های اشتباه سیاستگذاران در زمینه موسیقی»، «حضورش در جشنواره موسیقی فجر»، «دلایل پرداختن به اشعار داستان محور شعرای کلاسیک» و بسیاری موضوعات دیگر گفتگویی انجام داده ایم. مصاحبه ایلنا با حمید متبسم را در ادامه می خوانید:

حمید متبسم که در سی و سومین جشنواه بین المللی موسیقی فجر کنسرتی را با عنوان «تار و پود» روی صحنه خواهد برد در گفتگو با خبرنگار ایلنا در این باره گفت: «تار و پود» اثری 70 دقیقه ای است که بر اساس داستان خسرو و شیرین نظامی گنجوی ساخته شده؛ منتهی این اثر تمامی داستان خسرو و شیرین را در بر نمی گیرد و همانطور که تمامی فیلمسازان یا نمایشنامه نویسان به زندگی بزرگی می پردازند بر روی بخش مشخصی از آن متمرکز می شوند من نیز بر روی بخشی از استان خسرو و شیرین متمرکز شدم؛ در واقع من به بخش های منفی این استان مانند رقابت، حسادت، غرور و تکبر نپراخته ام و به سراغ پدیده عشق در این داستان رفته ام و بر روی این بخش از داستان خسرو و شیرین متمرکز شده ام و آن را شعار اصلی این اثر قلمداد کرده ام.

این آهنگساز و نوازنده سه تار در ادامه افزود: اثر «تار و پود» به چگونگی آشنایی خسرو و شیرین می پردازد و چگونگی دیدار آنها با یکدیگر را روایت می کند؛ از لحظه عاشقی تا جستجوی یکدیگر و رسیدن به وصال در این اثر محور کار قرار گرفته است. این مجموعه در رپرتوار کنسرت ما در جشنواره موسیقی فجر ارائه خواهد شد.

متبسم دلیل انتخاب سوژه خسرو و شیرین از متن اشعار نظامی گنجوی که انتخاب نامتعارفی در موسیقی ایرانی محسوب می شود گفت: کارهایی ه پیش از این نیز ساخته ام به داستان ها اختصاص دارد و هر کدام از آثارم درباره داستان مشخصی است. در متون و اشعار لاسیک ایران که در موسیقی ایران کار شده و معمولا موسیقیدان ها به دنبال آن اشعار می روند اشعار سعدی، حافظ، مولانا و امثال این بزرگان هستند که معمولا در آنها یک معبود آسمانی دارند و از یک «تو»یی صحبت می کنند که همیشه قابلیت توصیف و تفسیر شخصی دارد. یعنی هر کسی با خواندن آن شخصیت می تواند او را برای خودش تصویر کند.

وی همچنین عنوان کرد: در چنین اشعای هر موضوع به یک بیت خلاصه می شود به طوری که اگر شما از یک غزل حافظ دو بیت را حذف کنید چیزی را از نظر بیان موضوع از دست نمی دهید. ولی اشعاری که داستان دارند مانند اشعار فردوسی، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون و داستان هایی که نمونه هایش را در ادبیات کهن مان می شناسیم حذف کردن اشعار می تواند موجب به هم ریختن داستان بشود و سر رشته کار از دست مخاطب دربرود.

این موسیقیدان در ادامه افزود: من بسیار به داستان ها و افسانه ها علاقمند هستم به خصوص داستان هایی که پیشینه از ایران را ارائه می کنند که کم رنگ شده اند برایم جذاب هستند. پرداختن به چنین متونی، کار را سخت می کند چرا که اولا کمتر آهنگسازی به سراغ چنین مجموعه هایی می رود. در کار «سیمرغ» نیز که حدود 8 سال قبل آن را ارائه کردم به بخش از شاهنامه فردوسی به طور مفصل پرداخته شده است؛ این در حالی است که کسانی که روی فردوسی کار کرده اند به این شکل مفصل به یک داستان شاهنامه نپرداخته اند؛ یا حداقل اگر پرداخته باشند من تا کنون نشنیده ام. کارهایی که عنوان فردوسی را در خود دارد در واقع فقط شعار فردوسی را یدک می کشد و یکسری ابیات مشخصی از فردوسی در آنها به کار رفته که معمولا دستمایه کار آهنگسازی قرار می‌گیرد. یا مثلا آثاری خلق شده است که توصیف داستان فردوسی محسوب می شود ولی به یک داستان کامل نپرداخته و بیشتر بر روی موسیقی سازی تمرکز شده است؛ از این دست کارها می توان به «بیژن و منیژه» اثر حسین دهلوی یا «رستم و سهراب» ساخته لوریس چکناواریان اشاره کرد که آثار ارزشمند در موسیقی هستند. ولی اینگونه به شعر پرداختن می تواند دست مایه خوبی برای موسیقی باشد که به توصیف بیرون می پردازد و نه به توصیف درون. همچنین می تواند زمینه ایجاد اپرت ها و اپراها باشد که موسیقی ما کمیاب است.

حمید متبسم درباره اینکه «چرا هنوز در موسیقی ایرانی وقتی آهنگسازان به سراغ اشعار داستان محور می‌روند معمولا فاصله آشکاری میان شعر و موسیقی‌شان دیده می‌شود؛ اما در زمینه تئاتر و سینما همین موسیقی از پس کار برمی‌آید» گفت: در تئاتر و سینما از آنجا که تصویر وجود دارد کار بسیار راحت‌تر از موسیقی است. در زمینه موسیقی شما با ابزاری طرف هستید که انتزاعی است. موسیقی نمی‌تواند تصویری را نشان بدهد که در طبیعت وجود دارد به همین دلیل در موسیقی فضای انتزاعی وجود دارد. اما مثلا در نقاشی اگر اثری خیلی مدرن هم باشد تصویر یک مربع به هر حال می‌تواند با چیزی در طبیعت مقایسه شود که شما ذهن‌تان به دنبال آن برود اما در موسیقی اصواتی که به وجود می‌آیند طبیعی شنیده نمی‌شنوند و در واقع اصواتی جریان پیدا می‌کند که انسان آنها را به وجود آورده است. به همین دلیل در کار موسیقی روایی و داستان‌پردازانه، بسیار سخت‌تر است.

این آهنگساز و عضو گروه «دستان» در ادامه افزود: در موسیقی غرب موسیقی داستان‌پردازانه وجود دارد و وقتی آهنگسازی مانند کورساکف اثری مانند شهرزاد را می‌سازد پشتوانه‌ای از نظر فرهنگی در موسیقی‌اش وجود دارد که دست او را بازمی‌گذارد. در واقع کورساکف مجبور نیست از نقطه صفر شروع کند. یا مثلا ویوالدی که اثر مشهور چهار فصل را می‌نویسد به این دلیل است که دستمایه‌هایی مانند اپراها و موسیقی‌های توصیفی در موسیقی جهانی موجود است تا تبدیل به دست‌مایه امثال ویوالدی شود. ولی در موسیقی ما همیشه موسیقی محدود و بسته به فضاهای عرفانی بوده است. خب فضاهای عرفانی نیز خودش انتزاع دیگری محسوب می‌شود که هر کس آنها را برای خودش تفسیر می‌کند و این تفاسیر شخصی هستند و نمونه مشخص بیرونی از آنها وجود ندارد. در چنین شرایطی وقتی پای موضوعی طبیعی مانند پرواز یک پرنده به میان می‌آید کار برای موسیقی ما سخت می‌شود.

وی همچنین درباره پیشینه‌‌اش در زمینه موسیقی داستان‌پردازانه عنوان کرد: من در این زمینه از صفر شروع نکردم بلکه موسیقی غرب را شنیده‌ام و همچنین با موسیقی آهنگسازان بزرگی مانند حسین دهلوی، هوشنگ استوار و احمد پژمان آشنا هستم. اینها به من کمک کرده تا با ابزار موسیقی ملی خودمان جرات کنم در این زمینه قدمی بردارم.

حمید متبسم همچنین درباره ذائقه شنیداری امروز مردم کشورمان که بیشتر از هر زمان دیگری به سمت «ساده‌پذیری» رفته است، گفت: در جوامع غربی هم با کمک‌های مادی و فرهنگی دولت نتایجی برای شنیده شدن موسیقی کلاسیک در بین مردم حاصل می‌شود؛ وگرنه در غرب هم فضای اکثریت جامعه به سمت «ساده‌پذیری» و استفاده از متریالی می‌رود که به راحتی هضم شود و نیاز به تمرکز نداشته باشد. یعنی امروزه برای تمام مردم دنیا مطالعه کردن و خواندن داستان‌های طولانی و شنیدن موسیقی خیلی سنگین و عمیق؛ سخت است. ولی در جوامع دیگر دولت و سازمان‌های فرهنگی به کسانی که در این زمینه ها کار می‌کنند، کمک می‌کنند تا کمبودی که در زمینه مخاطب برای محصولات جدی فرهنگی وجود دارد با یکسری حمایت‌ها رفع شود. برای مثال اگر کنسرت‌های موسیقی پاپ در غرب مخاطبان چند ده هزار نفری دارند در مقابل اجراهای موسیقی کلاسیک مانند گذشته مخاطب گسترده ندارند و دولت‌ها خودشان را موظف به حمایت از این گونه‌های فاخر موسیقی می‌دانند. در واقع چنین حمایت‌هایی باعث به وجود آمدن نوعی از موسیقی‌های فاخر می‌شود تا شنیده شوند.

این موسیقیدان افزود: ما نباید جمعیت‌گرا باشیم و نگاه کنیم ببینیم امروز مردم چه نوع موسیقی را می‌پسندند تا همان را تولید کنیم. این ساده‌ترین راهی است که امروز یک هنرمند می‌تواند طی کند تا هم کارش شنیده شود و هم اموراتش بگذرد. من معتقدم می‌بایست با حمایت‌های دولتی و موسسات فرهنگی موسیقی‌های جدی‌تر را ترویج داد تا مردم با آنها آشنا شوند. اگر اصلا چنین موسیقی‌هایی وجود نداشته باشد ما در این سرازیری فرهنگی که افتاده‌ایم با سرعت بیشتری سقوط خواهیم کرد و پایانی هم برای این سرازیری نخواهد و هرقدر هم که برویم باز جا برای سقوط بیشتر وجود دارد.

حمید متبسم همچنین درباره جریانی که از ابتدای دولت اول حسن روحانی با شعار «اقتصاد هنر» در بدنه دولت دست به حمایت از موسیقی‌های پولساز و کم‌مایه زده است، گفت: متاسفانه در چند سال اخیر من چیزی در روند سیاست‌گذاری‌ها ندیده‌ام که به نفع هنر موسیقی باشد. در واقع همان موسیقی که اساس فرهنگ و موسیقی ایران را به قهقرا می‌برد و مفاخر ما را از بین می‌برد، دارد مورد حمایت قرار می‌گیرد؛ در صورتی که اصلا چنین موسیقی نیازی به حمایت دولت و سازمان‌های فرهنگی ندارد چون مخاطبان گسترده‌اش را دارد و دخل و خرجش بسیار متفاوت است. اگر قرار است کار مثبتی برای هنر موسیقی انجام شود باید بودجه برای حمایت از موسیقی مفاخر ما و همچنین حمایت از آنچه به صلاح فرهنگی جامعه ما محسوب می‌شود، تعیین شود تا این بخش‌ها رشد کنند. اگر غیر از این باشد بهتر است هیچ حمایتی صورت نگیرد و به همان شکل سابق عمل شود تا فرهنگ ایران بیش از این صدمه نبیند.

وی در پایان گفت: آنچه در جامعه طی سال‌های طولانی خراب شده؛ هیچ وقت دولت جدیدی نمی‌تواند آن را به سرعت تغییر بدهد و درست کند. منتهی هر دولت جدیدی که می‌آید عملکردش می‌بایست به گونه‌ای باشد که مردم از عملکردش خشنود شوند تا خودشان همکار همان دولت شوند و به بهبود شرایط کمک کنند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز