یادداشتی از مجید سعیدی؛
نکند یاد نگیریم چه موقع اعتراض کنیم و چه موقع حمایت...
مهمترین اقدامی که حسین انتظامی برای خبرنگاران و روزنامهنگاران انجام داد، حل مسئله بیمه آنان بود و تا جائی که ممکن بود تلاش کرد تا حامی روزنامهنگاران و خبرنگاران در مقابل مدیران ارشد رسانهها باشد.
دوران مدیرت حسین انتظامی هم در معاونت مطبوعاتی به پایان رسید و دقیقا الان زمان آن رسیده که ما اهالی رسانه به ۴ سال مدیریت وی نگاهی کنیم و ببینیم اگر مدیری با دیگاه فراجناحی خواست شرایط مطبوعات و وضعیت خبرنگاران و روزنامهنگاران را بهبود ببخشد با چه مسائلی روبرو است و از همه مهمتر برخورد و همراهی ما با او چگونه است.
در یک کلام میتوان گفت، انتظامی تا الان یکی از معدود مدیری در این پست بود که دغدغه رفع مشکلات خبرنگاران و روزنامهنگاران را داشت و بهجای صرفا ارتباط داشتن با مدیران ارشد مطبوعاتی، به فعالان رسانهای اهمیت میداد.
در حقیقت بعد از مرحوم احمد بورقانی، جامعه مطبوعاتی ایران مدیری از جنس خود و دلسوز نداشت و انتظامی تنها مدیر بعد از بورقانی بود که دغدغه حل مسائل و مشکلات و پیشرفت رسانه در ایران را داشت.
آشنایی من با انتظامی به اواسط دهه هفتاد برمیگردد، زمانی که وی مدیرکل داخلی وزارت ارشاد بود و من عکاس روزنامه اخبار.
در آن زمان مدیر جوانی بود، حرفهای جدیدی میزد که در فضای سنتی مطبوعات آن دوران عجیب بود؛ حرفهایی از تحول مطبوعات، نظامند کردن فعالیت خبرنگاران و روزنامهنگاران و از طرحهایی برای حمایت از خبرنگاران و عکاسان در قالب و چارچوب قانونی میگفت و تا اندازهای که اختیارات داشت در جهت اجرایی شدن آن تلاش میکرد.
سالهای بعدتر که مدیریت چند رسانه را به عهده داشت، تفکر نوگرایی و تحول خواهی را در او بیشتر میبینیم.
به یاد دارم که در سال ۸۰، وقتی مدیر موسسه جام جم بودند، سیستم اتوماسیون را در این موسسه اعمال کردند و بعد از آن نیز وقتی به موسسههای همشهری و خبر رفت؛ شما میبینید که دو بنگاه رسانهای که نشریاتی با ظاهر و سیستمی قدیمی و مشکلات فراوان داشتند، چطور به رسانههای مهم و بزرگی تبدیل شدند.
اما نطقه عطف فعالیت او در مطبوعات را باید بعد از دوران معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد دانست، در این دوران انتظامی با تجربه و پختهتری بر مسند مدیریت نشسته بود و حالا اختیارات و قدرت بیشتری هم نسبت به سالهای جوانی و مدیرکلی مطبوعات داخلی داشت؛ مدیری بود از جنس خود مطبوعات، مشکلات فضای رسانهها و فعالان رسانهای را دیده بود، تجربهای از متحول و بهروز کردن رسانهها را داشت.
مهمترین اقدامی که برای خبرنگاران و روزنامهنگاران انجام داد، حل مسئله بیمه آنان بود و تا جائی که ممکن بود تلاش کرد تا حامی روزنامهنگاران و خبرنگاران در مقابل مدیران ارشد رسانهها باشد.
اهمیت دادن به رسانههای شهرستانها و اختصاص دادن یارانه کاغذ به این رسانهها، در دوران مدیریت وی سبب رونق و گسترش مطبوعات شهرستانها شد؛ ناگفته مشخص است که این به امر موجب شد که تمرکز بیش از حد به مطبوعات پایتخت و غافل شدن از مسائل استانهای مختلف از بین برود و این خود تحول بزرگی در فضای رسانهای کشور بود.
اهمیت دادن به انجمنهای صنفی و سازمانیهای غیردولتی در دوران مدیریت وی بسیار به مطبوعاتیها کمک کرد. انتظامی مدیری بود که تاکید داشت باید بسیاری از کارهای رسانهها را به انجمنهای صنفی آنها سپرد ازجمله برگزاری جشنوارههای مختلف در حوزه رسانه.
اختصاص دادن بودجهای برای پژوهش و تحقیق هم در دوران مدیریت وی اتفاق افتاد و مانند بسیاری از کشورهای پیشرفته، بودجهای برای افرادی که کار پژوهشی انجام میدهند، اختصاص داد شد که تاجائیکه من اطلاع دارم، تا الان افرادی توانستند از این موقعیت برای کارهای تحقیقاتی استفاده کنند.
هرچند که در جریان لایحه نظامند کردن رسانهها بسیار به انتظامی انتقاد شد و متاسفانه بسیاری از ما اهالی رسانه، نظامند کردن رسانهها را زیر سلطه حاکمیت بردن آن تعبیر کردیم و یکسره بر آن تاختیم اما فراموش نکنیم که بسیاری از کشورهای پیشرفته که حقوق فعلان رسانهای در آن مهم شمرده میشود نیز داری نظامی قانونمند در حوزه رسانههای خود هستند.
اینکه هر قانون جدیدی یکسری مشکلاتی دارد و مسلما طرح اولیه هیچ قانونی، نمیتواند جامع و دقیق همه جوانب را در نظر بگیرد، درست است و نمیتوانیم بگوییم که لایحه تنظیم شده، کامل و بینقص بود اما اینکه بدون بررسی و اصلاح و بطور کلی مسئله قانونی کردن فعالیت رسانهها را رد کنیم، اشتباه بزرگی است.
فراموش نکنیم که وقتی این لایحه تنظیم شد، در اختیار بزرگان و صاحب نظران رسانهای قرار گرفت و این فرصت بوجود آمد تا نقد شود و اهالی رسانهای حرف و نظر خود را بگویند اما برخورد برخی از دوستان مطبوعاتی که اتفاقا از بزرگان مطبوعاتی هم نبودند و اگر نگوییم تازه رسیده به مطبوعات، باید بگوییم بیتجربهتر بودند فریاد اعتراضی به قانونی که هنوز بطور کامل بررسی و نقد نشده بود کشیدند و از انتقاد به اعتراض و بعد به توهین و فحاشی رسیدند.
در هر صورت معاونت مطبوعاتی انتظامی هم تمام شد اما ما همچنان فعالان رسانهای باقی ماندیم. من برای موضع مطبوعات در دولت نگران نیستم، چراکه مدیری از جنس خود مطبوعاتیها با همان دغدغههای انتظامی، جایگزین وی شده است اما من از خودمان نگرانم، از اینکه نکند دیر یاد بگیریم در مقابل مدیریتهای خوب چکار کنیم، نکند یاد نگیریم که چه موقعی اعتراض کنیم و چه موقعی حمایت و نکند اگر مدیری فراجناحی ما را دید، ما فراجناحی او را نبینیم.