خبرگزاری کار ایران

گرایش خانواده‌های مذهبی به موسیقی/قحطی ملودی و ترانه داریم

گرایش خانواده‌های مذهبی به موسیقی/قحطی ملودی و ترانه داریم
کد خبر : ۵۷۲۱۱۳

رضا مهدوی نوشت: سال‌هاست در قحطی ملودی و ترانه به‌سر می‌بریم و به عبارتی یک قطعه‌ که در هر شرایطی با آن حال خوبی داشته باشیم، نداریم.

رضا مهدوی (موزیسین و منتقد موسیقی) در یادداشتی که درباره «فقدان ملودی‌ها و قطعات ماندگار در حوزه موسیقی ایرانی امروز» برای خبرگزاری ایلنا نوشته، آورده است: موسیقی ایرانی در جامعه کمرنگ شده است اما در مقایسه با حجم جمعیت امروزی، در میان خانواده‌ها کمرنگ نشده است. امروزه در هر خانه‌ای ساز وجود دارد و اغلب خانواده‌ها، حتی خانواده‌های مذهبی هم به سمت موسیقی رفته‌اند. با این فضا هم نباید نگران بود که سنت‌ها و آیین‌ها از بین می‌رود.

این دوران، دورانی در سیطره فضای مجازی است که در حقیقت به فضای واقعی مردم تبدیل شده است. اگر می‌خواهیم چیزی را نگه داریم، به کمک همین فضای مجازی می‌توان آن را خوب نشان داد. یادم می‌آید بعد از فیلم «سنتوری»، همه به سنتور علاقه‌مند شدند. این اتفاق نشان می‌دهد مردم به موسیقی علاقه دارند فقط راه معرفی آن مهم است.

وقتی والدین یک شاگرد ۵-۶ ساله‌ای دوست دارند، فرزندشان زود‌تر قطعه «زرد ملیجه» را یاد بگیرند، نشان از علاقه خانواده‌های ایرانی به موسیقی ایرانی دارد. البته این را هم باید در نظر داشته باشیم که سال‌هاست در قحطی ملودی و ترانه به‌سر می‌بریم. به عبارتی یک قطعه‌ای که در هر شرایطی با آن حال خوبی داشته باشیم، نداریم. در عین حال موسیقی نیز بیشتر فضایی برای به رخ کشیدن تکنیک‌ها و مدلاسیون و مرکب خوانی شده و حس و حال واقعی در موسیقی ایرانی از بین رفته است. به هر حال ما اهالی موسیقی باید برای مردم موسیقی‌های آرام و شادی بخش بسازیم. مردم ما به موسیقی خوب و با حال خوب نیاز دارند. ما ملودی‌آفرین و ترانه‌سرا هستیم و باید از شعر؛ موسیقی استخراج کنیم. شاید یکی از نکات مثبت جشنواره‌ای مانند «نوای خرم» را ایجاد انگیزه به خصوص برای رده‌های سنی پایین بتوان دانست که بچه‌ها در معرض ملودی‌های جذاب و زیبا قرار می‌گیرند تا کم‌کم برای ساخت چنین ملودی‌هایی ذهن‌شان پرورش پیدا کند.

متاسفانه ما همیشه زمانی لطمه خورده‌ایم که از خرد جمعی دور شده‌ایم و باید متولیان چنین جشنواره‌هایی سعی کنند جشنواره از خرد جمعی دور نشود و به ورطه خرد فردی گرفتار نشود و سرنوشتی مانند بسیاری از جریان‌های جامعه موسیقی را پیدا نکند.  

برای مثال می‌توان به همین تالار وحدت اشاره کرد که دیگر تبدیل به بنگاه شادی شده است؛ نشانه این نوع نگاه‌های اشتباه نیز این است که وقتی شما بعد از یک کنسرت از چنین سالنی بیرون می‌آیید و با شنیدن موسیقی یک «دوره گرد» حالتان بهتر می‌شود، یعنی اینکه موسیقی‌ اجرا شده در سالن مذکور با وجود داشتن تکنیک نوازنده و پرداخت هزینه گزاف برای دیدن آن، حس و حالی نداشته است.

 وقتی صدای ساز یک «دوره گرد» بی‌ادعا ما را به خاطرات گذشته می‌برد، یعنی موسیقی که در آن حس و حال جریان دارد، اثرگذار‌تر است تا موسیقی‌ای که در آن تکنیک وجود دارد و این‌‌ همان نکته‌ای است که می‌تواند مورد توجه برگزارکنندگان جشنواره‌ها و مسئولان و دست‌اندرکارانی قرار گیرد که توجه اصلی‌شان روی نسل جوان و نوجوان موسیقی کشورمان است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز