گفتوگو با کارگردان مستند «قاضی و مرگ»؛
با دیدن یک کیف پر از عکسهای مُثله شده چه واکنشی از خود نشان میدهید
مخاطبی که عکس یک آدم مثله شده را نمیتواند ببیند، خودش را در مقابل یک قاضی مییابد که کیفش پر از عکسهای آزاردهنده است که خیلی عادی آنها را تماشا میکند و درباره هریک توضیح میدهد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نمایش فیلم مستند "قاضی و مرگ" به کارگردانی حسن خادمی و تهیهکنندگی مهدی کوهیان در جشنواره سینماحقیقت با استقبال همراه شد. کارگردان این فیلم مستند با اشاره به روند ساخت اثرش گفت: من؛ سالها پژوهشگر اجتماعی بودهام و درباره آسیبهای اجتماعی پژوهش میکردم. در طول این سالها و در جریان انجام یک پژوهش با قاضی عزیزمحمدی آشنا شدم. بعد از آشنایی با ایشان؛ به نظرم آمد که روند کار و زندگی عزیزمحمدی با بسیاری از افراد دیگر جامعه تفاوت دارد و ساخت فیلم درباره وی میتواند جذابیتهای خوبی را به دنبال داشته باشد.
وی ادامه داد: ساخت فیلم چهار سال طول کشید و ما با صبوری تلاش کردیم به ابعاد مختلف شخصیتی و کاری قاضی عزیزمحمدی نزدیک شویم. هرچند از ابتدا نیز میدانستیم که ساخت چنین فیلمی زمانبر خواهد بود. ما داستانهای مختلفی برای پیشبرد کار درنظر داشتیم ولی نهایتا تم اصلی فیلم را رابطه شخصیت اصلی با مرگ قرار دادیم.
کارگردان "قاضی و مرگ" در پاسخ به سوالی پیرامون اینکه شخصیت اصلی داستان در طول فیلم بسیار خونسرد است و علیرغم اینکه حکمهای اعدام زیادی را صادر کرده و ناهنجاریهای فراوانی را از نزدیک مشاهده کرده است، اما اصلا احساساتی نمیشود، گفت: در طول ساخت فیلم ما به هیچ عنوان؛ شخصیت اصلی را هدایت نکردیم و هرگز نگفتیم مثلا در سکانسهای فیلم چگونه رفتار کند بلکه آنچه در فیلم دیده میشود؛ رفتار طبیعی قاضی عزیزمحمدی در زندگی و دادگاه است . یعنی هر آنچه در فیلم دیده میشود همانطور که اتفاق افتاده، فیلمبرداری شده است.
وی ادامه داد: شخصیت اصلی فیلم یعنی قاضی عزیزمحمدی در دادگاه، روزانه یک یا دو حکم اعدام صادر میکرده و همین صدور حکمهای متعدد برای مرگ دیگران، باعث شده وی دائم مرگ را از نزدیک ببیند و برای او این امر دیگر عادی شده بود. میتوان گفت که چنین موضوعی یعنی مرگ دیگران حتی برای خانواده این قاضی هم عادی شده بود. ما هم در فیلم میخواستیم نشان دهیم که همه گفتوگوها، رفتارها و دغدغههای چنین شخصیتی به نوعی با مرگ در ارتباط است و این عجین بودن زندگی با مرگ؛ مهمترین وجه مشخصه قاضی عزیزمحمدی است.
حسن خادمی در پاسخ به این سوال که چرا در هیچ جای فیلم؛ شخصیت و قصه موردنظر نه در وجه شخصی و نه در موضوعات کاری احساساتی نمیشود و ما در این مستند حتی یک صحنه عاطفی نمیبینیم، گفت: تنها صحنهای که شخصیت موردنظر در فیلم احساساتی میشود، سکانسی است که با نوه خود در حال بازی کردن است. واقعیت این است که ما در طول چهار سال همراهی و کار با این شخصیت، تنها در همین صحنه احساساتی شدن او را مشاهده کردیم. از همین سکانس کوتاه هم در فیلم به صورت کوتاه استفاده کردیم. واقعیت این است که نوع شغل قاضی عزیزمحمدی باعث شده روحیه او نیز تحت تاثیر قرار بگیرد و ما شاید با فردی در فیلم روبرو هستیم که چهرهای سرد دارد و هرگز احساساتی نمیشود.
وی درباره استفاده از برخی صحنههای خشن در فیلم که گاهی باعث آزار تماشاگر میشود و شاید استفاده از آنها لاجرم باشد نیز گفت: مستند باید کاملا واقعگرایانه باشد و مستندساز باید تا آنجا که میتواند و روند کار اجازه میدهد؛ به واقعیتها پایبند باشد. ما میتوانستیم از بسیاری از صحنهها در فیلم استفاده نکنیم یا خیلی گذرا از کنار آنها رد شویم اما من معتقدم وقتی صحنهای را در اثر جا میدهیم؛ مانند یک عکس یا یک صحنه قتل میتواند مخاطب را آزار دهد اما درعوض مخاطب را با دشواریهای کار یک قاضی آشنا میکند و او متوجه میشود قاضی هر روز باید دهها بار چنین صحنههایی را ببیند و آنها را تجزیه و تحلیل کند.
وی ادامه داد: از این رو آزار دیدن مخاطب در دیدن مستندهای واقعی و چنین صحنههایی؛ امر منفی به شمار نمیآید بلکه در بسیاری مواقع این آزار باعث میشود مخاطب به فکر فرو رود. او علاوه بر همذاتپنداری با شخصیت قاضی نوعی هشدار درونی نیز دریافت میکند تا شاید در رفتارش مراقبت بیشتری از خود به خرج بدهد.
کارگردان فیلم تاکید کرد: استفاده از تصاویر آزاردهنده در فیلم برای فهم بهتر نوع زندگی قاضی عزیزمحمدی الزامی است. مخاطبی که عکس یک آدم مثله شده را نمیتواند ببیند، خودش را در مقابل یک قاضی مییابد که کیفش پر از عکسهای آزاردهنده است و خیلی عادی آنها را تماشا میکند و درباره هریک توضیح میدهد.
خادمی در پاسخ به این سوال که باتوجه به داستان فیلم و شخصیت اصلی؛ فیلم این پتانسیل را دارد که وارد مباحث اجتماعی و کارشناسی شود اما به عمد از این کار صرفنظر شده است، گفت: کاملا عمدی این کار صورت گرفته و از ابتدا نیز قصد داشتیم تا یک مستند ۵۲ دقیقهای درباره یک قاضی مهم در دادگاه بسازیم. اگر میخواستیم وارد جزئیات پروندههای مختلفی بشویم که عزیزمحمدی به آنها رسیدگی کرده، هم زمان فیلم طولانی میشد و هم اینکه پیوستگی در روایت امکانپذیر نبود. اگر میخواستیم به مسائل اجتماعی بپردازیم باید وارد بررسی مسائل حقوقی و قانونی میشدیم اما هدف ما بررسی قوانین حقوقی و به خصوص حقوق جزا در فیلم نبود.
وی ادامه داد: ما هرچند در "قاضی و مرگ" داستان زندگی یک قاضی را تعریف میکنیم که در طول قضاوت خود احکام زیادی برای اعدام صادر کرده است اما در پایان فیلم این نتیجهگیری مشخص میشود که با صدور حکم اعدام به تنهایی نمیتوان جلوی ناهنجاریها و خشونتهای جامعه را گرفت و خودِ عزیزمحمدی نیز به این مساله اذعان میکند.
خادمی ادامه داد: عزیزمحمدی در سکانس پایانی فیلم در کلاس درس به دانشجویان تاکید میکند که افزایش میزان شدت مجازات، منجر به کاهش جرم نمیشود و باید زمینههای اجتماعی پدید آمدن جرم و جنایت و خشونت را در جامعه کاهش داد.
وی با اشاره به اینکه برای ساخت فیلم مشکل خاصی وجود نداشت، ضمن تشکر از قوه قضائیه به خاطر همکاری خوب با گروه سازنده فیلم گفت: تمام تصاویری که در دادگاه فیلمبرداری شده است و همچنین تصاویر متهمان حاضر در فیلم و روند رسیدگی به دادگاههای آنها مجوزهای لازم را از قوه قضائیه دریافت کرده و ما دایم برای تصویربرداری و پخش صحنههای مختلف درحال کسب مجوز بودهایم.