در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
سودای هالیوود یک سوپراستار سینمای قبل از انقلاب/ فراموش شدن سرنوشت محتوم بسیاری از بازیگران است
سهیل ساعی (کارگردان) با بیان اینکه نمایش «آخرین بازی» داستان یک سوپراستار قبل از انقلاب است که 17 سال است به خارج رفته و سودای هالیوود در سر داشته، گفت: به نظر میرسد فراموش شدن؛ سرنوشت محتوم اغلب هنرمندان سینما و تئاتر است که یک دلیلش خود هنرمندان هستند که همکارانشان را طرد میکنند. به بازیگر نقشی نمیدهند و او بعد از مدتی محو میشود و مردم هم فراموشاش میکنند اما بخشی دیگر از ماجرا به دولت برمیگردد.
سهیل ساعی در گفتگو با ایلنا، با بیان اینکه محوریت نمایش «آخرین بازی» تئاتر و سینماست، گفت: داستان یک سوپراستار قبل از انقلاب است که 17 سال است به خارج رفته و سودای هالیوود در سر داشته به هدفش نرسیده و الان مالیخولیا گرفته و در خانه دائم نقشهایی که بازی کرده را برای خودش بازی میکند و دوران اوجش را دوباره برای خودش رقم میزند.
ساعی با اشاره به ویژگیهای نمایشنامه محمود استادمحمد خاطرنشان کرد: یکی از ویژگیهای متنهای ایرانی به ویژه متنهای محمود استادمحمد این است که شخصیتپردازیهای بسیار ملموسی دارد؛ به خصوص برای مردم ایران که هم یک حس نوستالژی نسبت به آن کاراکترها دارند و هم اینکه در کوچه و خیابان و اطرافشان چنین آدمهایی را خیلی میبینند. درواقع استادمحمد در نمایشنامههایش به این موضوع بسیار دقیق پرداخت کرده است. به نظر من اگر این شخصیتپردازی با یک داستان بسیار جذاب و کار شدهای مثل متن «آخرین بازی» همراه شود تماشاچی را به راحتی جذب میکند.
این کارگردان و بازیگر با اشاره به اینکه دغدغه فراموش شدن ستارههای سینما و تئاتر برای او هم بسیار پررنگ بود و ذهنش را درگیر میکرد، گفت: ما در ایران خیلی از این اتفاقها داریم. بحث مهاجرت را که کنار بگذاریم؛ در تئاتر، سینما و موسیقی بسیاری از اساتید و بزرگان را میبینید که اکنون خانهنشین هستند. همین وضعیت را با دز پایینتر یا بالاتری نسبت به این داستان دارند. در ایران به وفور این موضوع را میبینیم؛ در هنرهای نمایشی چه در هنرهای دیگر این اتفاق بسیار میافتد اما در سینما بیشتر. هزاران بازیگر و سوپراستار داریم که سالهاست فعالیتی نمیکنیم و هیچکسی هم از آنها خبری ندارد.
ساعی با بیان اینکه سوپراستار نمایش «آخرین بازی» در واقع میتوانست استعاره و نمادی از تمام این هنرمندان باشد، گفت: این کار را به همه هنرمندانی تقدیم کردم که در تمام دنیا به هردلیلی نمیتوانند کار خودشان را ارائه کنند.
او ادامه داد: این دغدغه کلی است؛ هر کدام از همکاران که به دیدن این اثر میآید در آخر کار چشمانش خیس است و انگار سرنوشت همهمان همین است.
ساعی با اشاره به دلیل این فراموشی که به نظر سرنوشت محتوم اغلب هنرمندان سینما و تئاتر است آن را دارای دو وجه خواند و گفت: یک وجه خود هنرمندان هستند که همکارانشان را طرد میکنند. یک موقع میبینیم به کسی نقشی نمیدهند، آن بازیگر بعد از مدتی محو میشود و مردم هم فراموشاش میکنند. اما بخشی دیگر به دولت برمیگردد که هیچگونه حمایتی در هیچ زمینه هنری نمیبینم. سینما و تئاتر دست خود هنرمندان افتاده یعنی حمایت آن چنانی نمیبینیم که دولت انجام دهد. بعضیها چند سالی در بورس هستند اما فید میشوند و کسانی دیگر میآیند و این چرخه همیشه تکرار میشود.
این کارگردان تئاتر با اشاره به استفاده از صدای چند هنرمند در این نمایش گفت: این کار ادای دینی به هنرمندان قبل از انقلاب بود که به شکل نمادین آن را به تمام هنر ربط دادم. آقای میکائیل شهرستانی، سیامک صفری و بهناز جعفری که از صدایشان در این اثر استفاده کردم کسانی بودند که وقتی ما تئاتر را شروع کردیم بیننده کارهایشان بودیم؛ یعنی یک زمانی سوپراستارهای ما بودند. من دوست داشتم از نسل قبل خودم حتی یک اثر کوچک در کارم باشد و این افراد هم افتخار دادند. در واقع میخواستم خط ربط بین خودم و نسل قبلیام باشد که با کارهایشان زندگی کردم.
ساعی با اشاره به شیوه اجراییاش در «آخرین بازی» گفت: سعی کردم در شکل اجرایی از شیوه رئالیستی در صحنه و اتفاقات نور و دیگر چیزها دور شوم اما بازیها رئالیستی است. روی روابط کاراکترها و شخصیتپردازیها خیلی کار کردیم.
هومن رستگار، سهیل ساعی و محمد اثنیعشری بازیگران نمایش «آخرین بازی» هستند که براساس متنی از محمود استادمحمد و کارگردانی سهیل ساعی در خانه هنرمندان روی صحنه رفته است.