رخشان بنیاعتماد:
تمام اندیشه من جنسیتم نیست/گرفتن اجازه برای ساخت فیلم را متوجه نمیشوم
بنیاعتماد معتقد است: فیلمهای درباره زنان را میفهمم ولی جشنواره فیلمسازان زن را نمیفهمم چراکه تمام اندیشه من که جنسیت من نیست.
به گزارش ایلنا، در نخستین روز از هفته فیلم «فیلمسازان زن ایران و فرانسه» دوشنبه 6 آذر فیلمهای «قصهها» به کارگردانی رخشان بنیاعتماد و «گوش به زنگ» ساخته ماریان تاردیو در تالار استاد ناصری خانه هنرمندان ایران به نمایش درآمد.
بعد از نمایش فیلم قصهها رخشان بنیاعتماد طی سخنانی گفت: قصههای فراوانی پشت ساخت «قصهها» وجود دارد؛ «قصهها» فقط یک فیلم نیست، بلکه حاصل یک دوران و شرایط دشوار و تاثیر آن شرایط بر من بود. اگرچه گرفتن اجازه برای ساخت فیلم در هیچ دورانی را متوجه نمیشوم، اما در آن دوره خاص نمیخواستم از دولت درخواست مجوز کنم.
وی ادامه داد: از سوی دیگر قصد انجام کار غیرقانونی نداشتم. ساخت فیلم کوتاه نیازی به اجازه ساخت ندارد، بنابراین 7 فیلم کوتاه ساختم و از ابتدا هم میدانستم اینها قصههای مرتبطِ یک فیلم بلند است. هیچ جای قانون نیز نوشته نشده فیلمساز نمیتواند فیلمهای کوتاهش را کنار هم بگذارد. شخصیتهای فیلمهای من فقط روی پرده وجود ندارند، آنها جان دارند، نفس میکشند و در جامعه حضور دارند. در «قصهها» دلم میخواست به آنها برگردم و دیداری با آنها داشته باشم. این قصهی «قصهها» بود.
وی ادامه داد: در دورانی که نوع سینمای اجتماعی به حاشیه رانده شد، از سینمای داستانی فاصله گرفته بودم ولی باز هم کار میکردم و مثلا فیلم مستند ساختهام. هنوز هم پر کارم و به تازگی از مستند «توران خانم» هم رونمایی شده است. امیدوارم زمانی برسد که فیلمهای مستند هم به اندازه فیلمهای داستانی دیده شوند.
کارگردان «گیلانه» سپس درباره سهم تاریکی در «قصهها» گفت: قصههای «قصهها» تلخ است اما در تمام آنها روشنایی وجود دارد. نرگسِ فیلم «نرگس» اینجا استقلال اقتصادی هرچند کوچکی دارد و روی پای خود ایستاده است. یا شاهد دیالوگی پر چالش میان دو جوان هستیم، اما در نهایت به تعریف دیگری از عشق و تفاهم میرسد که گرچه بعید به نظر میآید، اما وجود دارد. تمام 7 قصه این فیلم در بستری تلخ شکل میگیرند، اما امید و مقاومت در آنها وجود دارد. مقاومت و اعتراض، یعنی امید و یعنی اینکه آدمها زندهاند.
بنی اعتماد در ادامه در پاسخ به سوالی در مورد زن بودن شخصیتهای اول در فیلمهای کارگردانان زن ایرانی گفت: درباره سهم شخصیتهای زن باید آمار گرفت اما در فیلمهای خودم نقش مردان کم نیست. من به چنین نگاهی باور ندارم و به همین دلیل با جشنواره فیلمسازان زن همکاری نمیکنم. فیلمهای درباره زنان را میفهمم ولی جشنواره فیلمسازان زن را نمیفهمم چرا که تمام اندیشه من که جنسیت من نیست. طبیعی است که فیلمسازان زن مسائل و مشکلات زنان را بیشتر و بهتر بشناسند. معضلات زنان هم مطرح نشده و فیلمسازان زن هم به دلیل شناخت بیشتر سراغ آنها میروند، اما این صرفا به جنسیت آنها مربوط نمیشود. نظر من چیزی از اهمیت این جشنواره کم نمیکند و این اتفاق هم صرفا در ایران رخ نمیدهد. در تمام کشورهای اروپایی و آمریکا جشنواره خاص فیلمسازان زن وجود دارد که من تمایلی به شرکت در آنها ندارم.
این کارگردان سینمای ایران افزود: در اینجا نفس نمایش فیلم اهمیت دارد که دو فرهنگ را در کنار هم نشانده است. برگزاری هفته فیلم با جشنواره متفاوت است و باید دلیلی برای آن وجود داشته باشد. مثلا میتوان گفت تولیدات سینمای ایران و فرانسه در دهه 70 را نمایش میدهیم. اما جشنوارهها محل نمایش آثار هنری است و قرار نیست تماتیک شود. در جشنواره هر موضوعی میتواند مطرح شود و ویترین آثار هنری مختلف است و دلیل مخالفت من با جشنواره فیلمسازان زن هم همین است. هفته فیلم اما باید تعریف تماتیک داشته باشد و انتخابها براساس آن صورت بگیرد.
کارگردان «روسری آبی» در پایان صحبتهایش گفت: فیلم قرار نیست پیامی به کسی بدهد؛ فیلم اگر بتواند پرسشهایی عمیق و جدی مطرح کند، کار خود را کرده است. فیلم «گوش به زنگ» موقعیت و روابط افرادی از نسل دوم و سوم مهاجران در فرانسه را تصویر کرده که چگونه در یک پیله گرفتار میشوند و با چه مشکلات و موانعی روبرو هستند. این فیلم نکات قابل توجه ظریفی داشت و جدا از موضوع آن، انتخاب بازیگر اصلی فیلم را بسیار پسندیدم.