مرور جامعهشناختی کارکردهای اجتماعی فرهنگی پیادهروی اربعین از منظر یک استاد دانشگاه؛
چرا دورکیم اعتقاد دارد مناسک بر عقاید تقدم دارند؟
تدیّن، تنها شامل وقوف بر حقیقت یا علم به آنچه که تصور میرود حقیقت است، نیست، بلکه آن را به منصه ظهور درآوردن، یعنی زیستن بر مبنای چنین حقیقتی است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مرتضی شهمیری در مقالهای تحت عنوان «مروری جامعهشناختی بر کارکردهای اجتماعی فرهنگی پیادهروی اربعین» که روزهای سوم و چهارم آبانماه سال جاری در دومین همایش بینالمللی اربعین در کربلا ارائه شده به اهمیت فراملی کردن ذخائر دینی و تمدنی ازجمله راهپیمایی اربعین پرداخته است.
متن کامل این مقاله بدین شرح است:
هزاران سال است که دین تأثیر نیرومندی بر زندگی ابنای بشر داشته است. دین، به این یا آن شکل، در همه جوامع شناخته شده بشری وجود دارد. قدیمیترین جوامعی که میشناسیم، و از آنها فقط یافتههای باستانشناسی در دست داریم، نشانههای واضحی از نمادها و مناسک دینی از خود به جا گذاشتهاند (گیدنز، ۷۶۶ :۱۳۸۸).
دین به عنوان یک نهاد اجتماعی با خصیصه فردی و اجتماعی، از ارزشها و قواعد اجتماعی پشتیبانی میکند و جهتدهنده و مظهر قدرت جامعه و انسان، بسترساز ارتباطات انسانی و موجب ثبات، استمرار و همبستگی جامعه است. از سوی دیگر دین ارزشها را میآفریند و هنجارها را شکل میدهد به ارزشهای ثابت اخلاقی قداست میبخشد، زندگی انسان از آن معنی میگیرد و راهنمای مؤثری برای هدایت و سعادت انسان در دنیا و آخرت است. دین کارکردهای مختلفی را برای جامعه و فرد به انجام میرساند. دین برای جامعه معنایی از اجتماع و اجماع را به وجود میآورد و آن را تحکیم میبخشد. رفتارهای ضداجتماعی را منع نموده و راههایی را برای انسجام دوباره متخلفین پیشنهاد میکند (تنهایی،۵:۱۳۹۰).
مناسک و آیینها را میتوان از ارکان بنیادین هر دین به شمار آورد که شخص به واسطه مشارکت در آنها قصد ارتباط با امر مقدس را دارد. فهم مناسک و نقش و کارکرد آنها، به ویژه در عرصه جمعی ازجمله موضوعاتی است که توجه جامعهشناسان و انسانشناسان دین را به خود معطوف ساخته است.
«مَنسک» بر وزن مفعَل مصدر میمی از ماده «نُسُک» به معنای عبادت است و «مناسک» جمع آن به معنای فرائض و عبادات است. چنانچه آیه شریفه "لِکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَکًا هُمْ نَاسِکُوهُ فَلَا یُنَازِعُنَّکَ فِی الْأَمْرِ وَادْعُ إِلَى رَبِّکَ إِنَّکَ لَعَلَى هُدًى مُسْتَقِیمٍ" (حج، آیه ی ۶۷)، مُشعر به آن است. تمامی امتهای گذشته دارای عباداتی خاص بودند و به انجام آن اهتمام داشتهاند. در فرهنگ دینی برخی از مناسک و عبادات افزون بر طریقیت آنها جهت تقرب الی الله، دارای آثار و پیامدهای اجتماعی، سیاسی نیز هست. این سنخ از مناسک به «شعائر الهی» موسومند که احیاء و تکریم آنها به مثابه زنده نگه داشتن دین و حفظ دستاوردهای آن است؛ "وَمَنْ یُعَظِّمَ شعائِرَ اللّه فَإنَّها مِن تَقْوی القلوب" (حج، آیه ی ۳۲).
در کشور ما که اسلام و مذهب تشیع رواج دارد، مراسم و مناسک دینی بخش وسیعی از رفتار ما را شکل میدهد. علاوه بر مناسکی مانند نماز و روزه، مراسم متنوعی همراه جشن و سرور در قالب اعیاد مذهبی مانند عید فطر و ولادت اولیای دین و یا سوگواری در وفیات معصومین و ائمه هدی «علیهم السلام» انجام میپذیرد. ازجمله آیینهای مذهبی که در چند سال اخیر به صورت یک مناسک جمعی مورد استقبال خیل عظیمی از متدیّنین بویژه جوانان در سطح ملی و فرا ملی قرار گرفته است راهپیمایی ایام اربعین در عراق است.
زیارت اربعین به قدمت تاریخ اسلام سابقه دارد. جابر بن عبدالله انصاری در دوران اختناق بنیامیه و علی رغم کهولت سن و ضعف جسمی، خود را مقید به رساندن به کربلا در روز اربعین برای زیارت امام حسین (ع) و یارانش میکرد. این سنّت حسنه در قرون متمادی به شیوهها و تجلیهای متفاوت ادامه داشت به طوری که حتی در دوران اختناق صدام حسین دیکتاتور معدوم عراق، شیعیان به صورت شبانه و از راههای فرعی به سمت کربلا رهسپار میشدند تا از ثواب این اقدام محروم نکنند.
پس از ساقط شدن دولت صدام به مرور این سنت دینی تبلور بیشتری یافت و افراد بیشتری به این راهپیمایی میپیوستند تا اینکه طبق آخرین اطلاعات در محرم سال ۹۵ حدود ۲۶ میلیون زائر و عاشق ابا عبدالله حسین از اقصی نقاط جهان خود را به این راهپیمایی عظیم رساندند و جهان را مبهوت کردند. این راهپیمایی، نه یک راهپیمایی به سمت کربلا، بلکه یک همایش بزرگ انسانی اخلاقی و فرهنگی است که حقایق بکر و پنهان آن بسیار فراتر از جلوههای ظاهری آن است. صحنههای ویژه اخلاقی و انسانی در دهه اربعین، در راههای منتهی به کربلا در عراق، بسیار شگفتیآور است ولذا نباید از تفسیر این پدیده کلان فرهنگی و تمدنی غفلت کرد. نظر به چنین اهمیتی، این مقاله سعی دارد با الهام از نظریههای جامعهشناختی دین و با توجه به برخی از ویژگیهای منحصر به فرد مراسم راهپیمایی اربعین، به عنوان یک کنش جمعی مذهبی، به بررسی آثار، مناسبات اجتماعی و کارکردهای آن بپردازد.
ساختار دین از نظر جامعه شناسان:
به گفته دورکیم دین: «نظام یکپارچه ای از باورداشتها و عملکردهای مرتبط به چیزهای مقدس است؛ یعنی چیزهایی که جدا از چیزهای دیگر انگاشته شده و در زمره محارم به شمار میآیند؛ این باورداشتها و عملکردها همه کسانی را که به آنها عمل میکنند در یک اجتماع اخلاقی واحد همبسته میکند» (همیلتون، ۱۳۷۷: ۲۲).
از نظر دورکیم، مناسک بر عقاید تقدم دارند. زیرا به استدلال او، دین در واقع زاییده مناسک است. از طریق مشارکت در مناسک و مراسم مذهبی است که قدرت اخلاقی جامعه آشکارا احساس میشود و احساسات اخلاقی و اجتماعی از همین طریق تقویت و تجدید میشوند (همان: ۱۷۶).
هاری آلپر، پژوهشگر دورکیمی، چهار کارکرد عمده دین را از نظر دورکیم به عنوان نیروهای اجتماعی انضباطبخش، انسجامبخش، حیاتبخش و خوشبختیبخش طبقهبندی کرده است. آیینهای مذهبی از طریق تحمیل انضباط بر نفس و فدری خویشتنداری، انسانها را برای زندگی اجتماعی آماده میسازند. تشریفات مذهبی مردم را گردهم میآورند و بدینسان، پیوندهای مشترکشان را دوباره تصدیق میکنند و در نتیجه، همبستگی اجتماعی را تحکیم میبخشند. اجرای مراسم مذهبی، میراث اجتماعی گروه را ابقاء و احیاء میکند و ارزشهای پایدار آن را به نسلهای آینده انتقال میدهد. سرانجام، دین یک کارکرد خوشبختیبخش نیز دارد.، زیرا که با برانگیختن احساس خوشبختی در مؤمنان و احساس اطمینان به حقانیت ضروری جهان اخلاقیای که خودشان جزیی از آنند، با احساس ناکامی و فقدان ایمان در آنها مقابله میکند (کوزر، ۱۳۷۳: ۲۰۰).
به نظر ردکلیف براون: «زندگی اجتماعی سامانمند در میان انسانها، به حضور برخی احساسات در اذهان اعضای جامعه بستگی دارد. این احساسات رفتار افراد را در ارتباط با دیگران نظارت میکند. میتوان گفت که مناسک بیان نمادین و تنظیمشده برخی احساساتاند. پس میتوان نشان داد که مناسک کارکرد اجتماعی خاصی دارند که ضمن تنظیم و حفظ احساساتی که مبنای ساختمان جامعه را تشکیل میدهند، آن را از نسلی به نسل دیگر انتقال میدهند». (براون، ۱۹۵۲: ۱۵۷؛ به نقل از همیلتون، ۱۳۷۷: ۱۹۹).
کلیفورد گیرتز انسان شناس معاصر آمریکایی با تکیه بر رویکرد تفسیری برای درک و فهم معانی و ارزشهای اَعمال و مناسک دینی و فرهنگی، اعمال و مناسک را به مثابه متنی درنظر میگیرد که دارای لایههای متعدد معانی است و سپس با توصیف عمیق به مطالعه آنها میپردازد.
به نظر گیرتز، دین به مثابه یک نظام فرهنگی است. براستی معنای این جمله چیست؟ گیرتز پاسخ این سؤال را در یک جمله خلاصه ارائه میدهد. دین عبارت است از:
(۱) نظامی از نمادهاست که درجهت (۲) ایجاد حالتها و انگیزشهای نیرومند، فراگیر و دیرپا در انسانها (۳) از طریق تدوین مفاهیمی راجع به نظم کلی جهان و وجود و (۴) پوشاندن این مفهومهابا هالهای از واقعیت، عمل میکند، به طوری که (۵) این حالتها و انگیزشها به گونهای منحصر به فرد واقعگرایانه به نظر میرسند (گیرتز، ۱۹۶۶: ۴؛ به نقل از تامسون، ۱۳۷۷: ۱۹).
میتوان گفت که عنصر محوری این تعریف، نماد است. اساساً ریشه انسانشناسی فرهنگی به این برمیگردد که نمادها نخستین تولید انسان و نیز نخستین ابزار انساناند. نمادها به مثابه بلوکهای ساختمان دین، زبان، فرهنگ و به طور کلی تولید اجتماعی تصور میشوند و به تعبیر گیرتز و بسیاری از انسانشناسان آمریکایی دیگر، نمادها واسطه ارتباط ما با جهاناند. گیرتز میافزاید که نمادها افزون بر فهم خاصی از جهان، جهتگیری در برابر آن را نیز شکل میدهند. در واقع به باور گیرتز، نمادها به منزله «الگوییازواقعیت» و «الگویی برای واقعیت» هستند (شامحمدی و پاسالاری بهجانی، ۱۳۹۴: ۵۲).
به نظر گیرتز مهمترین ویژگی دین، ایمان است، زیرا میکوشد مفاهیمش را به گونهای حقیقی و بدور از هر گونه شک و شواهد مغایر، تثبیت کند. به عقیده وی مکانیسم ایجادکننده ایمان، مناسک است. ایقان مذهبی در جریان مناسک ایجاد میشود. مناسک هم مفهوم کلی مذهبی را صورتبندی میکند و هم تکالیف مرجعیتی را مشخص میسازد که پذیرش و حتی الزام به پذیرش این مفهوم مذهبی را توجیه میکند (همیلتون، ۱۳۷۷: ۲۷۸).
به نظر میآید که گیرتز به مناسک بیش از باور توجه نشان میدهد، زیرا مناسک پدیدآورنده واقعی بودن آموزههای دینی، و بیعیب و نقص بودن آنهاست. در مناسک، جهان «آنگونه که زیسته شده (اخلاق)» و جهان «آنگونه که تصور شده (جهانبینی)» تحت عاملیت مجموعهای از صور نمادین در یکدیگر ادغام و به یک جهان واحد تبدیل میشوند. گیرتز در کتاب اسلام در کانون مشاهده میگوید، تدیّن، تنها شامل وقوف بر حقیقت یا علم به آنچه که تصور میرود حقیقت است، نیست، بلکه آن را به منصه ظهور درآوردن، یعنی زیستن بر مبنای چنین حقیقتی است. در واقع راه اصلی رستگاری، به جا آوردن مناسک است (شامحمدی و پاسالاری بهجانی، ۱۳۹۴: ۵۶).
کارکردهای راهپیمایی اربعین:
۱. تقویت باورهای مذهبی؛
۲. تقویت انسجام اجتماعی؛
۳. تقویت اعتماد اجتماعی؛
۴. تقویت سرمایه اجتماعی؛
۵. تقویت روحیه ایثار و گذشت؛
۶. تقویت روحیه استکبارستیزی؛
۷. ارتباطات بین فرهنگی؛
۸. تشکیل امّت واحده اسلامی؛
۹. و ...
منابع
تامسون، کنت و دیگران (۱۳۸۷). دین و ساختار اجتماعی، ترجمه علی بهرامپور و حسن محدثی، تهران: انتشارات کویر.
تنهایی، حسین (۱۳۹۰). جامعه شناسی دینی در شرق باستان. تهران: بهمن برنا.
شامحمدی، رستم و فاطمه پاسالاری بهجانی (۱۳۹۴). مناسک دینی از دیدگاه کلیفورد گیرتز (با تأکید برکارکرد آنها). دو فصلنامه علمی-پژوهشی ادیان. سال نهم. شماره هجدهم.
کوزر، لوئیس(۱۳۷۳). زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی. ترجمه محسن ثلاثی. تهران: انتشارات علمی.
گیدنز، آنتونی (۱۳۸۸). جامعهشناسی. ترجمه ی حسین چاوشیان. تهران: نشر نی.
همیلتون، ملکوم (۱۳۷۷).جامعهشناسی دین. ترجمه محسن ثلاثی. تهران: موسسه فرهنگی انتشاراتی تبیان.