در حاشیه پیادهروی زیارت اربعین ازسوی یک استاد دانشگاه مطرح شد؛
اربعین به رقیب سرسختی برای ماهوارهها و اینترنت تبدیل شده است
در حالی که همه رسانههای غربی نسبت به نادیدهانگاری و یا ناچیزانگاری زیارت اربعین که بزرگترین تجمع بشری در طول تاریخ است اهتمام دارند، این اتفاق تبدیل به رسانهای شده است که طی آن پیامهای ارتباطی به صورت رو در رو منتقل میشود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، علی انتظاری (دانشیار دانشگاه علامه طباطبائی) در مقالهای تحت عنوان «زیارت اربعین در جهان قطبی شده» که روزهای سوم و چهارم آبانماه سال جاری در دومین همایش بینالمللی اربعین در کربلا ارائه شده به اهمیت فراملی کردن ذخائر دینی و تمدنی از جمله راهپیمایی اربعین پرداخته است.
متن کامل این مقاله بدین شرح است:
علیرغم نظریهپردازیهایی که تحت عنوان جهانیشدن ارائه شده است مسائل و آثار جهانیشدن گواه بر آن است که امر جهانی شدن در عمل رخ نداده است. در این مقاله بین شکلگیری فرایندهای فراملی در اثر توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات با جهانی شدن تمایز قائل شدیم؛ به این معنی که لزوماً گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات، کمرنگ شدن مرزهای ملی، تأثیرپذیری رخدادهای محلی از وقایع آن سوی مرزها و آگاهی مردم نسبت به آن، آن گونه که گیدنز، واترز و دیگران پیشنهاد میکنند به جهانیشدن نمیانجامد. این همه میتواند گواهی بر فراملی شدن باشد و فراملی شدن فرایندی است که لزوماً به شکلگیری جهان یکپارچه منجر نخواهد شد.
از بین گزینههای مختلفی که فراملی شدن آن را ممکن میکند، قطبیشدن محتملترین معرفی شده است. اگر چه قدرتهای جهانی و دستگاههای نظری حامی از شواهد موجود، جهانیشدن را برداشت کرده و معرفی کردهاند لکن آنچه رخ داده است در عمل صرفاً قطبیشدن بوده است. از آنجایی که قطب غالب بلامنازع بوده است خود را به عنوان جهان معرفی کرده است؛ به همین دلیل آن را قطب «جهاننما» نامیدهام. قطب جهاننما الگوهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را به عنوان الگوهای جهانی تحمیل کرده است. به دلیل عملکرد قطبی و تحمیلیاش ظرفیتهایی را در جوامع به وجود آورده است. این ظرفیتها ناشی از مقاومتی است که نسبت به تحمیل صورت گرفته است. تحمیل نظام اقتصادی سرمایهداری و آثار تبعضآمیز آن، تحمیل نظام سیاسی دموکراسی پارلمانی و آثار مخرب آن در جهت وابستگی هر چه بیشتر کشورها و روی کار آمدن جریانهای وابسته به غرب و تحمیل الگوهای فرهنگی نامتناسب با فرهنگهای محلی و تضعیف کننده گرایشهای معنوی و روحانی در فرهنگهای گوناگون، همگی موجب شکلگیری مقاومت نسبت به الگوهای به اصطلاح جهانی شده است. این مقاومت بیش از هر چیز بر پایه بنیادهای دینی و تمدنی قرار دارد که طی ظرفیت رسانهای در جامعه سازماندهی و برساخته میشود. به عبارت دیگر مقاومت یاد شده بیشتر در جوامعی صورت میگیرد که از ذخایر تمدنی و دینی غنیتری برخورداند، تا کنون نسبت به طرحهای توسعهای منفعل نبودهاند و از رسانههای قدرتمند برای تأثیرگذاری بر محیط پیرامون خود برخوردار بودهاند.
در این مقاله تلاش شده است تا ضمن معرفی نوآوری صورت گرفته تحت عنوان «قطبی شدن» نشان دهم که چگونه نیاز به رسانهای شدن ذخائر دینی و تمدنی موجبات تحول پدیده زیارت اربعین را فراهم آورده است. در حالی که همه رسانههای غربی نسبت به نادیدهانگاری و یا ناچیزانگاری زیارت اربعین که بزرگترین تجمع بشری در طول تاریخ است اهتمام دارند، خود تبدیل به رسانهای شده است که طی آن پیامهای ارتباطی به صورت رو در رو منتقل میشود.
فراملی کردن ذخائر دینی و تمدنی
مواجهه جوامع با مدرنیته یکسان نبوده است؛ برخی از جوامع بلافاصله در مقابل مدرنیته منفعل شده صورتی از مدرنیته خیلی سریع در همه عرصههای نهادی اجتماعی استقرار پیدا کرده است. در این جوامع شما میبینید که از قوانین راهنمایی رانندگی گرفته تا بوروکراسی بسیار شبیه جوامع غربی که مهد مدرنیته است مورد التزام عموم مردم قرار دارد. اگر خوب دقت شود متوجه میشود که این جوامع از تمدن دیرینهای برخوردار نیستند و شاید تا همین ایام قبل از مدرنیته به صورتی نسبتاً بدویتری در مقایسه با دیگر جوامع میزیسته اند. در کنار این گروه، جوامع دیگری را مشاهده میکنید که به شدت در مقابل مدرنیته و یا بهتر بگویم صورتی از مدرنیته مقاوم هستند. این گروه از جوامع که معمولاً از ذخائر تمدنی برخوردارند به راحتی با صور مدرنیته کنار نیامدهاند و از قوانین راهنمایی رانندگی گرفته تا بوروکراسی شما شاهده تخلف و عدم التزام عموم مردم هستید. معمولا در اکثر تحقیقات اجتماعی این گروه را قانون گریز و امثالهم معرفی میکنیم در حالی که تصور درستتر این است که این گروه در مقابل هجوم مدرنیته به جامعهشان منفعل نبوده و مقاومت کردهاند.
جهان غرب در تداوم مدرنیته با گسترش فناوری ارتباطات و اطلاعات به گسترش و تعمیق سلطه خود و تغییر ماهیت آن مبادرت ورزیده و از طریق به اصطلاح جهانیسازی به گسترش سرمایه داری غربی تحت عنوان اقتصاد جهانی با بهرهگیری از تقسیم کار جهانی و گسترش فرهنگ غربی تحت عنوان فرهنگ جهانی با بهرهگیری از ماهوارهها و شبکه جهانی وب و گسترش قدرت و سلطه خود تحت عنوان سیاست جهانی با بهرهگیری از عوامل خود در دیگر جوامع و نهادهای به ظاهر جهانی دامن زده است.
آنچه تحت عنوان جهانی شدن یا جهانیسازی در جهان رخ داده است در واقع هجوم جدیدی در عرصههای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در ادامه مدرنسازی بوده است که گیدنز از آن تحت عنوان مدرنیته متاخر یاد میکند. مواجهه جوامع با آن نیز در صور متفاوتی صورت گرفته است؛ برخی جوامع به ظاهر به سرعت جهانی شدهاند؛ به این ترتیب که الگوهای اقتصاد جهانی، فرهنگ جهانی و سیاست جهانی در این جوامع نهادینه شده است. برخی دیگر جوامع نیز در مقابل این به ظاهر جهانی شدن مقاومت کردهاند. مقاومت در این جوامع حداقل در دو نوع قابل مشاهده است. یک نوع آن، خشونت در مقابل مظاهر مدرنیته است که به شکل طالبان و داعش ظهور یافته است. نوع دوم بهرهگیری از ذخائر تمدنی و دینی به منظور ارائه آلترناتیو در مقابل آلترناتیوهای به ظاهر جهانی. این اهتمام برای بهرهگیری از ذخائر تمدنی و دینی در واقع اهتمام برای شکل دادن به قطب جدید در مقابل قطب جهاننمای غرب است. این اهتمام عملا به فراملی شدن این ذخائر میانجامد.
بنابراین میتوان گفت عملکرد قطبی در قالب جهانیشدن موجبات هم انفعال و هم مقاومت در برابر آن را فراهم کرده است. انفعال در جوامعی رخ داده است که از ذخائر تمدنی لازم برای مقاومت برخوردار نبودهاند. برعکس مقاومت در جوامعی با ذخائر تمدنی و دینی قوی شکل گرفته است. دو نوع مقاومت در این جوامع قابل مشاهده است: نوع اول خشونت است که به شکل تروریسم طالبان و داعش قابل مشاهده است. نوع دوم فراملی کردن (یا به اصطلاح جهانیسازی) ذخائر تمدنی و دینی است. یکی از این ذخائر تمدنی و دینی که بسیار استعداد فراملی شدن را داشته است زیارت اربعین بوده است.
فراملی شدن زیارت اربعین
زیارت اربعین که پیشتر زیارتی که عمدتاً توسط مردم عراق انجام میشد و به سبب ممانعتهای حکومتی در دورههای گذشته دچار فراز و نشیبهایی شده است تبدیل به یک مناسک فراملی شده است. در واقع انجام این مناسک دیگر منحصر به مردم عراق نبوده و سایر جوامع در آن مشارکت دارند. هر چند تاکنون سهم عراقیها به نحو برجستهای بیش از سایر ملل بوده است لکن این گونه به نظر میرسد که مشارکت دیگر جوامع به شدت در حال گسترش است، هم در نقش زائر و هم در نقش میزبان زائر. در واقع مردمی که از جوامع غیر عراقی در زیارت اربعین شرکت میکنند تدریجاً این زیارت را از آن خود فرض کرده و نسبت به آن احساس تعلق میکنند. مرزهای قراردادی مانع از این احساس تعلق نمیشود و به همین سبب بسیاری اخذ ویزا برای ورود به خاک عراق را در ایام زیارت اربعین برنمیتابند. در واقع درک و احساس مردم شرکت کنند و منسوبین آنها که ممکن است تاکنون در این مراسم شرکت نکردهاند به گونهای است که نشان از کمرنگ شدن مرزهای سیاسی و قراردادی دارد. آنها حضور در راهپیمایی را نزدیک خود میپندارند و همین سبب خیلی سریع خود را از نقاط مختلف جهان به این مراسم میرسانند. در واقع زمان و مکان جهان اسلام به واسطه زیارت اربعین فشرده شده است.
در تبیین فراملی شدن زیارت اربعین بر این پرسش متمرکز هستم که چرا زیارت اربعین؟ در واقع زیارت اربعین به این سبب که منسوب به نام حسین (ع) و زینب (س) است که هم نقش حسینی و هم نقش زینبی را در خود دارد بسیار استعداد رسانهای شدن داشته است. همان گونه که میدانیم قطب غرب با توسل به فناوری اطلاعات و ارتباطات که تحت کنترل خود است توانسته است نسبت به جهانیسازی خود اهتمام ورزد و به همین سبب مهمترین مانع قطب جهان است برای فراملی کردن خود و یا به عبارتی برای جهانیکردن خود ضعف رسانه است. زیارت اربعین به دلیل ماهیت حسینی و زینبیاش فینفسه به دستگاه عظیم رسانهای که به خوبی رقیب ماهوارههای و اینترنت است تبدیل شده است و همین سبب از میان انواع مناسک که ظرفیت فراملی شدن داشتهاند برگزیده شده است. به عبارت دیگر در جهانی که قطب غرب با توسل به امکانات رسانهای خود از فراملی شدن ذخائر تمدنی جهان اسلام جلوگیری میکند زیارت اربعین خود به رسانهای نوین تبدیل شده است.