در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
فقط یک ژنِ خوب طپانچهها را تبدیل به دسته هاونگ میکند/قدرتِ فرهنگ از هر اسلحهای بیشتر است
شهابالدین حسینپور درباره نمایش «طپانچه خانم» گفت: اخترالسلطنه نمایش ما هم به نوعی یک ژن خوب است؛ وصل است به سیستم و حمایت میشود. اما بر باورش که حتی میتواند غلط باشد و آن اصلاح جامعه است تا پای نابود کردن خود و خانوادهاش میایستد. اما کسی نیست به او بگوید این راهش نیست و بعضی جاها راه را اشتباه میرود. در نهایت هم نمیگذارد طپانچهها دست دشمن بیفتد و تبدیل به ابزار خشونت شود.
شهابالدین حسینپور، کارگردان نمایش «طپانچه خانم» در گفتگو با خبرنگار ایلنا، با بیان اینکه این نمایش در لایههای مختلف خود موضوعات مختلفی را مطرح میکند، گفت: این نمایش به لحاظ اشاره و انتقاد از مسائلی که امروز در جامعه ما وجود دارد یک اثر تک بعدی نیست؛ بلکه برداشت از آن بستگی به زاویه دید مخاطب دارد.
حسینپور با اشاره به اجرای دوباره متن نمایشی محمدامیر یاراحمدی گفت: هر نمایشنامهای که میخواهم کار کنم جدا از ساختار و ادبیاتی که دارد محتوایش هم برایم مهم است و متن آقای یاراحمدی این شرایط را داشت. برایم مهم است که نمایشنامه چه دغدغهای را با خودش حمل میکند که با دغدغه منِ کارگردان در سال 96 در ایران میتواند همذاتپنداری ایجاد کند تا من احساس کنم وظیفه دارم این دغدغه مشترک در نمایشنامه را که دغدغه یک جامعه هم میتواند باشد روی صحنه ببرم. مهمترین دلیل انتخاب دوباره «طپانچه خانم» برای اجرا توسط من و محمدامیر یاراحمدی نویسنده اثر، همین همسو بودن مفاهیم نمایشنامه با دغدغهها و ضرورت های جامعهای است که در آن زندگی میکنیم.
او در پاسخ به سوالی درباره موضوع قانون و قانونگرایی و فرار از آن در نمایش «طپانچه خانم»که دغدغه همیشگی بوده و شباهتهای آن با جامعه امروز ایرانی گفت: معتقدم این یک مقوله جهانشمول است و فقط مختص ایران نمیشود. در همه دنیا و در تاریخ، قانونگذاری مقولهای بوده که همیشه حواشی زیادی به همراه داشته است. معتقدم قانونی که سردمدارن جامعه باید براساس نیاز، توسعه و پیشرفت آن جامعه، ایجاد و تثبیت کنند، میبایستی قبل از اجرایی شدن به لحاظ فرهنگی آمادگی پذیرش آن قانون و چرایی این اتفاق را هم به وجود بیاورند.
این کارگردان تئاتر ادامه داد: تا زمانی که قانونگذار به لحاظ فرهنگی مردم را متوجه نکرده که قانونی که از آن حرف میزند یا فعلی که میخواهد انجام دهد یعنی چه و برای چه و چگونه این اتفاق باید ایجاد شود جامعه آن قانونگذار را درک نخواهد کرد و پذیرای او و اعمال و قانونش هم نخواهد شد. خوب یا بد قانون در این زمینه مهم نیست. اولا آن قانونگذار به توسعه و منافع یک ملت و مردم باید فکر کند برای اینکه میخواهد قانون وضع کند. در نتیجه باید مردم درباره موضوع آگاه شوند و بعد قانون موردنظر اجرایی شود. اگر این اتفاق نیفتد و قانونگذار بخواهد با جبر واردش شود در جامعه تنش و چندگانگی و توطئه ایجاد میشود و شرایطی ساخته میشود که خیلیها میتوانند از این آب گلآلود ماهی بگیرند که نمونههایش در همین امروز ما به چشم میخورد.
حسینپور یادآور شد: تاریخ را نگاه کنید؛ آیا جامعهای توانسته موضوعی مانند حجاب را به جبر نهادینه کند و یا جامعهای توانسته به جبر، حجاب را از آدمها بگیرد؟ هرچیزی به فرهنگسازی و دموکراسی احتیاج دارد برای اینکه پذیرش آن در وجود مردم ایجاد شود. مثلا میگویند از فردا بنزین هزار تومان است و برایش قانونی وضع میکنند؛ کلی حاشیه و... ایجاد میشود اما اگر از چند ماه قبل چرایی و چگونگیاش را برای مردم توضیح دهند، فیلم و تئاتری دربارهاش بسازند و در رسانهها گفتگوهایی شود این حاشیهها بسیار کمتر میشود.
او با طرح این پرسش که «چرا در اروپا قانونگذاری اغلب با حاشیه همراه نیست؟» گفت: ما خیلی بدویتر نسبت به مسائل برخورد میکنیم. چون هیچ وقت به این فکر نکردهایم که قدرت فرهنگ از هر اسلحهای بیشتر است؛ ما هیچوقت به فرهنگ و فرهنگسازی بها نمیدهیم. این خیلی مهم است و در نمایشنامه «طپانچه خانم» هم خیلی رویش تاکید شده. در کنارش این مساله هم مهم است که بگوییم جناب قانونگذار نمیتوانی امروز قانونی بگذاری و بگویی این را برای مردم وضع کردم و چند صباح که بگذرد و ببینی جای پایت را دارد شل میکند ناگهان قانون را عوض کنی و بگویی امروز قانون شکل دیگری است. تو که قانون را میگذاری خودت هم باید به آن مقید باشی. اگر قانون برای همه است همه هم باید به آن پایبند باشند. میبینیم که بعضی حکومتها قانونهایشان را نه بر منافع مردم بلکه براساس منافع جیبشان تغییر میدهند.
حسینپور با بیان اینکه «کسی که میخواهد قانونی وضع کند باید ببیند اول این قانون برای مردماش چه توسعه و آرامش و پیشرفتی دارد؟» گفت: قانونگذار باید آینده قانونش را ببیند، برنامهریزی کند، به یک ثبات برساند، کیفیتش را تضمین کند و بعد حتی دو یا سه سال برنامهریزی بلندمدت برای فرهنگسازی این قانون کند که وقتی آمد مردم دو دستی بغلش کنند، دوستش داشته باشند و بدانند برای خودشان دارد این اتفاق میافتد. بعد هم اگر ناگهان این قانون به خود قانونگذار فشار آورد عوضش نکند که بگوید همه باید رعایت کنند اما مسئولان محترم میتوانند مستثنی باشند. این نکته کلیدی است که ای کاش در همه صنفها و جای جای کشورمان به آن توجه داشته باشیم.
کارگردان نمایش «طپانچه خانم» در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه «کاراکتر اخترالسلطنه نمایش مشمول استفاده از مزایای وصل شدن به قدرت است و این مساله به نوعی مخاطب را یاد "ژن خوب" میاندازد!» گفت: این نکتهای که شما اشاره میکنید خیلی ریزبینانه است و ما برای تولید نمایش به این قضیه فکر نکردیم. اما آنقدر در کشورمان ریز قصهها وجود دارد که وقتی شروع به گفتن قصهای میکنی مفاهیم روز جامعه را در دلش جا میدهد. اما درباره ژن خوب باید بگویم شخصیت «اخترالسلطنه» قصه به قدرت وصل است. آنقدر قدرتمند است که میگوید من شاه نیستم اما تاجبخشام؛ با سر بیکلاه خیلیها دسترشته بازی کردم و این مملکت کفتر جلد است و سر آخر برمیگردد سمت من. یعنی خود را صاحب منصب و قدرت میداند. قضیه ژن خوب هرچند دیگر امروز به سخره گرفته میشود اما درعین حال موضوع دردناکی است.
حسینپور ادامه داد: هرچند معتقدم مدیران و حاکمان هر جامعه قطعا باید از شرایط و مزایای ویژهای نسبت به سایر مردم برخوردار باشند. شرایط خاص لازمه هر حکمرانی است تا بتواند از دغدغههای کوچکی که برای یک آدم معمولی ممکن است وجود داشته باشد دور بماند و حرمت و حریمی برای فعالیتش وجود داشته باشد. از نظر اقتصادی در شرایطی باشد که با تمام وجود به جامعه و مردمش فکر کند نه جیبش؛ به دزدی و خیانت فکر نکند. ولی سردمدار کیست؟ کسی که عاری از فساد است و یک ملت او را قبول دارند، راضیاند و احساس خوبی دارند که نماینده آن کشور چنین فرد یا سیستمی است که مدام به فکر منافع کشور و مردمش است.
او خاطرنشان کرد: چرا مقوله ژن خوب به شوخی و جدی به وجود میآید؟ چون آن دولتمرد ما شرایط خاصی دارد که در یک آرامش بیشتر بتواند فعالیتهایش را انجام دهد و آرامش مردم را از نظر اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی رفاه مردم بالا ببرد اما این افعال را نمیدهد. برای همین مردم وقتی میبینند مدیران و قدرتمندانشان در راستای توسعه و پیشرفت مردمانشان حرکت نمیکنند، بین دولت و ملت دچار شکاف میشود. این شکاف به نوعی تبدیل به جوک ساختن و شوخی و به وجود آمدن ژن خوب و بعدها شاید خشم و ناراحتی بیشتر میشود. وقتی این اعتراض تحت عنوان ژن خوب به وجود میآید که مردم مطمئن نیستند حکمرانشان تمام تلاشاش را برای از بین بردن مشکلات میکند و این میشود که ژن خوب به وجود میآید.
کارگردان «طپانچه خانم» خاطرنشان کرد: اخترالسلطنه نمایش ما هم به نوعی یک ژن خوب است؛ وصل است به سیستم و حمایت میشود. اما بر باورش که حتی میتواند غلط باشد و آن اصلاح جامعه است تا پای نابود کردن خود و خانوادهاش میایستد. اما کسی نیست به او بگوید این راهش نیست و بعضی جاها راه را اشتباه میرود. در نهایت هم نمیگذارد طپانچهها دست دشمن بیفتد و تبدیل به ابزار خشونت شود. با اینکه اعتقاد دارد طپانچههای موروثی خاندان اخترالسلطنه حق مسلمشان است ولی در نهایت حاضر نمیشود این میراث آبا و اجدادی را دو دستی تقدیم و سکوت کند. سالها خاطره و زحمت و تلاش و نگهداری و اعتبار و هزینه را تبدیل به چیز دیگری میکند. طپانچهها را ذوب میکند و تبدیل به دسته هاونگ کرده و تقدیم به نوعروسها میکند؛ تا هر وقت کسی دانهای سابید بداند اختری بود که به مردمش فکر میکرد و دلش میخواست کشورش بهترین کشور دنیا باشد. حالا نتوانست ولی حداقل تلاشش را کرد. این خیلی تاثیر دارد تا اینکه شعار دهیم که میخواهیم این کارها را برای مردم کنیم و مدام چهار سالها بگذرد و اتفاقی نیفتد.
مارال فرجاد، آرش فلاحتپیشه، محمد نادری، ندا مقصودی، گیلدا حمیدی، بهزاد جاوندانفرد، غزاله جزایری، جواد پورحیدری، مرضیه سهراب، سیما خزاعی و سعیده آغویی بازیگران نمایش «طپانچه خانم» هستند که به نویسندگی محمدامیر یاراحمدی و کارگردانی شهابالدین حسینپور تا 24 آبان روی صحنه است.