گفتوگوی ایلنا با کارگردان و بازیگر فیلم ائو؛
فریبِ عاطفههای ساختگی را نخورید
اصغر یوسفینژاد؛ کارگردان فیلم ائو میگوید: حضور روحانیون در مناصب حکومتی و دولتی در این سالها طبیعتاً فاصله ناخواستهای را بین آنان و مردم ایجاد کرده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، اصغر یوسفینژاد بعد از ساخت فیلمهای مختلف و چند مجموعه تلویزیونی، اولین فیلم سینمایی خود به نام ائو (خانه) را کارگردانی کرده است. اثری که با استقبال خوب منتقدان و مخاطبان همراه شد و در سیو پنجمین دوره جشنواره جهانی فیلم فجر توانست جوایز بسیاری را کسب کند.
به مناسبت اکران این فیلم در گروه هنر و تجربه با کارگردان و محدثه حیرت (بازیگر فیلم) گفتگو کردهایم
فیلمنامه این اثر سینمایی براساس یک داستان واقعی است یا اینکه کل داستان را خودشما نوشتی؟
یوسفینژاد: فیلمنامه این فیلم براساس داستانی واقعی نیست اما تلاش شده که شبیه واقعیت ساخته شود. از اتفاقات واقعی در فضاسازی فیلم بسیار الهام گرفته شده است و رفتار بسیاری از آدمها تقریباً شبیه همان رفتاری است که در موقعیتهای واقعی از خود بروز میدهند. اما قصه کاملاً ساخته ذهن خود من است. هرگز به دنبال این نیستم که واقعیت را بهصورت عریان بیان کنم و سعی میکنم با عناصر دراماتیک به سراغ واقعیت بروم.
اما داستانی که متن فیلم را تشکیل داده؛ به صورت واقعیت رخ نداده است؟
یوسفی نژاد: نه به هیچ عنوان. آنچه در این فیلم کاملاً واقعی است بحث مرگ است زیرا کسی از این واقعیت نمیتواند فرار کند. مواردی همچون وصیتنامهای که یک پیرمرد نوشته یا آلزایمر گرفتن و ... هم جزو واقعیتهایی است که همیشه در اطراف ما وجود دارند. اما همه این مسائل نه به شکل کارهای گزارشی، بلکه به یک فیلمنامه دراماتیک تبدیل شدند.
در طول فیلم همه به ظاهر برای یک متوفی عزاداری میکنند اما در واقعیت آنها به دنبال منافع دیگری هستند این مساله چقدر در واقعیت و پیرامون جامعه امروز صحت دارد؟
یوسفی نژاد: قطعاً نمیتوان گفت که آنچه در این فیلم وجود دارد برای همه جامعه تعمیمپذیر است یا این فیلم متعلق به یک جغرافیا و یک منطقه خاص است. اما واقعیت این است که روراست نبودن و صادق نبودن بسیاری از آدمها این روزها گریبان همه را گرفته است و ریشه آن نیز در تفکرات مادی و سود دنیایی است. این مشکل یعنی مادیگرایی و دورشدن از معنویت نه تنها مختص یک منطقه و یک کشور بلکه درد کل بشریت از ابتدای خلقت است و شاید حل کردن این مشکل بسیار سخت باشد، اما باید همیشه تلاش کرد. شخصیتهای فیلم ائو نیز افرادی هستند تنها و تک افتاده که نه تنها با دیگران ارتباطی ندارند بلکه با درون خودشان نیز ارتباطی ندارند.
این مادیگرایی آنقدر در فیلم پررنگ است که هیچکدام از شخصیتهای قصه نگران وضعیت جسد متوفی نیستند و فقط هر کدام به فکر منافع خود هستند.
یوسفی نژاد: دقیقا آنچه در فیلم به آن پرداخته نشده اهمیت دفن پیکر یک انسان مسلمان پس از مرگ است. حتی این مساله از دید دوربین ما نیز مغفول مانده است و ما در رفتارهای آدمها میبینیم که حتی میخواهند از جسد نیز برای خود منعفتطلبی کنند و هر کدام برای این منفعتطلبی نقاب به صورت زدهاند. آنها به ظاهر آدمهای مصلحی هستند، اما در پس پرده فقط به فکر منفعتطلبی و مادیات خود هستند.
در طول فیلم اطلاعات به گونهای منتقل میشود که انگار بیننده از همان میزان اطلاعاتی برخوردار است که شخصیتهای درون فیلم در جریان آنها هستند و تا سکانس پایانی کسی تصور نمیکند که این افراد در حال نقش بازی کردن هستند.
یوسفی نژاد: این کار کاملا هدفمند صورت گرفته و نه تنها تماشاگر تا پایان فیلم نمیداند در پشت پرده چه داستانهایی وجود دارد بلکه حتی شخصیتهای فیلم نیز تا سکانس پایانی از اصل ماجرا بیخبر هستند.
محدثه حیرت: نکتهای که کارگردان فیلم به آن اشاره میکند کاملا درست است. ما با وجود آنکه فیلمنامه را دورخوانی و حتی تمرین کرده بودیم اما با این حال ایشان سکانس پایانی را در اختیار ما قرار ندادند و پایان فیلم برای ما بازیگران فیلم مشخص نبود و در روزهای پایانی فیلمبرداری داستان اصلی فیلم به ما گفته شد.
با این توضیحات ایا این مساله برای عوامل فیلم و به خصوص بازیگران شوکآور نبود؟
یوسفی نژاد:از نظر من شوکآور نبود. نخست اینکه فقط دو نفر از بازیگران فیلم در سکانس انتهایی حضور داشتند، همچنین اطلاع دیگر بازیگران از پایان، ناخودآگاه در بازی آنها و واکنشهایشان تأثیر میگذاشت که مطلوب من نبود. از سوی دیگر پایان فیلم از زاویه دید شخص ثالثی روایت نمیشود. مسئله این است که اگر افرادی که دست به کارهای خطا و اشتباه میزنند خودشان متوجه آن اشتباه باشند دیگر ما نیازی به سیستم قضایی نداریم. بسیاری از افرادی که مرتکب اشتباه میشوند هرگز قبول نمیکنند که عملشان خطا بوده و ما در دادگاهها نیز میبینیم که متهم دائم در حال دفاع از خود است یعنی آنکه عمل مجرمانه خود را قبول ندارد. شخصیتهای فیلم به خصوص در سکانس پایانی نیز اصلاً قبول ندارد که کار خلافی انجام دادهاند بلکه معتقدند از روی دلسوزی پیرمردی را که بیمار بوده و لذتی از زندگی نمیبرده را از این زندگی دردناک خلاص کردند.
مگر هدف شخصیت پایانی آنگونه که در فیلم نشان داده میشود رسیدن به ارثیه و خانه متوفی نبوده است؟
یوسفی نژاد: هدف شخصیتها رسیدن به ارثیه متوفی است اما داماد پیرمرد وسیلهای که برای رسیدن به این امر استفاده کرده و عملی که انجام داده را ناپسند نمیداند و حتی معتقد است که به متوفی خدمت کرده و در قبال این خدمت خانه وی را پاداش خود میداند. توجیهی که شخصیتها در این فیلم برای اعمال خود میتراشند همان کاری است که بسیاری از ما در زندگی روزمره انجام میدهیم، یعنی اگر عمل اشتباهی را انجام بدهیم و داور سوم و قاضی بیرونی وجود نداشته باشد بسیاری از ما به دنبال توجیه و بیگناه نشان دادن خود هستیم.
در این صورت تکلیف وجدان چه میشود؟ یعنی شما معتقدید اگر دادگاه بیرونی وجود نداشته باشد وجدان به تنهایی در جامعه امروز کافی نیست.
یوسفی نژاد: وجدان در همه آدمها وجود دارد اما شدت و ضعف آن در همه یکسان نیست. البته فراموش نکنیم که وجدان امر شخصی و مربوط به خود ماست، به همین دلیل بیشتر طرف صاحبش را میگیرد و حداقل کارش این است که مجازات من را تخفیف دهد. همین کارکرد آرامکنندهی وجدان نیز در مورد آدمهایی کارهایی دارد که معنویگرا هستند و گرنه انسانهایی که کاملاً به دنبال منافع مادی هستند اصلا به ندای وجدان توجه نمیکنند. به همین دلیل وجود شخص ثالث برای قضاوت همیشه لازم و تعیین کننده است.
وجود شخص ثالث برای قضاوت همیشه لازم است
در فیلم شخصیتهای مختلفی تلاش دارند تا دختر را راضی کنند که به وصیتنامه پدرش عمل شود اما هیچکدام موفق نمیشوند. حتی زمانی که یک شخصیت روحانی وارد داستان میشود بیننده تصور میکند که با حرفهای شخصیت روحانی و دلایل شرعی که میآورد باید مشکل حل شود اما این اتفاق نمی افتد؟
محدثه حیرت: دلیل این امر این است که شخصیت دختر (سایه) که من نقش او را بازی میکنم به خاطر آنچه که در ذهن دارد و تصمیمی که پیش از این گرفته به حرف هیچ کسی گوش نمیدهد. به همین دلیل تفاوتی نمیکند که شخصیتی که روبروی اوست چه کسی است و برای همه نقش بازی میکند.
یوسفینژاد: سایه (محدثه حیرت) یک ابزاری دارد و آن احساسات فرزندی و پدردختری است که با استفاده از آن حداقل میتواند مدتی مسائل شرعی و حقوقی را معطل بکند و اطرافیان را تحت تأثیر قرار دهد. او نقابی از عواطف شدید به چهرهاش زده است و سعی دارد با این نقاب جریان را به سمتی ببرد که امور حقوقی متوقف شود، تا شوهرش برسد و تکلیف را روشن کند. بنابراین همه اطرافیان و حتی روحانی تحت تأثیر عواطف او قرار میگیرند و در چنین شرایطی نمیتوانند کاری از پیش ببرند. از همان شروع فیلم سایه همین نقش عاطفی را بازی میکند، به جز سکانس آخر که با یادآوری رفتار کودکانه پدر آلزیمریاش در خلوت واقعا برای او گریه میکند. مساله بعدی این است که در فیلم سعی میشود تصویر مطلوبی که از گذشتهها از روحانیت در ذهن مردم وجود دارد بازآفرینی بشود. حضور روحانیون در مناصب حکومتی و دولتی در این سالها طبیعتاً فاصلهی ناخواستهای را بین آنان و مردم ایجاد کرده است و حضورشان در متن زندگی مردم کمتر شده است. اما روحانی فیلم ائو در متن زندگی مردم و همراه آنها و از جنس خودشان است. از طرفی دیگر فیلم بهدنبال مطرح کردن این مسئله است که روحانیت باید آمادگی کامل برای پاسخگویی سئوالات و حتی تردیدهای این نسل کنجکاو و شکاک را داشته باشد، وگرنه حرکت جوانانی که پاسخ منطقی سئوالات خود را دریافت نمیکنند به سمت مسائل مادی سرعت خواهد گرفت. روحانیون امروز باید وارد گفتوگوی صریح و روشن با نسل جوان بشوند و سوالات آنها را به گونهای پاسخ بدهند که جوانان قانع بشوند نه اینکه فقط برای آنها حکم صادر کنند.
روحانیت باید آمادگی کامل برای پاسخگویی سئوالات مدرن را داشته باشد
لامکان و لازمان بودن فیلم و اینکه داستان فیلم در یک خانه رخ میدهد میتواند آن را تعمیم پذیر کند به اینکه جامعه ما امروز این گونه است این تعمیم پذیری را چقدر قبول دارید.
یوسفی نژاد: نگاه نمادین ندارم که بگویم این خانه نمادی از یک جامعهی مشخص یا یک شهر مشخص است. این فیلم در مورد یک خانه و اتفاقات درون آن است اما واقعیت این است که هیچ خانهای از اتفاقات جامعه و پیرامون خود جدا نیست و مدام تأثیر میپذیرد. به همین ترتیب خانه در شکلدهی به جامعه و بالعکس جامعه در شکلدهی به خانه نقش دارد.
با توجه به اینکه کل داستان در یک خانه میگذرد شیوه کارگردانی و فیلمبرداری چگونه بود آیا شما قبل از آغاز شروع رسمی فیلمبرداری تمرینهای بسیاری برای حرکت دوربین در خانه انجام دادید؟
محدثه حیرت: شیوه کارگردانی خیلی خطکشی شده نبود قبل از آغاز رسمی فیلمبرداری حدود دو ماه تمرین و دورخوانی طول کشید و در محل لوکیشن فیلم نیز چندین بار تمرینهای سنگین انجام شد و حتی قبل از حضور فیلمبردار در سر صحنه نیز تمرینات بسیاری انجام شد. البته پس از تمرینات کارگردان فیلم به شدت تاکید داشت که از بداههگویی پرهیز کنیم و دیالوگها عینا بیان شود ضمن آنکه ما مقید شده بودیم به هیچ عنوان از کلمات فارسی استفاده نکنیم.
چرا فیلم را از ابتدا به زبان فارسی نساختید؟
یوسفی نژاد: من در مجموعههایی که برای تلویزیون ساختم مبنای اصلی را بر زبان فارسی میگذاشتم و حتی بسیاری از این مجموعهها برای آنکه با هدف پخش برای شبکههای سراسری ساخته میشد با زبان فارسی ساختیم و حتی بسیاری از بازیگران حرفهای فارسی زبان سینما و تلویزیون در این مجموعهها بازی کردند. بسیار دوست داشتم فیلمی بسازم که تجربه حرفهای زبان مادری را در آن داشته باشم. زیرا زبان عنصر اصالت و هویت و فرهنگ است و حسی که با زبان آذری در این فیلم منتقل میشود در دوبله و یا زبان فارسی منتقل نمیشود. از طرفی دیگر به تجربه به این نتیجه رسیده بودم هر گاه با بازیگران آذری زبان فیلمی میسازم که زبان مادری آنها نیست بخشی از انرژی و تمرکز بازیگر برای تلفظ صحیح کلمات فارسی صرف میشود و این مساله به صورت مستقیم بر روی حس بازیگر و قدرت ایفای نقش وی تأثیر میگذارد. اما در نسخه نهایی با زیرنویسی که انجام شد بازخوردهای مثبتی از مخاطبان فارسی زبان و سایر زبانها گرفتم هر چند شاید کسانی که آذری زبان هستند از فیلم لذت بیشتری ببرند.
پخشکنندههای خارجی بیستر از پخشکنندههای داخلی از فیلم استقبال کردند
باتوجه به موفقیتهایی که فیلم در فجر کسب کرد تصور میشد که فیلم در اکران با استقبال پخشکنندهها مواجه شود اما این گونه نشد و فیلم در هنر و تجربه اکران شد هر چند اکران این فیلم در گروه هنر و تجربه نیز همراه با اقبال مخاطبان بوده است.
یوسفی نژاد: بعد از جشنواره فیلم فجر پخشکنندهها سینمایی سراغی از این فیلم نگرفتند و اگر حمایت هنر و تجربه نبود و مدیران این گروه پشت فیلم نمیایستادند اتفاقات خوبی که برای فیلم افتاد در جشنواره فیلم فجر و بعد در اکران به وجود نمیآمد. البته من تصور میکنم که شاید هم پخشکنندگان داخلی به دلیل آنکه این فیلم از طرف گروه هنر و تجربه معرفی شده است سراغی از آن نمیگیرند در عین حال بعد از جشنواره جهانی فیلم فجر اکثر جشنوارههای خارجی و پخشکنندگان خارجی به دنبال نمایش فیلم در جشنوارههای خود و یا اکران آن در سایر کشورها هستند. از طرف دیگر فیلم یک شخصیت هنری پیدا کرده بود و ترسیدم که شاید به واسطه اکران بد در گروههای آزاد و معمولی، استقبال ضعیف مخاطبان به شأنیت فیلمهای هنری ارزشمند آسیب برساند و بهتر است فیلم من در این زمینه پیشقدم نباشم. ضمن این که تعلق خاطر خاصی به گروه هنر و تجربه دارم و بسیار علاقه دارم که گروه هنر و تجربه تقویت شود.
گفتگو: علی زادمهر