«عَشَقه» و «باید حرفای دیشبمو جدی میگرفتی!» سرانجام در بازار کتاب
یک نمایشنامه از محمد رحمانیان و رمانی از محمدرضا مرزوقی به تازگی توسط انتشارات روشنگران و مطالعات زنان منتشر شده است.
به گزارش ایلنا، نمایشنامه «عشقه» و رمان «باید حرفای دیشبمو جدی میگرفتی!» به تازگی توسط انتشارات روشنگران و مطالعات زنان منتشر شده است.
عشقه
نمایشنامه «عَشَقه» نوشته محمد رحمانیان به تازگی توسط روشنگران و مطالعات زنان منتشر شده است.
در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: عشق را از عَشَقه گرفتهاند و آن گیاهی است که در باغ پدید آید در بن درخت، اول بیخ در زمین سخت کند، پس سربرآرد و خود را در درخت میپیچد و همچنان میرود تا جمله درخت را فراگیرد و چنان در شکنجه کند که نم در میان درخت نماند و هر غذا که به واسطه آب و هوا به درخت میرسد به تاراج میبرد تا آنگاه که درخت خشک شود...
و چون این شجره طیبه بالیدن آغاز کند و نزدیک کمال رسد که هیچ نم بشریت در او نگذرد... و شایسته آن شود که در باغ الهی جای گیرد... شهابالدین سهروردی (رساله فی حقیقه العشق)
شهلا لاهیجی؛ مدیر انتشارات روشنگران و مطالعات زنان نیز در یادداشتی به بهانه انتشار نمایشنامه «عَشَقه» نوشته است:
ده سال پیش زمانی که به دیدار نمایش «عَشَقه» رفتم با آنکه هرگز برای دیدن نمایش یا فیلمی نگریسته بودم، در پایانِ نمایش گریستم. این از حساسیت من نبود، بلکه زیبایی و خلوص نمایشنامه بود که حتی در قالب مذهبی نیز عشق را آنچنان مطرح میکرد که هرگز کسی اینگونه نه با زبانی پر شاخ و برگ، بلکه همچون عَشَقهای که به تنهی درختی میپیچد و رو به آسمان دارد از عشق نگفته بود. عشقِ زنی در میانسالی نسبت به مردی جوانسال که بعدها پیامبر مسلمانان جهان شد.
اما علیرغم عشق فراوانم به متن نمایش، تنها ده سال بعد موفق شدم پس از بارها و بارها درخواست و اعتراض، مجوز «عَشَقه» را از وزارت ارشاد بگیرم. نمیدانم این قصه کِی به پایان میرسد؛ قصهی التماس ما و بیاعتنایی مسئولان!
نمایشنامه «عَشَقه» نوشته محمد رحمانیان در ۱۲۸ صفحه و به قیمت ۱۰ هزار تومان توسط نشر روشنگران و مطالعات زنان منتشر شده است.
باید حرفای دیشبمو جدی میگرفتی!
رمان «باید حرفای دیشبمو جدی میگرفتی!» نوشته محمدرضا مرزوقی
پشت جلد کتاب آمده است:
«باید حرفای دیشبمو جدی میگرفتی» بهار هشتادوسه نوشته شد.
نوشته سالها در محاق غیرمجاز بودن ماند و ماند تا با تمهیداتی، کمی از آن سمت و کمی از این سمت، توانستیم امسال مجوزش را بگیریم. برای این کتاب به چند جلسه در وزارت ارشاد، در دورههای مختلف چند وزیری که در طی این سالها آمدند و رفتند و فراموش شدند، رفته باشَم، نه من دیگر به یاد دارم و نه آنها که ناگزیر پای جلساتشان نشستم و گفتند و گفتیم و شنیدیم و شنیدند. گاهی هم نه شنیدیم و نه شنیدند. خیلی چیزها که در جغرافیای داستان آمده حالا تغییر کرده. آبادان امروز با آن سالها تفاوت دارد. باشگاه قایقرانی مورد علاقهام دیگر نیست. گو که برخی آدمهای این داستان هم دیگر نیستند. دود چاههای نفت عراق در آسمان شهر دیده نمیشود. اما پدیده ریزگردها زندگی را مشکل کرده است. وضع آب شهر تغییری نکرده اما کوچهها و خیابانها کماکان همان وضعیتی را دارند که در داستان وصف کردهام. مهمتر از همه ماجرای اصلی کتاب است که هربار به شکلی در حال رخ دادن است.
رمان «باید حرفای دیشبمو جدی میگرفتی!» نوشته محمدرضا مرزوقی در 182 صفحه و به قیمت ۲۰هزار تومان توسط نشر روشنگران و مطالعات زنان منتشر شده است.