در گفتوگوی ایلنا با مانی جعفرزاده مطرح شد؛
امید به بهتر شدن اوضاع موسیقی و ارکسترها اشتباهِ محض است/ارکسترها با زمان تعطیل بودنشان تفاوتی نکردهاند
جعفرزاده میگوید: ما در زمینه اداره ارکستر ملی ایران افرادی بهتر از فخرالدینی و شهبازیان نداریم ولی کسانی که فکر می کنند در دولت آقای روحانی وضعیت موسیقی و ارکسترها بهتر میشود تصور اشتباهی دارند؛ چرا که فرهنگ با تفکر تجاری به جایی نمیرسد.
مانی جعفرزاده (موسیقیدان و منتقد موسیقی) در گفتگو با خبرنگار ایلنا، درباره ویژگیهای رهبر میهمان برای ارکسترهایی مانند ارکستر ملی گفت: نظر به اینکه ارکستر ملی؛ ارکستر بسیار جوانی محسوب میشود و رپرتوارش هم چندان گسترده نیست معمولا برای چنین ارکسترهایی رهبرانی دعوت میشوند که به آنها به عنوان معلم ارکستر نگاه میشود؛ کسانی که بتوانند با اعضای ارکستر کار عمل انجام بدهند و سطح و دانش نوازندگی و گروهنوازی و ارکسترنوازی نوازندگان را گسترش بدهند. اصولا در اکثر ارکسترهایی که سن نوازندگان کم است و ارکسترهای نوپایی هستند؛ به این دو نکته باید دقت شود؛ یعنی حتی اگر نوازندگان زبده و مسنی هم در ارکستر باشند چون تازه در کنار هم نشستهاند زمانی نیاز دارند که با هم تبدیل به یک گروه بشوند. از سوی دیگر بخش عمده نوازندگان ارکستر ملی نوازندگان بسیار جوانی هستند. در نتیجه ارکستر با دو نوع تلاش روبرو است: تلاش اول برای تبدیل شدن اعضا به یک گروه است و تلاش دوم به بالا بردن سطح دانش نوازندگان مربوط میشود. قاعدتا فردی که به عنوان رهبر میهمان ازسوی شورای ارکستر انتخاب میشود باید این ویژگی را داشته باشد که بتوان به او به چشم معلم ارکستر نگاه کرد.
این آهنگساز ایرانی در پاسخ به این سوال که "به نظر میرسد شورای ارکسترها مدتهاست تشکیل جلسه نداده یا حتی اصلا وجود ندارد، در خارج از ایران چنین شورایی چه وظایفی دارد؟" گفت: معمول این است که در همه جای دنیا هر ارکستری یک مدیر هنری دارد که این فرد برای ارکستر در زمینه اجراها، مدعوین ارکستر، نوازندگان سولیست و رهبران تصمیم میگیرد؛ اگر ارکسترها فیلارمونیک باشند حتما شورایی به آنها مشاوره میدهد. منتهی مشکلی که همیشه شوراهای ارکستر در ایران داشتهاند دقیقا همان مشکلی است که شوراهای موسیقی نیز در کشورمان با آن روبرو بودهاند. در واقعا هفت - هشت نفر هستند که در همه جا حضور دارند و اکثر قریب به اتفاقشان نیز نه دلسوز موسیقی هستند و نه موسیقیدانهای خوبی محسوب میشوند. در نتیجه اظهارنظرها و تصمیمگیریهایشان معمولا محفلی است. به همین دلیل از اینکه در حال حاضر ارکستر ملی شورای ارکستر ندارد؛ متاسف نیستم. حتما اگر قرار بود شورایی داشته باشد احتمالا متشکل از همان آدمهایی بود که همیشه و در همه شوراها هستند و این افراد؛ آدمهای ناکارآمدی هستند.
مانی جعفرزاده در ادامه افزود: اینکه رهبر میهمان جدید با چه دلایلی انتخاب شده موضوعی است که حتما جناب استاد شهبازیان موضوعاتی را لحاظ کردهاند؛ این موضوعات میتواند هم از خارج به ارکستر مربوط باشد یعنی از نظر روابطی که ارکستر با بیرون از خودش دارد؛ و هم میتواند رهبر جوانی که تجربه کمتری دارد برای اجرای قطعه یا قطعات خاصی دعوت شده باشد. من آقای وجدانی را دورا دور میشناسم و میدانم زمانی سمتی در تالار سنگلج داشتهاند و من صلاحیت ندارم در مورد ایشان اظهارنظر کنم به دلیل اینکه نه به عنوان آهنگساز اثری از ایشان شنیدهام و نه از نظر رهبری ارکستر کاری از ایشان دیدهام؛ در نتیجه سطح علمی و هنری ایشان برای من آشنا نیست. البته آقای استاد شهبازیان باید درباره ایشان تصمیم بگیرند که هم رهبر دائمی ارکستر هستند و هم مدیریت هنری ارکستر ملی را برعهده دارند. قطعا استاد شهبازیان موضاعاتی را در این زمینه لحاظ کردهاند. ممکن است این موضوعاتی که لحاظ شده لزوما ربطی به طراز علمی یا هنری نداشته باشد و مربوط به روابط ارکستر با بیرون از خودش باشد که میدانیم در کشور ما موضوعات رایجی است.
این منتقد حوزه موسیقی درباره اساسنامه ارکسترها و همچنین توقع اهالی موسیقی از دولت حسن روحانی برای بهتر شدن اوضاع موسیقی و این دو ارکستر دولتی کشورمان عنوان کرد: بعید میدانم که ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک تهران اساسنامه و آئیننامه نداشته باشند. اما درباره اینکه کسانی از اهالی موسیقی انتظار داشتهاند در دولت آقای روحانی اوضاع موسیقی و همچنین اوضاع این دو ارکستر وضعیت بهتری پیدا کند بارها سخنرانی و صحبت کردهام. من تصور نمیکنم این امید اصلا امید بجایی باشد. دولت تدبیر و امید اصولا دولتی بوده است همیشه در انتخاباتها این ایده را داشته که شعاری بدهد که طبقه متوسط آن را بپسندد و در نهایت وقتی که پیروز شد؛ آن را ادامه ندهد؛ در تمام شئون نیز اینگونه بوده است و این خاص موسیقی نیست. اتفاقی که در ارکستر سمفونیک تهران نیز همین بود.
وی در ادامه افزد: من بارها توضیح دادهام که راهاندازی ارکستر سمفونیک تهران که تعطیل بود به گمانم به این دلیل بود که امید داشتند بعد از برجام روابط بینالمللی ایران گستردهتر بشود و با رهبری آقای علی رهبری؛ ارکستر سمفونیک تهران در نقاط دیگر جهان اجرا داشته باشد و ارکسترهای دیگری نیز به ایران بیایند. اما به دلیل اینکه پس از برجام روابط بینالمللی گسترش زیادی پیدا نکرد و در همان برجام متوقف شد، عملا ارکسترها دوباره تعطیل شدند. الان هم وضعیت فعلی ارکسترها با تعطیل بودنشان تفاوت عمدهای ندارد. شما زمانی میتوانید مدعی باشید ارکستری تشکیل شده که آن ارکستر برایش تبلیغات بشود، رپرتوار مشخص داشته باشد و برنامهاش مشخص باشد؛ دقیقا مانند همان کاری که آقای علی رهبری در ارکستر سمفونیک تهران انجام دادند؛ و دیدید که چقدر هم با حضور ایشان مخالفت وجود داشت به دلیل اینکه ما اصولا این تیپ کارها را دوست نداریم.
جعفرزاده همچنین درباره درست یا غلط بودن نگاه فریدون شهبازیان به فعالیت ارکستر ملی عنوان کرد: استاد شهبازیان قطعا یکی از معدود کسانی هستند که این صلاحیت را دارند یک ارکستر ناسیونال یعنی یک ارکستر ملی را رهبری یا مدیریت هنری کنند. ما در حال حاضر کسی با پتانسیل آقای شهبازیان را یا نداریم و یا اندک داریم. در نتیجه باید پذیرفت ایشان به عنوان یک استاد پیشکسوتی که بسیار خوب موسیقی ملی ایران را میشناسند؛ در جایی قرار گرفتهاند که حق مسلمشان است. اینکه ایشان برای کارشان با چه موانع و مشکلاتی روبرو هستند و از بیرون چه فشارهایی به ایشان میآید و برای ادامه حیات ارکستر ملی چه کارهایی باید انجام بدهند و چه کارهایی نباید بکنند، موضوعاتی است که خیلی ربطی به توانایی علمی و فرهنگی ندارد. اینها همان موضوعاتی هستند که هر مدیر دیگری که بیرون از بدنهی حاکمیت و دولت قرار داشته باشد، در هر نقطه و سمتی که قرار بگیرد با آنها مواجه خواهد بود. شبیه این اتفاقات برای آقای علی رهبری هم در ارکستر سمفونیک تهران نیز افتاده است.
این موسیقیدان افزود: من تصورم این نیست که آقای شهبازیان نمیتوانند ارکستر ملی را اداره کنند؛ آقای شهبازیان یکی از معدود کسانی هستند که میتوانند این ارکستر را اداره کنند. من فکر میکنم مشکلاتی از بیرون وجود دارد چون در صلاحیت ایشان حداقل خود من؛ تردیدی ندارم. وقتی کسی میتواند در مورد صلاحیت کسی تردید کند که برایش جایگزینی داشته باشد. شما فرض کنید الان آقای شهبازیان ارکستر ملی را رها کنند آن وقت چه کسی را میتوان به جای ایشان گذاشت؟! بجز آقای شهبازیان و آقای فخرالدینی اصولا ما کس دیگری را در زمینه ارکستر ملی و موسیقی ملی نداریم. به یاد داشته باشیم رپرتوار ارکستر موسیقی ملی ایران با رپرتوار ارکسترهای ناسیونال جهان متفاوت است. ارکستر ناسیونالها در تمام نقاط جهان میتوانند موسیقی کلاسیک نیز اجرا کنند ولی موسیقی ملی ما به دلیل تفاوتها در ساختمانش با موسیقی کلاسیک تفاوت دارد و رپرتوارش محدود است. من تصورم این است که استاد شهبازیان در جایگاه درستی قرار دارند ولی اصولا وضعیت کلی موسیقی در کشورمان به قدری بهم ریخته است که نه ایشان و نه هیچکس دیگری نمیتوانند ادارهاش کنند.
وی همچنین عنوان کرد: من پیش از این تصورم این بود که میشد شورایی از جوانها در کنار یکی دو نفر از پیشکسوتان توانا تشکیل میشد تا وضعیت بهتری شود؛ اما امروز تصورم این است که اگر چنین شورایی نیز تشکیل شود کاری برای ارکسترها نمیتوان انجام داد. بپذیریم که موسیقی و فرهنگ به گِل نشسته است و کاری برای آن نمیتوان کرد؛ و ما باید فعلا آرام آرام حرکت کنیم تا فرهنگ از حیات خالی نشود. تصورم این است که وضعیت کلان فرهنگ و وضعیت نگاه معاونت هنری فعلی وزارت ارشاد نگاهی است اصولا غلط و این نگاه غلط درست نمیشود. من بارها به طور مشخص گفتهام آقای علی مراخانی (معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) ذهنی تجاری دارند و چنین ذهنی نمیتواند معاون هنری یک وزارتخانه فرهنگی باشد. ایشان تاجر خوبی هستند اما رجل فرهنگی خوبی نیستند. نگاه کلان فرهنگی کنونی در وضعیت کلان تصمیمگیری یک نگاه تجاری است. در چنین وضعیتی نمیتوان کار کرد؛ باید صبر کنیم چه میشود. تا وقتی چنین نگاهی به فرهنگ وجود دارد و وزارت ارشاد با یک بنگاه تجاری اشتباه گرفته میشود به نظرم کاری نمیشود کرد.