نشستِ مروری بر دوسالانههای مجسمهسازی برگزار شد؛
یکی از ضعفهای اصلی دوسالانهها، نبودِ یک سیستم و برنامه مشخص برای آنهاست
گلناری گفت: یکی از ضعفهای اصلی نبود یک سیستم و برنامه مشخص برای دوسالانههاست و در برگزاری دوسالانهها مسائل بنیانی وجود دارد. بنابراین تدوین یک برنامه منظم و دبیرخانه دائمی برای دوسالانه لازم است.
به گزارش ایلنا، نشستِ مروری بر دوسالانههای مجسمهسازی با حضور نگار نادریپور (رئیس انجمن هنرمندان مجسمهساز ایران)، حمید شانس (مجسمهساز و مدرس دانشگاه) و کورش گلناری (دبیر هفتمین دوسالانه مجسمهسازی تهران) عصر سهشنبه 11 مهرماه در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد.
نگار نادری پور در ابتدای این نشست گفت: بیینالها معتبرترین رویدادهای هنری هستند و کارشان گسترش هنر است و نمیتوان الگوی مشخصی برای آنها تعیین کرد، چون بیینالها با توجه به مقتضیات جامعه و زمانه خود بر حوزههای مختلفی تمرکز دارند. بیینالهای معاصر با توجه به فضایی که در آن قرار گرفتهاند تکثرگرا هستند و فضای گفتمانی نقش عمدهای در آنها ایفا میکند. بیینالها شاید عملاً وارد مقوله بازار هنری نشوند اما در بازار هنر نقش تعدیلگر و کنترلکننده دارند و از این حیث نقش آنها مهم است.
نادری پور در ادامه به بیان مشخصههای هشت دوره بیینال تهران در قبل از انقلاب و دوسالانههای اول تا پنجم مجسمهسازی پرداخت و گفت: بیینالها از هم جدا نیستند و اگرچه هفت دوره دوسالانه مجسمهسازی تاریخچه کوتاهی است اما در تداوم و هماهنگی ممکن است به نتیجه بهتری برسند.
رئیس انجمن هنرمندان مجسمهساز ایران افزود: شرایط مجسمه و مجسمهسازان در چند سال اخیر بسیار تغییر یافته است و برخوردی که تا قبل از این، با بیینال میشد میبایست تغییر کند. بنابراین بیینال میتواند به آن بخش مستقل و تجربهگرا از مجسمه معطوف شود که در شهر و گالریها کمتر جایی برای نمایش و ارائه دارد.
نادری پور ادامه داد: هفتمین دوسالانه مجسمهسازی تهران حرکت رو به جلویی بود و برای هشتمین دوسالانه مجسمهسازی تهران جلسات شورای برنامهریزی آغاز شده تا با نقد و بررسی دوسالانه هفتم برای دوره آینده برنامهریزی شود و قطعاً هشتمین دوسالانه مجسمهسازی دو سال دیگر برگزار خواهد شد.
حمید شانس در ادامه این نشست گفت: بیینالها را نمیتوان جدا از زمینه و متن آنها بررسی کرد. بیینالها در بستر عمومی مجسمهسازی ایران رخ میدهد و هرگونه بررسی آنها دراین چارچوب معنا پیدا میکند.اگر به زمینه و بستر توجه کنیم در حدود یکصد سال اخیر که از جریان مجسمهسازی معاصر ایران میگذرد هیچ کار تحقیقی و نوشتاری مدونی وجود ندارد. منابع نوشتاری هم که به رویدادهای خاص یا وجوهی از مجسمهسازی ایران مانند بیینالها پرداختند، محدود است و تمامی حوزههای مورد نیاز را دربر نمیگیرند. اگر بیینالها را در چارچوب چهار دهه اخیر بررسی کنیم میتوان گفت شاخصه اصلی مجسمهسازی معاصر ایران رشد کمی، تغییرات کیفی بارز در میان گرههای هنوز بازنشده، چالشهای پیش رو و کاستیهای فرارو است. اینها ویژگیهای دوگانهای هستند که ناشی از رشد هر جریان نوپا در جامعه معاصر است.
شانس در ادامه به دورههای مجسمهسازی ایران در چهار دهه اخیر پرداخت و مشخصههای دورههای نخست تا پنجم دوسالانه را با توجه به بسترها و زمینههای اجتماعی و فرهنگی بیان کرد.
کورش گلناری در ادامه این نشست ابتدا به مشخصههای ششمین دوسالانه مجسمهسازی پرداخت و گفت: ششمین دوسالانه مجسمهسازی تهران در شرایط اجتماعی خاصی برنامهریزی و در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد که البته کیفیت برنامهریزی آن چندان در سطح یک بیینال ملی نبود.
گلناری در ادامه با تأکید بر ضرورت یک سیستم و برنامه منظم برای دوسالانهها گفت: یکی از ضعفهای اصلی نبود یک سیستم و برنامه مشخص برای دوسالانههاست و در برگزاری دوسالانهها مسائل بنیانی وجود دارد. بنابراین تدوین یک برنامه منظم و دبیرخانه دائمی برای دوسالانه لازم است. تقویم زمانی معین، مکان مناسب برای دوسالانه، ایجاد زمینه رشد تئوریک مفروض در دوسالانه، تغییر روش برگزارکنندگان در کیفیت بخشی هرچه بیشتر از مواردی است که در چشمانداز دوسالانهها ضرورت دارد مورد توجه قرار گیرد.
گلناری افزود: به کار برگزارکنندگان هفتمین دوسالانه مجسمهسازی هم انتقاد هست اما دراین دوره اتفاقهای مهمی افتاد. برای برنامهریزی و انتخاب تم جلسات متعددی برگزار شد و تم برای نخستین بار بر اساس آرای یک اندیشمند ایرانی مباحث نظری را مورد توجه قرار داد. در این دوسالانه فضای تعاملی برای مخاطبان با دوسالانه و آثار دوسالانه فراهم شد و از حد و مرز ارتباط بصری فراتر رفت.