خبرگزاری کار ایران

بررسی علل و تبعات تعطیلی تماشاخانه‌های خصوصی در گفت‌وگو با مدیران آنها؛

عبور خطر ورشکستگی سالن‌های خصوصی تئاتر از مرز هشدار

عبور خطر ورشکستگی سالن‌های خصوصی تئاتر از مرز هشدار
کد خبر : ۵۴۲۵۰۱

همزمان با شکل‌گیری سالن‌های تئاتری بزرگ و مجلل‌ اکثر سالن‌های باسابقه تئاتر خصوصی یا به ورطه تعطیلی کشیده شده‌اند یا به سختی ادامه حیات می‌دهند. حال آنکه بسیاری از تماشاخانه‌های خصوصی نسل اول ابتدا بدون درنظر گرفتن سود مالی راه‌اندازی شدند به گونه‌ای که از همان ابتدا به دلیل نداشتن برنامه‌های بلندمدت و هدفمند می‌شد خطر انحراف از مسیر اصلی را در آنها پیش‌بینی کرد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، تئاتر خصوصی در ایران همواره یکی از موضوعات چالش‌برانگیزی بوده که درباره آن نظرات مختلفی مطرح است. بسیاری معتقدند اصولا امکان وجود تئاتر خصوصی به معنای واقعی در ایران ممکن نیست و از سوی دیگر عده‌ای، گسترش تماشاخانه‌های کوچک و خصوصی در سال‌های اخیر و اجرای گروه‌های تئاتری بدون دریافت کمک هزینه از سوی دولت در این سالن‌ها را به عنوان تئاتر خصوصی پذیرفته‌اند و به شدت طرفدار آن هستند اما فارغ از اینکه تعریف تئاتر خصوصی چیست و آنچه به عنوان تئاتر خصوصی می‌بینیم چقدر اصالت دارد؛ باید پذیرفت که بخش عمده‌ای از هنرمندان تئاتر این روزها در تماشاخانه‌های خصوصی مشغول فعالیت هستند. اگرچه اخیرا اکثر سالن‌های باسابقه تئاتر خصوصی که با بودجه محدود فعالان تئاتری تاسیس شده، همزمان با شکل‌گیری سالن‌های تئاتری بزرگ‌تر و مجلل‌تر همچون "تئاتر مستقل تهران"، "پالیز" و "شهرزاد" یا به ورطه تعطیلی کشیده شده‌اند یا به سختی ادامه حیات می‌دهند. این درحالی‌ست که بسیاری از تماشاخانه‌های خصوصی نسل اول در ابتدا بدون درنظر گرفتن سود مالی اقدام به راه‌اندازی سالن کردند که از همان ابتدا هم به دلیل نداشتن برنامه‌های بلندمدت و هدفمند می‌شد خطر انحراف از مسیر اصلی را در آنها پیش‌بینی کرد. همین روند نگران‌کننده در عرصه تئاتر خصوصی موجب شد به سراغ چند نفر از مدیران تماشاخانه‌های خصوصی باسابقه و قدیمی برویم تا نظر آنها را درخصوص بحران به وجود آمده، جویا شویم.       

کیانوش بابادی (مدیر و موسس تماشاخانه پندار) که اکنون حدود چهار ماه است به کلی تعطیل شده است، فعالیت‌های صورت گرفته در طی دوسال برپایی این تماشاخانه را با وجود امکانات اندکش مناسب و رضایتبخش توصیف می‌کند که به سهم و توان خود توانسته بود در این مدت بخش مغفول مانده تئاتر را پوشش دهد.   

او در توضیح چرایی بازماندن تماشاخانه پندار از فعالیت و فاقد اعتبار شدن آن؛ به مناسب نبودن موقعیت جغرافیایی این تماشاخانه و مشکلات مالی و عدم حمایت‌های دولتی اشاره می‌‌کند و می‌گوید: زمانی که دیگر قادر به تامین هزینه‌های تماشاخانه نبودم، به هر ارگان مربوطه‌ای که ممکن بود این مسئله اندک ارتباطی به آن داشته باشد، مراجعه کردم اما از کوچکترین حمایتی از دریغ شد. این درحالی بود که من در ابتدای کار، آینده پندار را بد نمی‌دیدم چون در زمانی بسیار کوتاه و با بودجه بسیار اندک تماشاخانه را سرپا نگه داشتیم و باتوجه به این شرایط، خصوصا استقبال دانشجویان تئاتری کم‌بضائت از این تماشاخانه بد نبود و یکی از اهداف پندارهم اساسا پشتیبانی از گروه‌های تئاتری کم‌بضاعت بود.

دلیل بی‌انگیزه‌گی تماشاخانه‌های کوچک خصوصی

این فعال تئاتری ضمن گلایه از نگاه‌های مغرضانه و به قولی از بالا به پایین مدیران و عده‌ای از فعالان و هنرمندان تئاتری به تماشاخانه‌های خصوصی کوچک، نقش سالن‌های کوچک تئاتری را برای میدان دادن به گروه‌های جوان و نوپای تئاتر و آماده کردن آنها برای ورود به عرصه‌های بزرگتر یادآور می‌شود و اظهار می‌کند: امیدوارم اگر قرار است دلسوزی برای تئاتر صورت بگیرد صرفا برای تئاتر باشد و نه چیز دیگری.

وی می‌افزاید: "پندار" هرچند تماشاخانه‌ای کوچک و فقیرانه بود اما باری را از روی دوش تئاتر کم می‌کرد و این اتفاق عملا وقتی از بین رفت دیده نشد و این دیده نشد، برای من به‌عنوان یک هنرمند، یک نگاه از بالا به پایین است. به این معنی که ممکن است تماشاخانه‌ای بنا به دلایلی نسبت به تماشاخانه‌های دیگر بیشتر دیده شود و همین باعث می‌شود که من احساس کنم انگیزه‌ای برای ادامه فعالیت و اینکه بتوانم کاری انجام دهم که دیده شوم و فعالیت‌های خود را ارتقا دهم، نداشته باشم.

تعطیلی تماشاخانه‌های خصوصی روندی قابل پیش‌بینی و ادامه‌دار بود

ندا شاهرخی (مدیر هنری تماشاخانه فانوس) در واکنش به تعطیلی تعدادی از تماشاخانه‌های خصوصی باسابقه؛ این اتفاق را قابل پیش‌بینی و ادامه‌دار توصیف می‌کند که دلیل عمده آن به مشکلات مالی برمی‌گردد.     

او، تماشاخانه فانوس را هم از این قائله مستثنی نمی‌داند و با این حال هنوز تصمیم به  تعطیلی نگرفته است.

شاهرخی با  اشاره به اهداف و برنامه‌های این تماشاخانه از بدو تاسیس آن،خاطرنشان می‌کند: از زمانی که تماشاخانه فانوس را پایه‌گذاری کردیم، سالن نمایش خود را  به گروه‌های جوان مختص کرده بودیم؛ یعنی گروه‌هایی که به اصطلاح نوپا هستند. از همان ابتدا هم می‌دانستیم  که تماشاخانه‌ای با 50 صندلی مختص گروه‌های جوان است و هیچگاه هم نه توقع داشتیم و نه هدفمان این بود که این سالن تبدیل به محلی برای اجراهای حرفه‌ای و بزرگ تئاتر شود و به  همین علت هم در میان اتفاقاتی که اخیرا برای اکثر تماشاخانه‌های خصوصی رقم خورد، شوکه  نشدیم، چون ما چنین اتفاقی را  پیش‌بینی می‌کردیم و می‌دانستیم زمانی که راه باز شد همچنان ممکن است سالن‌های بزرگتر و مجلل شکل بگیرند.

این فعال تئاتری که خود دانشجوی دکترای تئاتر است و در فرانسه تحصیل می‌کند، می‌گوید: نکته‌ای که وجود دارد این است که در اکثر کشورها سالن‌های نمایشی با ابعاد مختلف جود دارد؛ به این علت که گروه‌های تئاتری که این سالن‌ها را اجاره می‌کنند به سالن‌هایی با ابعاد مختلف و تعداد تماشاگر مختلف نیاز دارند اما متاسفانه مساله‌ای که ما با آن مواجه هستیم این است که  تقریبا همه اشتیاق دارند که در سالن‌های 300 نفره نمایش اجرا کنند، درحالیکه ما حتی توانایی پرکردن چنین سالنی را نداریم و به همین علت سالن‌ها خالی می‌مانند. بنابراین مسئله اساسی ما این است که دوست داریم یک کار بزرگتر و بزرگتر انجام دهیم و این اتفاق به تئاتر  ضربه می‌زند. به عنوان مثال اول تماشاخانه "تئاتر مستقل" احداث شد و بعد تماشاخانه "پالیز" شکل گرفت که شکل‌گیری آنهم خود به خود اندکی از تعداد مخاطبان تماشاخانه "تئاترمستقل" کم کرد و در حال حاضر هم که تماشاخانه "شهرزاد" تاسیس شده است شاید بتوان گفت که هیچکدام از تماشاخانه‌های خصوصی دیگر نمی‌توانند با آن رقابت کنند و اینگونه می‌شود که یک سری تماشاخانه بزرگ تاسیس می‌شود و بعد که می‌بینند بازدهی مالی ندارد، تغییر کاربری می‌دهند و بار دیگر از تعداد تماشاخانه‌ها کاسته می‌شود و تئاتر زمین می‌خورد.

حمایت مالی دولت و نگاه کارشناسانه بدون هیاهو؛ راه‌حل برون‌رفت از بحران

شاهرخی، حمایت مالی دولت از تماشاخانه‌های خصوصی را به ویژه در این برهه بسیار ضروری می‌داند و درعین حال تاکید می‌کند: تماشاخانه‌ها نیازمند نگاه کارشناسانه هستند.

او با اشاره به تجربه سایر کشورها در ارتباط با تئاتر خصوصی می‌گوید: به عنوان مثال در فرانسه روال کار تماشاخانه‌ها به این شکل است که هر دولت براساس بیلان کاری تماشاخانه‌ها به‌صورت ماهانه یا سالانه به آنها کمک مالی ارائه می‌دهد. در این کشور سالن‌های تئاتر 20 نفره تا 100 نفره وجود دارد و همه این سالن‌ها نزد دولت برابر هستند اما متاسفانه در ایران به این مسائل وقعی گذاشته نمی‌شود و گویی متوجه  این امر نیستند که سالن‌های کوچک در واقع گروه‌های تئاتری جوان و نوپا را برای کار حرفه‌ای آماده می‌کنند.

مدیر هنری تماشاخانه فانوس ضمن تاکید بر لزوم وجود سالن‌های بزرگ تئاتری، ادامه می‌دهد؛ گروه‌های حرفه‌ای هم به هرحال برای اجراهای خود به سالن‌های بزرگ احتیاج دارند اما مرکز هنرهای نمایشی باید به همه سالن‌های خصوصی توجه نشان دهد و به آنها براساس بیلان کاری‌شان کمک مالی دهد. بحث در واقع بر سر این اتفاق جریان‌دار تئاتر است و به عقیده من؛ راه‌حل خروج از این بحران و نیز برای اینکه ما وارد هیاهوی ستاره‌پروری نشویم، حمایت مرکز هنرهای نمایشی از تمام  سالن‌های خصوصی تئاتر فارغ از اندازه و فقط باتوجه به بیلان کاری تماشاخانه‌هاست. مرکز هنرهای نمایشی موظف است در راه گسترش فرهنگ و تئاتر فعالیت کند و تماشاخانه‌های خصوصی هم در راه گسترش همین فرهنگ فعالیت می‌کنند.

او همچنین به برگزاری نشست‌های تخصصی درخصوص تئاتر خصوصی اشاره می‌کند که تاکنون نتیجه‌ای نداشته و تاکید می‌کند: این موضوع نیازمند یک کار کارشناسی بدون هیاهوست.

او ادامه می‌دهد: لازم به یادآوری است سال گذشته انجمن صنفی تماشاخانه‌های ایران به منظور رفع مشکلات جاری تماشاخانه ها تاسیس شد که مستقلا به تماشاخانه‌های خصوصی می‌پرداخت و نکته قابل اشاره این است که حتی اعضای هیئت مدیره این انجمن همچون مدیران سالن‌های "بازیگاه"، "دراما"، "همای سعادت" یا ناچار شدند فعالیت تماشاخانه خود را به کلی متوقف کنند یا فعالیت‌هایشان را محدود کرده‌اند و در شرف تعطیلی هستند که درنهایت موجب شد معضل به تعطیلی کشیده شدن تماشاخانه‌های خصوصی اتفاق افتاده و این آسیب بیشتر گریبانگیر تماشاخانه‌هایی شده که بعضا زیر صد نفر ظرفیت تماشاچی داشتند و در بازار رقابتی که در جریان است نتوانستند جایگاه خود را پیدا کنند.

علامت سوال منشاء ورود سرمایه‌های نجومی به تئاتر

شاهین چگینی (مدیر تماشاخانه مشایخی) یکی از دلایل چنین اتفاقی را در ورود سرمایه‌های عجیب و غریب و نجومی به تئاتر می‌داند که منشاء آنها مشخص نیست.

او در این رابطه می‌گوید: به‌عنوان مدیر یک تماشاخانه خصوصی و به‌عنوان رئیس هیئت مدیره انجمن صنفی تماشاخانه‌های ایران، رسما اعلام می‌کنم؛ تئاتر توجیه اقتصادی برای ورود این همه سرمایه کلان ندارد، حال اینکه به راحتی این سرمایه‌های هنگفت وارد تئاتر می‌شوند؛ حداقل باید یک علامت سوال در ذهن ما ایجاد کند که چه اتفاقی درحال رخ دادن است و این کار چه آینده‌ای دارد؟

عضو انجمن صنفی تماشاخانه‌های تهران درعین حال که ضرورت وجود و تاسیس سالن‌های بزرگ تئاتری را نفی نمی‌کند، تاکید دارد: این اتفاق ظاهرا به نفع فضاهای تئاتری تمام می‌شود اما باید در کنار اینها این پرسش را هم مورد ارزیابی قرار دهیم که این جریان باعث می‌شود برای بدنه اصلی تئاتر چه اتفاقی بیفتد و اساسا از تماشاخانه‌هایی که با بودجه شخصی و صد در صد خصوصی اداره می‌شوند چه حمایتی صورت می‌گیرد تا بتوانند در این بازار دوام بیاورند؟ متاسفانه در حال حاضر فضا منحرف شده و تماشاخانه‌ها دیگر صددرصد خصوصی نیستند و برخی با نیت‌های خاص خود وارد عرصه شده‌اند و آسیبی به تئاتر خواهند زد که جبران آن در آینده دشوار خواهد بود.

چگینی هچنین درباره وضعیت تماشاخانه مشایخی می‌گوید: تماشاخانه مشایخی اگرچه هنوز فعالیت می‌کند اما دیگر آن کیفیت سابق را ندارد چراکه مثلا حدود چهار سال پیش ما حدود 50  تا 60 درخواست اجرای نمایش در ماه داشتیم که حتی فرصت نمی‌کردیم به این درخواست‌ها رسیدگی کنیم ولی امروز این آمار به چیزی در حدود 10 درخواست نزول کرده است، بنابراین حتی تماشاخانه مشایخی هم که بنا به موقعیت جغرافیایی که دارد و به دلیل نزدیکی به تئاترشهر همچنان مورد اقبال گروه‌های دانشجویی است؛ از این مشکل در امان نبوده است.

او، حمایتِ بخش دولتی و ارگان‌هایی همچون شهرداری از تماشاخانه‌های خصوصی را ضروری می‌داند چراکه به عقیده او در غیر این‌صورت تماشاخانه‌های خصوصی مجبور هستند برای اینکه چراغشان روشن بماند به هر اتفاقی در تئاتر تن بدهند. به این معنی که مدیران سالن‌ها ناگزیر خواهند بود برای حفظ تماشاخانه فارغ از اینکه کارها دارای چه سطح و کیفیتی هستند سالن اجاره دهند و این خود باعث می‌شود به ابزار متفاوتی برای جذب مخاطب دست بزنند کمااینکه تماشاخانه‌های بزرگتر هم برای رقابت با هم ناگزیر هستند به این راه کشیده شوند.

هنرمندان بهره‌مندان اصلی تماشاخانه‌های خصوصی

مدیر تماشاخانه مشایخی با بیان اینکه نفع اصلی تماشاخانه‌های خصوصی نصیب هنرمندان  شده است، ضمن گلایه از رفتار برخی از هنرمندان درمقابل تئاترهای خصوصی می‌گوید:   هنرمندانی که همواره با مشکل فضا و مکان اجرا مواجه بودند امروز به یمن گسترش تماشاخانه‌های خصوصی می‌توانند به راحتی نمایش‌های خود را اجرا کنند و بعضا به لحاظ مالی هم از سود خوبی بهره‌مند می‌شوند ولی متاسفانه نه تنها شاهد کمترین حمایتی ازسوی آنها نبودیم بلکه بعضا شاهد یک نوع عجیبی از سهم‌خواهی و تخریب از جانب هنرمندان دربرابر تماشاخانه‌های خصوصی هستیم. اخیرا هم شاهد بودیم کارگردانان صاحب‌نامی موضع‌گیری‌های عجیب و غریبی نسبت به مدیران تماشاخانه‌های خصوصی داشته‌اند و بعضا علیه تئاتر خصوصی  شروع به صحبت و صدور بیانیه اقدام کرده‌اند و این حقیقتا برای من عجیب بود که چرا علیه این  بخش خصوصی که برای هنرمندان بستری را فراهم کرد تا در سال چند اجرای تئاتری داشته  باشند، چنین موضعگیری می‌کنند!

آسیبی که تعطیلی تماشاخانه‌های خصوصی به تئاتر می‌زند

چگینی با اشاره به تبعات ناخوشایندی که از مشکلات مالی سالن‌های خصوصی تئاتر منتج می‌شود، یادآوری می‌کند: اتفاق بدتری که رخ داده؛ این است که ما با جنس جدیدی از تماشاگر مواجه می‌شویم، زمانی که از اصالت تئاتری فاصله می‌گیریم و ناگزیریم گیشه را تامین کنیم و به هر قیمتی تماشاگر جذب کنیم، مجبوریم به ابزارهایی پناه ببریم که صددرصد تئاتری نیستند؛ به نحوی که تبلیغات تئاتر امروز با تبلیغات پپسی و کوکاکولا برابری می‌کند و این جنس خاص تماشاگری را می‌آورد که صرفا به دنبال این است که با فلان بازیگر چهره عکس بگیرند و اینها پله پله آن اتفاق ناخوشایندی که آسیب اصلی خود را به تئاتر وارد می‌آورد، رقم می‌زند.

ناگزیری تماشاخانه‌های بزرگ و مجلل از تمرکز بر نمایش‌های پرفروش

میلاد شجره (مدیر اجرایی تماشاخانه موج نو) که چندی پیش تعطیل شد، نیز معتقد است: درحال حاضر نسلی که تماشاخانه‌های خصوصی را اداره می‌کند، ناچار است بیشتر به  فروش گیشه‌اش اتکا کند و طبیعی‌ست باتوجه به ذائقه‌ای که در حال حاضر مخاطب دارد، نمایش‌هایی فروش داشته باشند که ممکن است از نظر بسیاری از تماشاخانه‌دارها یا دانشجویان و فعالان تئاتری خوش نیاید. درحال حاضر تماشاخانه‌های بزرگ و مجلل‌تر باید تمرکز خود را برای کارهایی بگذارند که فروش بیشتری دارد تا به این طریق بتوانند هزینه‌های خود را  تامین کنند، اگر تماشاخانه‌ای بخواهد خلاف این مسیر پیش برود کار دشواری خواهد داشت که نمونه آن تماشاخانه "موج نو" بود که جدا از موقعیت جغرافیایش که عدم مرکزیت آن بود، به سمت نمایش‌های پرفروش هم نرفت و البته که شرایط کافی هم برای تئاتر گیشه به آن مفهوم نداشت؛ یعنی دارای یک سالن کوچک با امکانات محدود بود اما اساسا اراده‌ای هم برای این موضوع نداشت.

او تنها راه‌حل برون‌رفت از این بحران را ورود دولت به این عرصه عنوان می‌کند و می‌گوید: دولت باید برای تماشاخانه‌هایی که نگرش متفاوت‌تری نسبت به تئاتر دارند و مخاطب حرفه‌ای تئاتر را تقویت می‌کنند، سوبسید قائل شود، در غیر این‌صورت کار این تماشاخانه‌ها غیرممکن یا خیلی دشوار خواهد شد.

به گفته او؛ اگرچه نگهداری یک سالن با ظرفیت 50 نفره غیرممکن نیست اما در صورت عدم حمایت دولت حتی همین هم غیرممکن خواهد شد؛ یعنی صاحبان تماشاخانه‌ها مجبور خواهند بود برای تامین هزینه‌ها قیمت بلیت نمایش را افزاش دهند درحالیکه مخاطبشان تماشاگر آلترناتیو و تجربی است و او نمی‌تواند مانند مخاطبی که به هدف تفریح و وقت‌گذرانی به تماشای تئاتر می‌آید، راحت هر مبلغی را هزینه کند، درنتیجه به یک عده افراد دغدغه‌مند تبدیل می‌شوند به کسانی که در این راه تنها درحال جنگیدن هستند. به همین دلیل هم "موج نو" تصمیم گرفت مدتی فعالیت‌های خود را متوقف کند و کمی به شرایط از بیرون نگاه کند و درباره روندی که در پیش گرفته بود، تامل کند.

گزارش: سهیلا سالاروند

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز