توصیههای حسن اصانلو، علیاکبر صادقی و رضا بانگیز به شهردار تهران/ بخش دوم؛
تا پنجاه سال آینده، ساختوساز در تهران، موقوف!
مهمترین اقدامی که شهرداری باید بکند، این است که کاری کند تا 50 سال آینده، در تهران هیچ چیزی ساخته نشود./ شهرداری هیچ اعتنایی به طرحی که برای بازار تهران پیشنهاد دادم، نکرد./ باید یک تیم حرفهای برای نقاشیدیواریهای شهر ترتیب دید.
حسن اصانلو (معمار)، علیاکبر صادقی (نقاش) و رضا بانگیز (نقاش و مجسمهساز) انتقادات، پیشنهادات و توصیههایشان را در گفتگو با خبرنگار ایلنا به گوش شهردار جدید تهران رساندند.
حسن اصانلو:
شهرداری کاری کند تا 50 سال آینده، در تهران هیچ چیزی ساخته نشود
من فکر میکنم شهر تهران، به دلیلِ ساختوسازِ بیامان، حالا دیگر یکی از مضحکترین شهرهای ایران شده. از طرف دیگر، ما شاهد این هستیم که دانشجویان معماری ما، هر جایی را که در تهران پیدا میکنند، به سرعت دست به کار ساختوسازش میشوند. مهمترین اقدامی که شهرداری باید بکند، این است که کاری کند تا 50 سال آینده، در تهران هیچ چیزی ساخته نشود. چون شهر دیگر ظرفیت ندارد. در همین راستا، بهترین کار ممکن، این است که تا میتوانیم از بناهای موجود استفاده کنیم. خیلیها در ایران از معماری پایدار صحبت میکنند، بدون اینکه بدانند معماری پایدار چیست. من اعلام میکنم که معماری پایدار به معماریای گفته میشود که هیچ چیزی ساخته نشود. حتی یک کیسه سیمان هم مصرف نشود. این قشنگترین نوعِ معماری پایدار است. شاید این حرف من به نظر عجیب بیاید؛ ولی واقعیت این است که اصلاً عجیب نیست. معماری پایدار کارش این است که از ساختمانهای متروکه (که ما بینهایت از این دست ساختمانها داریم)، دوباره استفاده میکند و کاربریهای جدیدی به آنها میدهد.
یعنی تنها راه نجات تهران همین است که ما تحت هیچ شرایطی، اولاً هیچچیزی نسازیم، دو اینکه هر زمین بیاستفادهای داریم، تبدیل به فضای سبز کنیم، و تنها راه این هم معماری پایدار است.
به نظر من میشود 30 درصد تهران را تخریب کرد از بس که معماریاش زشت است. الان متأسفانه ساختمانهای بینطیر تهران را تخریب میکنند، و به جایش برج میسازند. یک زمانی معماری تهران قشنگ بود. 50 سال پیش، در تهران حداکثر ساختمانها دو طبقه بود. اما امروزه خیابان همان عرضِ 50 سال پیش را دارد، کوچه هم همان عرض را، ولی ساختمانهای دو طرف خیابان و کوچهها، چندین و چند برابر شده است. مسلماً از این قبیل معماریهای زشت را باید تخریب کرد و درعوضش فضای سبز ایجاد کرد.
رضا بانگیز:
شهرداری هیچ اعتنایی به طرحی که برای بازار تهران دادم، نکرد
اکثر کارهایی که برای شهر (پارکها، خیابانها و ...) ارائه شده، مناسب نیست. کارها هیچ کدام کارشناسی خوب نشده است. همهاش از روی آشنایی و لابیگری انتخاب شده است. ماها چون در خط هنر هستیم، با دیدن این مناظر، اذیت میشویم. مردم عادی شاید ببینند و رد شوند. از طرفی، زمینهای بایر در شهر زیاد است. این زمینها را باید چمن کاشت.
دیوارنگارههایی که آثار پیشکسوتان قدیمی را نمایش میدهد، هرچه هم آثارشان بد باشد، بازهم اشکال ندارد. چون اینها، اسمشان خوب است. این قدردانی و تکریمی است از طرف شهرداری به هنرمندانِ درگذشته و پیشکسوت، و حرکت ارزشمندی محسوب میشود.
پنج سال پیش، من یک طرحی را به زیباسازی تهران دادم؛ طرحی برای بازار تهران. یک طرح خیلی قشنگ برایش درنظر گرفته بودم که با فلز میخواستم آن را درست کنم و چند تا دستیار هم خبر کردم و طرحش را کشیدیم و آنها را برای شهرداری فرستادیم. موضوع این طرح، چند تا «جهازبَر» یا «خُنچِهبَر» بود که جهازها را روی سرشان گذاشته بودند و طرف خانهی عروس میبردند. کارهایم حجمهای فلزی بود. میخواستم با ورق آهن آدمها را بکشم و بعد آنها را بِبُرم. حرکات این خنچهبرها خیلی قشنگ بود. کمرها خم و راست میشد. سرها اینطرف و آنطرف میرفت. امّا شهرداری، هیج اعتنایی به این طرح نکرد و انگار نه انگار که ما اصلاً طرحی برایشان فرستادهایم. آدم وقتی پیش خودش فکر میکند میبیند که وقتی کارمان برایشان هیچ ارزشی ندارد؛ دیگر خودمان را برای چه میخواهند؟!
علی اکبر صادقی:
باید یک تیم حرفهای برای نقاشیدیواریهای شهر ترتیب دید
حرف من درخصوص نقاشیدیواریهای خیابانهاست. شهرداری باید یک فرم درستی را به این نقاشیدیواریها بدهد و اجرای آنها را به کسانی اجرا بدهد تا بعضاً آنقدر بد و کثیف از آب درنیاید؛ بهطوری که همان دیوار خراب، بهتر از نقاشیشدهاش است.
شهرداری باید تیمی را ترتیب ببیند که قبل از اجرای هر کار، کمی روی نقاشیدیواریهای کشورهای خارجی مطالعه کنند. ببینند در دنیا، چقدر طرحهای خوب کار شده. طرحهای دیواری خوب در سطح شهر، مردم را شاد میکند، و برای هر روزش، انگیزه میدهد. این جور مسائل، از نظر روانی، واقعاً مهم است.
شهرداری سعی کند که شهر را تمیز نگه دارد. البته آدم نباید از انصاف دور باشد؛ شهرمان در زمان آقای قالیباف نسبتاً تمیز بود. مورد بعد اینکه، این بچههایی که شبانه میآیند زبالهها را زیر و رو میکنند تا چهار تا پلاستیک جمع کنند؛ جلوی اینها را باید گرفت. این بچهها بعد در همین محیطهایی که هستند میروند معتاد میشوند. شهرداری باید به فکر این بچهها باشد، و دستشان را بگیرند.
در آخر هم، آنقدر برج نسازند. داخل یک خیابان 4 متری، یکمرتبه میبینید که یک برج 20 طبقه سبز شده است. فرضاً اگر در لندن، 500 تا ساختمان کنار هم قرار گرفتهاند، همه یکسر و شکلاند. اینها خیلی مهم است. ولی هنوز در شهر ما، این چیزها متأسفانه رعایت نشده است.