علی صفری:
اتفاقی که برای آتنا و بنیتا رخ داد کم از آشویتس ندارد/تراژدی برایمان تفریح شده
کارگردان نمایش «آشوتیس زنان» گفت: شاید در خاورمیانهای که ما از آن نام میبریم یعنی عراق، افغانستان و سوریه و کشورهای اطراف ایران پدیدههایی که باعث شده مسائل خیلی مبالغهآمیزتر به نظر بیایند، خود جنگ است. جنگ از نوع فیزیکی و عینی و قابل لمس. اما من سعی کردم از جنگی صحبت کنم که عینیت چندانی ندارد؛ یعنی جنگی که در خانه و محیطهای شخصی زنان اتفاق میافتد. محیطهایی که متاسفانه به خاطر ضعف و فقر فرهنگی همواره به زنان کشورهای در حال توسعه تحمیل شده است.
علی صفری درباره شکلگیری «آشویتس زنان» گفت: خانم رها حاجی زینل ایده اولیه این اثر را داد؛ ایدهای ایرانی که براساس زندگی سه نفر از دوستانمان بود یعنی در ابتدا یک ایده حقیقی و عینی بود. اما ترجیح میدادم که آن را در فضایی ملموس برای خودم و در فضایی که ارتباط بیشتری با آن دارم روایت کنم. علاقه شخصیام جنگ جهانی و اردوگاه آشویتس است که خیلی دربارهاش مطالعه کردهام بنابراین سعی کردم این اتفاقات و مشکلات زنانه را در آن بازه زمانی نشان دهم. با این نگاه که به هیچوجه این اتفاق دارای تاریخ مصرف نباشد و بشود آن را در هر زمان و هر کشوری اجرا کرد.
صفری ادامه داد: مستنداتی درباره این قضیه دیدم و متوجه شدم خیلی از مردم لهستان این قضیه و اتفاق را به نوعی فراموش کردهاند؛ یعنی پذیرفتهاند بخشی از تاریخ بوده و دیگر برایش آنچنان سوگواری عظیمی نمیکنند. اما در این نمایش تنها بستر داستان آن اردوگاه است وگرنه فضا به نوعی است که در هر شهر، کشور و هر زمانی میتواند اتفاق بیفتد.
کارگردان «آشویتس زنان» با اشاره به شرایط منطقه و ارتباط آن با نمایشی که روی صحنه برده است، گفت: وقتی برای بار اول نمایشنامه را نوشتم پدیده داعش آنقدر قدرتمند نشده بود و خود من آنچنان تحت تاثیر آن نبودم اما شرایط خاورمیانه همیشه هست. زیاد نگاه ریزبینانهای به خاورمیانه نمیتوانم داشته باشم چون وقتی به کشور خودم نگاه میکنم میبینم خیلی دور از ذهن نیست که مابه ازایی برای آن به زودی پیدا کنیم. شاید در خاورمیانهای که ما از آن نام میبریم یعنی عراق، افغانستان و سوریه و کشورهای اطراف ایران پدیدههایی که باعث شده مسائل خیلی مبالغهآمیزتر به نظر بیایند خود جنگ است؛ جنگ از نوع فیزیکی و عینی و قابل لمس. اما من سعی کردم از جنگی صحبت کنم که عینیت چندانی ندارد؛ یعنی جنگی که در خانه و محیطهای شخصی زنان اتفاق میافتد. محیطهایی که متاسفانه به خاطر ضعف و فقر فرهنگی همواره به زنان کشورهای در حال توسعه تحمیل شده است.
صفری ادامه داد: یک زمانی میگفتیم رنج، رنج زنان است؛ یعنی زنان تا یک سنی میتوانستند دخترانگی داشته باشند. ولی الان که من دارم درباره این قضیه صحبت میکنم این قضیه هم کمرنگ شده است؛ شاید اگر پارسال این اتفاقها برای آتنا، بنیتا و دختران سرزمینم افتاده بود روند نوشتن نمایشنامه تغییر میکرد. همانطور که در بروشور نمایش یادداشت کوتاهی نوشتم و گفتم اتفاقی که در ایران در حال رخ دادن است واقعا کم از اردوگاههای آشویتس ندارد و یک طفل هفت ماهه در کورهای به نام ماشین اسیر میشود.
او خاطرنشان کرد: اصل قضیه نمایش همین است که در جامعهای که اتفاقات تراژیک رخ میدهد، نبود تراژدی تبدیل به یک کمدی شده است. ما از همه چیز کمدیهای اسفبار و غمانگیز میسازیم و اتفاقاتی که برای آدمها میافتد برای ما جنبه تفریح پیدا میکند و این اتفاقات برای زنان این کشور صدچندان اتفاق میافتد.
صفری با تاکید بر اینکه «تراژدی و ترس و درد در زندگی زنهای خاورمیانه و ایران وجود دارد» گفت: ترسی که از بچگی با آنها بزرگ شده و آنقدر با آنها همراه میشود که زمانی هم که ازدواج کرده یا زندگی مستقلی برای خود تشکیل میدهند هم هنوز میترسند. متاسفانه از شوهران خود هم اکثر مواقع میترسند و این اتفاق غمانگیزی است که در ناخودآگاهشان رخنه کرده است. اگر بخواهیم این اتفاق درست شود سالیان سال نیاز دارد تا پاک شود و بستری دیگر ساخته شود.
او با اشاره به اینکه «من هر روز این تراژدی را در چند بخش میبینم» گفت: یکی از آنها مادرم است، زنی که همه زندگیاش را برای همسر و فرزندش گذاشت. در دوره انقلاب و جنگ تمام جوانیاش را از دست داد و چیزی برایش نیست جز یک چشم امید. از نظر من که فرزند او هستم این تراژدی بزرگی است. تراژدی مادران ما و مادران سالهای 40 تا 60 تراژدی دویدن و دیده نشدن و اجبار و تولد و زایمان است؛ تراژدی عجیبی است آن نسل.
صفری ادامه داد: زنان و دختران دهه 60 هم درگیر تراژدی بینابینی خانواده و مدرنیته و عقدههای فروخوردهای هستند که در اکثر همنسلان من وجود دارد. این هم شاید یکی از دلایلش این است که با یک پیش زمینه سخت و بستهبندی شده خانوادگی که البته گاهی اوقات هم بد نبوده آمدهاند در جامعهای زندگی میکنند که این پیش زمینهها و قواعد برایش معنا ندارد و همین باعث یکسری پسزدگیها میشود. پس زدگیهایی که اکثر دختران دهه 60 ما دارند. اما مهمتر از همه تراژدی دختران دهه 70 و 80 است که بیشتر از هم تحت فشار هستند، فشاری که محتوایی همراه آورده است. نسل 70 نسلی است که همه چیز به سرعت و بدون آمادگی قبلی به او رسید. زنان سرزمین ما دست کم در این چند دهه درگیر تراژدیهای زیادی بودهاند.
کارگردان نمایش «آشویتس زنان» درباره موسیقی اثر گفت: خانم رها حاجیزینل، همسرم در این اثر رهبری ارکستر را به عهده دارد؛ نمایش «آشویتس زنان» فوقالعاده بر موسیقی استوار است و گروهی 10 نفره اجرای آن را برعهده دارند. در این نمایش ما با یک فضاسازی موسیقیایی مواجهه هستیم؛ شخصیت اصلی داستان ما در کنار این سه زن، مردی است که پیانو مینوازد و بعد از جنگ جهانی دوم تمام افکار و زندگیاش تغییر میکند و تبدیل به یک دیکتاتور ددمنش تبدیل میشود. موسیقی در تمام کار وجود دارد و به ساختار اثر و سیر صعودی داستان کمک میکند؛ در واقع کاملا بار دراماتیک را به دوش میکشد و در بخشهایی بسته به نوع هر کاراکتر سازهای متفاوتی نواخته میشود.